رواج کلاس های زبان چینی در تهران!

بچه ها توی کلاس کوچک نشسته اند و تند تند یک سری خطوط نامفهوم را روی کاغذ نقاشی می کنند. فعلا هم شش نفر بیشتر نیستند اما می گویند سه نفر امروز غایب هستند. 

چهارمین جلسه کلاس است و حالا دیگر می توانند از یک تا 100 بشمرند و یکسری کلمه و جمله ساده ردیف کنند. دفتر مشق ها جلویشان باز است که معلم می رسد و یکی یکی می آوردشان پای تخته، همین کافی است تا فضا جدی شود و شیطنت از سرشان بپرد. جا به جا و بالا پایین کلمه ها را می نویسند و خودشان با شرمندگی لبخند می زنند. استاد اما به همه شان دلداری می دهد. 

الکی که نیست. در چهار جلسه نمی شود این همه شکل عجیب و غریب را حفظ کرد: «همین که بعد از چهار جلسه می توانید چندتا کلمه بگویید و بنویسید خودش قابل تقدیر است!» 

اینجا کلاس نهضت سوادآموزی نیست، اینجا کلاس آموزش زبان چینی در یک آموزشگاه خصوصی است و اینها، آدم هایی هستند که از این همه زبان، کارشان به جنس چینی اش افتاده! اتفاقی که این روزها در ایران و بلکه سراسر جهان برای خیلی ها می افتد. به ویژه حالا که تجارت ایران با چشم بادامی های میلیاردنفری خیلی زیاد شده و خیلی از تاجرها و صنعتگران ایرانی به جای فرنگ، سراغ جاده ابریشم و چین را می گیرند. چین سال هاست اقتصاد دنیا را قبضه کرده و در بازار ما هم تقریبا به هیچ چیز رحم نکرده؛ حتی آموزشگاه های زبان!
از زمان رونق جاده ابریشم هم که حساب کنی، آموزش زبان چینی در تمام این سال ها نه مورد توجه زبان دوست ها بوده و نه مسوولان. در ایران به جز دانشگاه شهید بهشتی که این رشته را دارد و دانشگاه تهران که چند ترمی است زبان چینی را به عنوان زبان دوم رشته های دیگر برگزار کرده، کلاس های آموزش زبان چینی تا همین چند وقت پیش در سطح تهران به انگشت های دو دست هم نمی رسیدند. 

اما این روزها استقبال دانشجوها و بقیه مردم به ویژه از آموزشگاه ها بیشتر از قبل شده و کلاس های چینی شلوغ تر از همیشه تشکیل می شوند. البته این شلوغی هنوز به گرد پای کلاس های انگلیسی و فرانسه و آلمانی نمی رسد اما استقبال این چند وقت، نشان می دهد مردم فهمیده اند کجا باید سرمایه گذاری کرد! 

همه اینها را بگذارید کنار این نکته ظریف که آنها که رفته اند چین، می گویند خود چینی ها نه تنها در یادگرفتن سواد چینی استعداد چندانی ندارند، بلکه شاید مثل خود ما ایرانی ها آنچنان علاقه ای به یاد گرفتن زبان های فرنگی رایج ندارند و برای اینکه توی یک جای خوفی مثل پکن بتوانی پای مذاکره بنشینی، بهتر است زبان خودشان را بفهمی و یک چیزی بگویی که مثل پول، خوب می فهمندش.

برای تضمین آینده

بیشتر افرادی که در آموزشگاه های آزاد زبان چینی یاد می گیرند، یا در یک شرکت بازرگانی کار می کنند، یا قرار است کار کنند. کلا انگیزه این زبان آموزی بیشتر یک ربطی به بیزینس و این جور صحبت ها دارد: «زبان چینی هم مثل اقتصاد این کشور تا 10 سال دیگر دنیا را می گیرد. خود من فوق لیسانس مدیریت بازرگانی دارم و می خواهم برای دکترا از دانشگاه های چین پذیرش بگیرم و آینده 10 سال بعدم را تضمین کنم.» 

مهدی عباس لو جزو همان آدم های آینده نگری است که تازه چهار جلسه است یادگیری این زبان را شروع کرده. «خیلی ها می گفتند این زبان سخت است اما به نظر من واقعا اینطور نبود و حتی فضای کلاس موقع خواندن این زبان تا حد زیادی فان می شود! البته من سه زبان دیگر هم بلدم و به نظرم یادگیری یک زبان جدید برای افرادی مثل ما زیاد سخت نیست.» مهدی می گوید دانستن زبان ترکی به یادگیری این زبان کمک می کند!

گرامر خاصی که ندارد
«دانشگاه تهران چندترمی چینی را به عنوان زبان دوم در دانشکده زبان های خارجی ارایه کرد اما یکی، دو ترمی است که به خاطر استقبال کم دانشجوها قضیه را کنسل کرده.» 

مجید مرتضوی رشته اصلی اش زبان سختی به نام روسی است و پرونده 12 واحد زبان چینی را هم همین ترم پیش بسته. البته به قول خودش کوچک ترین هدف علمی از یادگیری این 12 واحد نداشته: «راستش من توی کار کامپیوتر و لوازم جانبی اش هستم. چون اکثر این وسایل چینی هستند، فکر کردم دانستن این زبان به دردم می خورد. درواقع فقط برای کاسبی رفتم سراغش.» 

البته مجید دیگر این روزها چیز زیادی از آن اشکال جور واجور به یاد ندارد: «به نظر من اگر آدم بتواند وقت بگذارد واقعا زبان آسانی است اما من چون دیگر سراغش نرفتم الان چیز زیاید یادم نمانده. به نظرم چینی همه اش آواست و کلا هم که گرامر خاصی ندارد.» 

مجید می گوید هر ترم نفرات حاضر در کلاس به بیشتر از شش نفر نمی رسیده و بیشترشان هم دانشجوهای ژاپنی بودند. یکی، دو ترمی هم هست که دانشگاه به خاطر همین استقبال کم و نبود استاد، کلا این واحد درسی را برگزار نمی کند. البته گویا تعطیلی کنفوسیوس هم در این بین بی تاثیر نبوده.

کنفوسیوس موسسه ای بین المللی است که شعبه اصلی اش در چین است و کار اصلی اش ترویج زبان چینی در سراسر دنیاست. این موسسه در کشورهای مختلف شعبه تاسیس می کند و اساتید چینی را برای تدریس به کشور مورد نظر می فرستد. بعد هم به افراد علاقه مند به صورت رایگان چینی آموزش می دهد و کتاب و جزوه رایگان در اختیارشان قرار می دهد، بورس تحصیلی می دهد و...؛ ظاهرا کنفوسیوس در ایران هم شعبه دشت اما به دلایل نامعلومی بعد از مدت کوتاهی فعالیت دفتر و دستکش را جمع کرده و رفته! 

مجید مرتضوی می گوید یکی دیگر از دلایل تعطیلی واحدهای زبان چینی دانشگاه تهران همین توقف فعالیت های این موسسه بود که «یکی از بدی های تعطیلی کنفوسیوس این است که دیگر نمی توانیم از وجود اساتید چینی که این موسسه به ایران فرستاده بود استفاده کنیم.»


می گویند خودمان مترجم داریم!

معمولا سفارت همه کشورها کلاس هایی برای آموزش زبان خودشان برگزار می کنند اما این قضیه در مورد سفارت چین در ایران صدق نمی کند. امیر نوری که چندترمی است خودش را درگیر زبان چینی کرده، این قضیه را عمدی می داند: «من توی یک شرکت بازرگانی کار می کنم و چندباری از آدم های مختلف شنیده ام که این قضیه سیاست سفارت چین است. چینی ها به افراد خاصی در کشور خودشان زبان فارسی را آموزش می دهند و آنها را برای معاملات تجاری به عنوان مترجم می آمورند. وقت معامله که می شود مترجم چینی که فارسی می فهمد، به نفع طرف چینی عمل می کند. این طور می شود که چینی ها از مترجم هایشان هم نفع اقتصادی می برند.» 

امیر روی صندلی شروع کلاس نشسته، فارسی اش با لهجه خاصی همراه است و چهره اش هم به اهالی شرق آسیا نزدیک تر است و همین باعث می شود آدم شک کند نکند خودش چینی است، «مادر من ژاپنی است. من هم به خاطر شغلم باید چینی یاد بگیرم. چینی درواقع مدل جدید زبان ژاپنی است. به همین خاطر حروفشان یکی است اما تلفظ هایشان باهم فرق می کند.» 

استاد چینی امیر از آن طرف دفتر با لبخند نگاهی می اندازد و می گوید: «به همین خاطر هم هست که بچه هایی که ژاپنی بلدند املای چینی شان اصلا خوب نیست!»

کم بودن آدم هایی که از این زبان سردر نمی آورند، باعث شده بازار کار برای مترجم های این رشته حسابی پردرآمد و شلوغ باشد. فارغ التحصیل های دانشگاه شهید بهشتی اگر هوس ادامه تحصیل در سرزمین چشم بادامی ها به سرشان نزند، می توانند درآمد خوبی داشته باشند؛ «بچه های ورودی ما از همان ترم دو و سه شروع به کار می کردند. کار هم که تا دلتان بخواهد وجود دارد. خودتان که می بینید این روزها همه محصولات یا توی چین ساخته شده اند یا آنجا مونتاژ می شوند.» 

مهیا می گوید همین که بچه ها زود وارد بازار کار می شوند و با چینی ها ارتباط کلامی برقرار می کنند، باعث می شود خیلی زود حرف زدن را یاد بگیرند. محمدعیسی رضایی هم یکی دیگر از همین فارغ التحصیل های شهید بهشتی است که سال هاست وارد کار ترجمه و تدریس شده. می گوید روزی که وارد دانشگاه شده، سر کلاسشان 33 نفر بودند و موقع فارغ التحصیلی 15 نفر: «معمولا خیلی ها برای اینکه حالا یک رشته ای قبول شده باشند یا اینکه سر بازی نروند می آمدند اما وسط های کار فرار می کردند. من اما از همان دوران دانشجویی کار را شروع کردم و الان هم از درآمدم راضی ام. بازار کار خوبی دارد. بیشتر با کارخانه های مختلف کار می کنم.»

بگو امروز چه کاره ای؟

یک ساعت و نیم زمان کلاس به آخرهایش رسیده و قیافه بچه ها دیدنی است، استاد می خواهد از همین چند دقیقه باقیمانده استفاده کند و تاریخ ها را یادشان بدهد: «جین یعنی امروز. نین یعنی چه؟ حالا جین نین، یعنی امروز چه کاره ای؟» 

بچه ها انگار که کوه کنده اند آخرین کلمه ها را هم تکرار می کنند و یکی یکی از کلاس بیرون می آیند. خانم داوودی منشی بنیاد مطالعات بین المللی چین با دیدن قیافه های خسته شان لبخند می زند و می گوید همه اینها روز ثبت نام از یادگیری این زبان وحشت داشتند اما دو، سه جلسه اول که گذشت خودشان هم علاقه مند شدند. چون معمولا بی جهت شروع به خواندن این زبان نکرده اند. یا به کارشان مربوط است یا رویای تحصیل در پکن و شانگهای در سر دارند!

استادهای زبان چینی از کجا می آیند؟


ایرانی ها لهجه خوبی دارند

مهسا ابهری یکی از فارغ التحصیلان زبان چینی دانشگاه شهید بهشتی است و این روزها مشغول تدریس این زبان است: «اولا که دانشگاه شهید بهشتی بعد از 16 سال ارایه این رشته، هنوز نه استاد درست و حسابی دارد و نه برنامه ریزی خاصی. بچه ها لیسانس می گیرند، بعد برای ادامه تحصیل بورس می گیرند و می روند چین. به همین خاطر هم هست که ما به جز دکتر میرزایی که مدیر گروه زبان چینی در این دانشگاه است، هیچ کارشناس ارشد چینی دیگری در ایران نداریم و برای پیداکردن استاد مشکل داریم.» 
مهسا می گوید چینی ها علاوه بر اینکه به گسترش زبان خودشان علاقه دارند، حسابی در زمینه زبان فارسی هم پیشرفت کرده اند. «ما اینجا هیچ منبع آموزشی نداریم، این درحالی است که در چین دیکشنری فارسی – چینی وجود دارد و خیلی از کتاب های نفیس ما را هم به زبان چینی ترجمه کرده اند. اما با اینکه مبادلات تجاریمان با این کشور زیاد است، هیچ کاری در این زمینه انجام نداده ایم. در دوران دانشگاه ما حتی یک کتاب درست و حسابی هم نداشتیم و همه اش از روی جزوه درس می خواندیم.» 
مهسا خودش یک دوره ای هم توی چین تحصیل کرده و می گوید کلا شرایط تحصیل در این کشور خیلی خوب است: «هم خوب راحت پذیرش می دهند و هم وقتی بفهمند دوست داری زبانشان را یاد بگیری، امکانات زیادی در اختیارت قرار می دهند.» 

مهسا می گوید معمولا ایرانی هایی که در چین تحصیل می کنند خیلی زودتر از بقیه دانشجوهای چینی این زبان را یاد می گیرند و لهجه خوبی هم دارند. «یکی از مشکلات زبان چینی این است که هر حرف چهار آوا دارد و اگر شما درست تلفظ نکنید، معنی کلمه عوض می شود. همین هم کار را برای بقیه دانشجوها سخت می کند. اما خوشبختانه ایرانی ها زیاد مشکلی با این قضیه ندارند.»

مدیر موسسه آموزش زبان چینی حرف های عجیبی می زند


باید یکی از درس های دبستان شود

25 سالم بود که برای تحصیل در مقطع دکترای ژئوفیزیک از وزارت علوم بورس گرفتم و به چین رفتم. آن روزها روابط مان با بقیه کشورها زیاد خوب نبود و تحصیل در چین بهترین گزینه بود. حدود شش و سال و نیم شانگهای بودم و بعد از آن هم دائما در حال رفت و آمد به این کشور هستم. چون این روزها با مجوزی که از وزارت علوم گرفته ایم دانشجویان را باتوجه به رشته ای که خوانده اند، برای ادامه تحصیل به دانشگاه های مختلف چین اعزام می کنیم. به نظر من ما با این حجم روابط تجاری که با چین داریم، حتما باید متخصصانی آشنا به زبان و سیستم و فرهنگ این کشور داشته باشیم؛ حتی باید به کودکان مان از همان دوره دبستان این زبان را آموزش بدهیم، همان طور که در خیلی از کشورهای دنیا این کار را می کنند. 

بسته به نیاز باید سمت یک چیز رفت. الان ارتباطات مهم است و ارتباط هم فقط به کلام نیاز دارد. چه بخواهیم و چه نه، الان چینی ها قدرت برتر اقتصادی دنیا هستند و یک پنجم جمعیت جهان را تشکیل داده اند. هدف بنیاد ما هم این است که در این راه جریان ساز باشد و به همین خاطر هم دفتری در چین تاسیس کرده و آنجا هم دانشجوها را تنها نمی گذارد. معمولا افرادی که به اینجا مراجعه می کنند قصد ادامه تحصیل در این کشور را دارند. ما به آنها چینی آموزش می دهیم اما برای آزمون «اچ اس کی» که تافل چینی به حساب می آید، باید در چین امتحان بدهند. من خودم در سفرهایم سعی می کنم جدیدترین کتاب ها را بیاورم تا یک کتابخانه غنی داشته باشیم و همه بتوانند از آن استفاده کنند و برای چنین آزمون هایی آماده باشند. ضمن اینکه در زمینه زبان تجارت این کشور را یاد بگیریم. باید فرهنگ مردم چین را هم بشناسیم. ما در مورد خیلی از کشورهای دنیا اطلاعات داریم اما در مورد چین که آنقدر روابط گسترده ای با هم داریم چیز زیادی نمی دانیم.

نكات طلایی طب سنتی در فصل بهار

همزمان با پایان یافتن فصل زمستان و فرا رسیدن بهار شاهد بروز تغییرات اساسی در طبیعت و بدن‌مان هستیم؛ تغییراتی كه نه‌تنها محیط اطراف زندگی ما را تحت شعاع خود قرار می‌دهد بلكه بر چگونگی و عملكرد اندام‌ها و دستگاه‌های درونی بدن‌مان نیز موثر است. بسیاری از درمانگران مكاتب درمانی طبیعی در جهان به‌ویژه مكتب طب سنتی ایران بر این باورند، رعایت نكاتی ساده و كاربردی كه در كتب و متون قدیمی طب سنتی بارها به آن اشاره شده، می‌تواند تاثیر زیادی در كنترل تغییرات، بیماری‌ها و اختلال‌های ناشی از جابه‌جایی فصول داشته باشد. به همین منظور و برای حفظ سلامت و تندرستی مخاطبان‌مان   به سراغ آقای محمد عبادیانی، مدرس دانشكده طب سنتی دانشگاه علوم پزشكی تهران رفتیم تا با مجموعه‌ای از تدابیر و نكات و راه‌های پیشگیری از ابتلا به بیماری‌های این فصل بیشتر آشنا شویم.


در بهار پاك‌سازی كنید 

باید توجه داشت بهار نجومی با بهار طبی تفاوت دارد. براساس دیدگاه‌های مكتب درمانی طب سنتی ایران، بهار طبی در حقیقت زمانی آغاز می‌شود كه برودت و سرمای زمستان از بین می‌رود و هوا لطیف می‌شود؛ در این زمان گیاهان و درختان شروع به جوانه‌زدن و سبزشدن می‌كنند. در این حالت نخستین كاری كه هر فرد باید انجام دهد پاك‌سازی بدن است؛  این پاك‌سازی متناسب با عادت‌ها و قابلیت‌های فردی افراد از طریق قی‌كردن، حجامت كردن، فصد (خون‌گیری) یا مصرف داروهای مسهل انجام می‌شود. 


پرخوری ممنوع! 

افرادی وجود دارند كه به هیچ‌یك از شیوه‌های پاك‌سازی اخلاط و سموم بدن عادت ندارند و انجام این نوع پاك‌سازی‌ها برای‌شان بسیار دشوار است، برای این گروه نیز راه حلی ساده وجود دارد؛ این گروه باید دقت كنند در فصل بهار مقدار غذای‌شان را نسبت به فصل‌های دیگر كمتر كنند تا مواد زائد و سموم كمتری در بدن‌شان انباشته شود. علت كاهش مصرف موادغذایی در وعده‌های صبحانه، ناهار و شام این است كه با شروع شدن فصل بهار و گرم شدن هوا مواد زائد و انباشته درون بدن از حالت انجماد خارج شده و در بدن به جریان می‌افتند. در این حالت كه بدن ما در حال برون‌ریزی مواد زائد است، پرخوری و ‌رعایت نكردن رژیم غذایی موجب ضعیف شدن توان و ایمنی بدن شده و به این ترتیب زمینه ابتلا به بیماری در افراد نمایان می‌شود.  


این مواد را در سبدخوراكی‌های‌تان بگنجانید

یكی از بهترین وعده‌های غذایی برای افرادی كه به شیوه‌های ذكر شده امكان پاك‌سازی ندارند، مصرف موادغذایی سبك و غذاها و مواد خوراكی است كه ارزش غذایی كمتری دارند.  برای مثال مصرف سبزی‌ و حبوبات در وعده‌های غذایی از جمله بهترین و مفیدترین غذاها محسوب می‌شود بنابراین بهتر است برای تهیه غذا به‌ویژه در 2 وعده ناهار و شام از سبزی‌ها فصل، سبزی‌های صحرایی برای تهیه خوراك، آش و انواع بورانی با سبزی‌های تازه و با طراوت استفاده كنید.  


غذاهای مناسب برای فصل بهار 

درمانگران و قدمای طب سنتی در متون طب سنتی ایران از غذاهایی مانند آش، بورانی اسفناج، بورانی شبدر و یونجه، كاهو سكنجبین، سمنو،‌ آش شبدر و قره قروت به‌عنوان بهترین و سبك‌ترین غذاهای ایرانی كه انرژی و ویتامین زیاد و از طرفی ارزش غذایی كمتری دارند را برای فصل بهار توصیه كرده‌اند. به اعتقاد درمانگران طب سنتی مصرف این غذاها موجب پاك‌سازی خون و تقویت اعصاب و قوای بدنی می‌شود. از طرفی مصرف حبوبات فصل بهار مانند ماش، نخودفرنگی و جو نیز توسط حكمای طب سنتی ایران توصیه شده است. نوشیدن آب ماست، آب دوغ و ماءالشعیر سنتی كه افزودنی‌های شیمیایی نداشته باشد نیز برای پاك‌سازی خون و تقویت كبد در فصل بهار بسیار مناسب است. 


دم‌نوش ضد گلو درد

در بسیاری از حساسیت‌ها فرد مبتلا به آلرژی از خارش گلوی خود شكایت دارد. گاهی این خارش به حدی تشدید می‌شود كه صبر و طاقت فرد را از او گرفته و او را كلافه می‌كند.  درمانگران طب سنتی برای درمان این عارضه از جوشانده‌ای گیاهی استفاده كرده و نوشیدن آن را یك بار در روز به بیماران‌شان توصیه می‌كنند. برای تهیه این جوشانده لازم است10 گرم از گل بنفشه و شكرتیغال را در 2 لیوان آب ریخته و روی حرارت ملایم بجوشانید تا یك لیوان آن باقی بماند. دم‌نوش باقی‌مانده را صاف كرده و شب پیش از خواب میل كنید اما در افرادی كه خارش گلوی‌شان خیلی زیاد است و باعث می‌شود تا از برنامه‌های روزانه خود باز بمانند توصیه شده تا علاوه بر شب، صبح بعد از بیدارشدن از خواب یك لیوان دیگر از این دم‌نوش گیاهی نوشیده شود.
 

اگر عطسه می‌كنید این غذاها را نخورید

درمانگران طب سنتی برای درمان عطسه‌های ناشی از آلرژی و حساسیت فصلی استفاده از روغن بنفشه و بادام را به بیماران‌شان توصیه می‌كنند. این درمانگران به بیماران‌شان كه از دست عطسه‌های بی‌وقفه كلافه می‌شوند توصیه می‌كنند تا روزی 2بار، یك قطره از روغن بنفشه را درون حفره‌های بینی خود بچكانند؛ علاوه براین با استفاده از همین روغن پیشانی خود را نیز ماساژ دهند. این كار موجب می‌شود تا میزان بسیار زیادی از شدت عطسه‌ها كم شده و در مواردی نیز به‌طور كامل برطرف شود. در كنار استفاده از روغن بنفشه، پرهیز غذایی نیز یكی دیگر از راهكارهای برطرف كردن عطسه‌های فصلی است.  درمانگران به بیماران‌شان توصیه می‌كنند از خوردن ادویه‌جات، غذاهای سرخ‌كردنی، شكلات، و قهوه در فصل بهار پرهیز كرده و استعمال آن‌ها را به حداقل برسانند.

چطور در کودکان اعتماد به نفس سالم ایجاد کنیم؟

عزت نفس سالم کودک شما در مقابل چالش‌های که در زندگی با آنها روبه رو خواهد شد، مصون خواهد کرد.

کودکانی که نسبت به خودشان نظر مثبتی دارند، در مواجهه با تعارض‌ها و مقاومت در برابر فشارهای منفی بهتر عمل می‌کنند. این کودکان به آسانی به خنده می‌افتند و از زندگی لذت می‌برند. این کودکان واقعگرا و عموما خوش‌بین هستند.

بر عکس، کودکان با عزت نفس پایین در مقابل چالش‌های زندگی دچار اضطراب و نومیدی می‌شوند. کودکانی که درباره خودشان نظر مثبتی ندارند و در یافتن راه حل‌ برای مسائل دچار مشکل می‌شوند.
عزت نفس چیست؟

عزت نفس (self-respect) مجموعه‌ای از باورها یا احساساتی که ما درباره خودمان داریم یا به عبارتی "برداشت‌های ما از خودمان" است. اینکه ما خودمان را چگونه تعریف کنیم بر عواطف، نگرش‌ها و رفتارهای و نیز سازگاری عاطفی ما اثر می‌گذارد.

الگوهای عزت نفس از همان اوان زندگی شروع به پدیدار شدن می‌کند. برای مثال کودک نوپایی که توانسته است یک شاخص رشدی مانند چند قدم راه رفتن را پشت سر بگذارد، حسی از موفقیت را تجربه می‌کند که عزت نفس او را تقویت می‌کند. آموختن چند قدم راه رفتن پس از تلاش‌های ناموفق کودک را به این باور می‌رساند که دارای توانایی انجام کارهاست.

این ادراک موفقیت پس از تداوم در انجام کاری بسیار زود آغاز می‌شود. در حالی که کودکان سعی می‌کنند، شکست می‌خورند، دوباره سعی می‌کنند، دوباره شکست می‌خورند و نهایتا موفق می‌شوند، برداشتی از توانایی‌های خودشان به دست می‌آورند. آنان در همین زمان بر اساس تعامل‌های که با دیگران دارند، یک "خودپنداره" (self-concept) به دست می‌آورند. به همین علت است که دخالت والدین برای کمک به ایجاد خودپنداره‌ای دقیق و متعادل در کودک اهمیت دارد.

نشانه‌های عزت نفس سالم و ناسالم
عزت نفس کودک در طول دوره رشدش دارای نوسان است. عزت نفس به طور مکرر تغییر می‌کند و تنظیم می‌شود، زیرا تحت تاثیر تجربیات کودک و ادراکات جدید او است. بنابراین باید از نشانه‌های عزت نفس سالم و عزت نفس ناسالم آگاه باشد.

کودکان دارای عزت نفس پایین ممکن است نخواهند چیزهای جدید را امتحان کنند، ممکن است اغلب ارزیابی منفی از خودشان داشته باشند.

این کودکان ممکن است در مقابل ناکامی تحمل پایینی داشته باشند، به آسانی تسلیم شوند یا انتظار داشته باشند کسی دیگر مسئولیت کار را به عهده گیرد. این بچه‌ها گرایش دارند خودشان را سرزنش کنند و به آسانی از خودشان نومید می‌شوند. کودکان دچار عزت نفس پایین موانع گذرا را دائمی و غیرقابل تحمل فرض می‌کنند و حسی از بدبینی در آنها غلبه دارد.

کودکانی که عزت نفس سالمی دارند از آمیزش با دیگران لذت می‌برند. آنها در موقعیت‌های اجتماعی راحت هستند و هم از فعالیت‌های گروهی و هم از کارهایی که باید به طور مستقل انجام داد، خوش‌شان می‌آید.

این کودکان اگر با مانعی مواجه شوند، می‌توانند شیوه‌ای برای حل کردن آن پیدا کردند، و نیز ناخشنودی خود را بدون تحقیر کردن خودشان یا دیگران بیان می‌کنند.


والدین و عزت نفس کودکان

والدین می‌توانند با عمل به این توصیه‌‌ها به ایجاد عزت نفس سالم در کودکان‌شان کمک کنند:

1) مراقب چیزهایی که می‌گویید باشید: کودکان به کلمات والدین بسیار حساس‌اند. به یاد داشته باشید کودک‌تان را نه فقط به خاطر کارهایی که به خوبی انجام داده است، بلکه برای صرف تلاش کردنش هم تحسین کنید. پاداش‌تان را معطوف به تلاش کودک برای انجام یک کار و تکمیل کردن آن بکنید، نه صرفا پیامدی که به دست آورده است.
2)سرمشق مثبتی برای کودکان‌تان باشید: اگر شما همیشه خودتان را سرزنش می‌کنید، بدبین هستید و درباره توانایی‌های‌تان و محدودیت‌های‌تان برداشتی واقعی ندارید، کودک شما نیز نهایتا الگوی شما را بازتاب خواهد داد. اگر عزت نفس خودتان را تقویت کنید، کودک‌تان سرمشق خوبی خواهد داشت.

3)باورهای غیردقیق کودک‌تان را شناسایی و تصحیح کنید: والدین باید باورهای غیرمنطقی کودکان درباره خودشان را شناسایی کنند؛ این باورها ممکن است درباره کمال، جذابیت، توانایی یا سایر خصوصیات باشد. کمک کردن به کودکان برای اینکه معیارهای دقیق‌تری برای ارزیابی خودشان داشته باشند، به آنها کمک می‌کند "خودپنداره" سالمی پیدا کنند.

برداشت نادقیق نسبت به خود در کودک ریشه بگیرد و به واقعیتی برای بدل شود. کودک‌تان را تشویق کنید که تا موقعیت را در پرتو واقعیت ببیند. 

4)محبت خود نسبت کودک‌تان را ابراز کنید: ابراز محبت نسبت به کودک عزت نفس او را تقویت می‌کند. تحسین کردن مکرر و صادقانه کودک بدون اغراق کردن به ایجاد عزت نفس کمک می‌کند. کودکان می‌توانند دریابند که آیا حرف‌های شما از صمیم قلب است یا نه.

5) بازخورد مثبت و دقیق به کودک بدهید: اظهاراتی مانند "تو همیشه دیوانه بازی در می آوری" باعث خواهد شد که کودک شما احساس کند کنترلی بر فوران خشم خود ندارد. جمله بهتر در این مورد این است: "تو خیلی از دست برادرت عصبانی شدی. اما آفرین که سر او داد نکشیدی." شما با چنین بیانی احساسات کودک را می‌پذیرید، به انتخابی او کرده است، پاداش می‌دهید، و کودک را تشویق کنید تا بار دیگر هم انتخاب مناسب را انجام دهد.

6)در خانه محیطی ایمن و محبت‌آمیز ایجاد کنید:کودکان اگر در خانه احساس ناایمنی کنند یا مورد آزار قرار گیرند، دچار عزت نفس پایین خواهند شد. کودکی در معرض والدینی قرار دارد که به طور مکرر با یکدیگر جنگ و دعوا دارند و مشاجره می‌کنند، ممکن است افسرده و منزوی شود.

همچنین باید مراقب نشانه‌های مورد آزار قرار گرفتن کودک بوسیله دیگران، مشکلات کودک در مدرسه، اختلافات او با همکلاسی‌ها و سایر عواملی باشید که بر عزت نفس کودک اثر می‌گذارند.به این موضوعات به فوریت و با حساسیت رسیدگی کنید.

7)به کودک‌تان کمک کنید که در تجربیات سازنده شرکت کند: واداشتن کودک به انجام فعالیت‌هایی که همکاری و مشارکت و نه رقابت را ترغیب کند، برای تقویت عزت نفس کودک به خصوص سودمند است.

8)یافتن کمک حرفه‌ای: اگر فکر می‌کنید که کودک‌تان عزت نفس پایینی دارد، گرفتن کمک حرفه‌ای را در نظر داشته باشید. مشاوران خانواده و کودک می‌توانند عوامل زمینه‌ای را که مانع از ایجاد عزت نفس سالم در کودک شده است، پیدا کنند.

یک گفت​وگوی کمتر دیده شده از مردی که دنیا را بهت​زده کرد

استیو جابز همان مردی است كه همه ما به چهره آرام و لباس بی‌تكلفش هنگام معرفی محصولات جدید كمپانی اپل عادت كرده بودیم.  مردی كه اگر چه امروز میان ما نیست اما هنوز چون سیب گاز زده اپل به‌عنوان یكی از بارزترین نماد‌ها و اسطوره‌های صنعت كامپیوتر جایگاهش را میان هواداران و دوستداران خود حفظ كرده است.  او اگر چه در دهه‌های گذشته به‌عنوان یكی از مردان بزرگ در حوزه كامپیوتر و محصولات این حوزه معروف شد اما زندگی پرفرازو‌نشیب او نیز از جمله سوژه‌هایی است كه همواره مورد توجه هواداران و علاقه‌مندان به این شخصیت قرار گرفته. جابز، بی‌تردید یكی از آرام‌ترین و ساده‌ترین شخصیت‌ها در دنیای صفر و یك و در عین حال یكی از خبرسازترین و پرحاشیه‌ترین افراد میان شخصیت‌های مطرح و ثروتمند جهان او روزها و شب‌های عجیبی را ازسر گذراند تا بتواند سیب گاز زده‌اش را به یكی از معروف‌ترین و ماندگارترین برندها در صنعت رایانه جهان تبدیل كند. 


دوران مدرسه را سخت گذراندم اگر چه در آن دوران درسم خوب بود و نمره‌های خوبی می‌گرفتم.  بعد از مدرسه وارد كالج شدم اما بیشتر از یك ترم نتوانستم آن را ادامه دهم؛  البته مهم‌ترین نكته آن بود كه استعداد زیادی برای پس‌انداز كردن پولی كه پدرم برای شهریه و خرج زندگی به من می‌داد نداشتم و از همان ترم اول برای مخارج درس و زندگی دچار مشكل شدم.  این طور شد كه پس از گذراندن ترم اول از ادامه تحصیل در كالج انصراف دادم. آن روزها دوستان زیادی نداشتم. اصولا آدم رمانتیكی هم نبودم تا بتوانم كسی را به‌خودم جذب كنم، به همین دلیل آن دوران برایم سخت می‌گذشت.  


داستان آن سیب 

خیلی‌ها معتقدند علاقه‌ات به فلسفه شرقی موجب شد تا وارد دنیای كامپیوتر شوی؟

در دوران كالج با عرفان‌های شرقی آشنا شدم و تصورم این بود برای آشنایی بیشتر با این حوزه و شناخت بیشتر از فلسفه زندگی باید به هند سفر كنم.  برای این كار نیاز به پول داشتم  برای همین بعد از رها كردن دانشگاه به كالیفرنیا رفتم و در شركت آتاری كه آن روزها ویدئو گیم تولید می‌كرد به‌عنوان تكنسین مشغول به كار شدم.  آگهی آنها را در روزنامه دیدم.  تبلیغ مسحوركننده‌ای بود.  نوشته بود با كاری لذتبخش پولدار شوید.  فوری سراغ‌شان رفتم. در آن زمان چندان توجهی به كارم نداشتم و تنها به درآمدم در انتهای ماه فكر می‌كردم تا خرج سفرم را در آورم اما پس از این سفر روند كارم در شركت آتاری شكل دیگری گرفت.  به مرور با فضای كار بیشتر آشنا ‌شدم و این به لحاظ كاری برایم مفید بود.  در حقیقت آشنایی با یكی از هم‌محلی‌هایم استیو وزنیاك، كه یكی از نابغه‌های كامپیوتر بود مرا  به این فضا نزدیك كرد.  او 6 سال از من بزرگ‌تر بود و از دنیای بازی‌های كامپیوتری و مونتاژ آنها سر درمی‌آورد. 

درست است كه در ماه‌های اولیه كار در اپل دوستان زیادی نداشتی؟

بله.  من در آن زمان مثل هیپی‌ها بودم.  موهای بلند و ژولیده‌ای داشتم.  چندان به وضع ظاهری‌ام نمی‌رسیدم.  این موضوع موجب ‌شد همكارانم از این وضع ناراضی باشند.  یادم می‌آید یكی از آنها یك روز به‌شدت به من انتقاد كرد كه باید هر روز از اسپری خوشبو‌كننده استفاده كنم و دیگر تحمل مرا با این وضع ندارد  اما این وضع چندان طول نكشید. بعد از سفرم به هند دنیای دیگری روی من گشوده شد.  من دیگر استیو قدیمی نبودم. اما مسئله این بود كه دیگران برای پذیرش من به‌عنوان یك همكار و دوست گارد داشتند و خیلی سخت به من نزدیك می‌شدند. 

ظاهرا این مشكل تو را تا مرز اخراج شدن پیش برد؟

بله.  همكارانم به مدیر آتاری شكایت كرده بودند.  اما شانس با من بود.  ما روابط خوبی با یكدیگر داشتیم.  درباره مسائل مختلف با هم صحبت می‌كردیم و جهانمان به هم نزدیك بود.  او برای آرام كردن كارمندانش مرا برای مدتی از شیفت صبح به شیفت شب منتقل كرد و به این ترتیب اعتراض كارمندان را کم كرد. 

بعد از این سفر بود كه گیاه‌خوار شدی و با غذاهای گوشتی خداحافظی كردی؟

در سفر به هند با دنیای عجیبی آشنا شدم،  فلسفه شرقی را آموختم و  با بودایی‌ها آشنا شدم و همه اینها تاثیر زیادی بر زندگی من داشت.  در آن دوران علاقه زیادی به مردم این كشور پیدا كردم و مثل بسیاری از آنها رفتار می‌كردم. روزه می‌گرفتم. از غذاهای گیاهی مصرف می‌كردم و خوردن هرگونه گوشت را كنار گذاشتم؛ البته هرازگاهی گوشت ماهی می‌خوردم.  به این ترتیب شیوه زندگی‌ام را اصلاح كردم؛ حتی در زمان بیماری نیز از شیوه‌های طبیعی درمان كه در زندگی هندی‌ها رایج بود برای درمانم استفاده می‌كردم.  حتی برای درمان بدبویی بدنم كه موجب آزار همكارانم در اپل بود به سبزی‌ها و میوه‌های طبیعی روی آوردم و از این شیوه‌ها نیز در زندگی‌ام استفاده كردم.  شاید برایتان جالب باشد كه نام apple (سیب) را از همین طریق برای شركتم انتخاب كردم.  زیرا معتقدم سیب یكی از كامل‌ترین و مفیدترین میوه‌هاست و خواص درمانی زیادی دارد.  این اسم به‌نظرم ساده، زیبا و كامل آمد و آن را برای كمپانی‌ام انتخاب كردم. 

پدر و مادر واقعی 
زندگی شما به‌عنوان بنیانگذار شركت كامپیوتری اپل برای بسیاری از مردم جهان جالب است.  به‌ویژه آنكه مسئولیت نگهداری از شما بر عهده پدر و مادر واقعی‌تان نبوده است. 

فكر می‌كنم جالب‌‌ترین بخش زندگی من برای مخاطبان مربوط به خانواده‌ام باشد.  بسیاری از مردم در این زمینه كنجكاوی می‌كنند.  شاید برایشان جالب است كه فردی با این شرایط چگونه می‌تواند در چنین جایگاهی قرار گیرد. مادرم «جوآن شیبل» در یكی از روزهای فوریه 1955 مرا به دنیا آورد.  او در آن زمان دانشجو بود.  پدرم «عبدالفتاح جندلی» یك سوری مسلمان بود كه آن روزها در دانشگاه علوم سیاسی درس می‌داد و اختلاف نظرهای بسیاری با خانواده مادرم داشت. پدربزرگم «آرتور شیبل» دل خوشی از پدرم نداشت و همین موضوع سبب شد تا پدربزرگم «جوآن» را وادار به دوری از پدر كند.  این طور شد كه آنها دچار بحران شدند و به‌دلیل مشغله كاری سرپرستی مرا به خانواده دیگری دادند. به این ترتیب من با نام خانوادگی جابز یك خانواده برای خودم پیدا كردم. 

در این مدت آیا سراغی از پدر و مادر واقعی خود گرفتی؟

بله. سراغ آنها را گرفتم و برای پیدا كردنشان تا مرز استخدام كارآگاه خصوصی هم پیش رفتم.  با اطلاعاتی كه كلارا، مادرم در اختیارم گذاشت در سال 1983 «جوآن» را پیدا كردم. ما با هم ملاقاتی داشتیم و درباره موضوعات مختلفی صحبت كردیم.  او به من گفت كه از جندلی جدا شده و در این جهان به جز او، خواهری به نام مونا نیز دارم. یكی، دو سال بعد خواهرم را ملاقات كردم و خوشبختانه رابطه خوبی تا امروز با هم داریم. او نویسنده است و رمان‌های متعددی را به رشته تحریر درآورده كه یكی از معروف‌ترین آنها مورد اقتباس سینما قرار گرفته است. جوآن با مرد دیگری ازدواج كرده بود و از زندگی‌اش راضی بود، بعد از آن ملاقاتی نداشتیم. بی‌تعارف باید بگویم كه من كلارا و پل جابز را پدر و مادر واقعی خودم می‌دانم.  آنها مرا بزرگ كردند و زحمت‌های زیادی برای من كشیدند. 


دختری که قبولش نمی​ کردم

متاسفم استیو اما خود تو نیز وقتی در دوران دانشجویی پدر شدی به شیوه پدر و مادر واقعی‌ات رفتار كردی و تا مدت‌ها انكار كردی كه پدر لیزا هستی؟

خب.  مادر لیزا نخستین  همسر من بود.  ما هنوز برنامه جدی برای شروع زندگی نداشتیم.  در آن دوران من واقعا آمادگی  پدر شدن  را نداشتم و كریستین مادر لیزا علاقه زیادی به حفظ بچه داشت. این موضوع موجب شد اختلاف‌نظر اساسی در این مورد پیدا كنیم و به‌طور كلی از هم جدا شویم. در آن دوران بسیار سركش بودیم و لجبازی‌های زیادی با یكدیگر داشتیم. كریستین بچه را نگه داشت و من تا مدت‌ها او را آزار دادم و انكار می‌كردم كه پدر لیزا هستم.  تا كار به دادگاه و شكایت كشید، به‌همین دلیل لیزا تا مدت‌ها نام فامیل «نیكول برنان» را با خود داشت  تا اینكه سرانجام دادگاه مرا وادار به پرداخت هزینه‌های «لیزا» كرد و حق ملاقات با وی را برای من درنظر گرفت.  به هر حال لیزا در حال حاضر نام خانوادگی جابز را دارد و به‌عنوان نویسنده در نشریات و روزنامه‌ها مشغول به کار است. 


یک سابقه تاریک

اخیرا اسنادی از پرونده كاری‌تان منتشر شده كه جزئیات نه چندان جالبی از خصوصیات و ویژگی‌های شخصی شما ارائه می‌كند!

بله این پرونده مربوط به سال 1991 است. زمانی است كه قصد داشتم در كمیته صادرات آمریكا مشغول به كار شوم.  آنها برایم پرونده‌ای تشكیل دادند و برای بررسی سوءپیشینه‌ام از فامیل، آشنا و همكارانم تحقیق كردند تا سابقه مرا به‌دست آورند.  اگر چه دوستان و علاقه‌مندان زیادی در آن زمان داشتم اما بسیاری از آنها درباره من گفته بودند چندان آدم صادقی نیستم و در برخی موارد اخلاق را زیرپا می‌گذارم.  تنها هدفم برایم مهم است و به خاطر آن می‌توانم تمامی واقعیت‌ها را جور دیگری جلوه دهم. حتی برخی درباره تجربه من از استفاده ماری جوانا و ال‌سی‌دی در دوران نوجوانی اطلاعاتی در اختیار ماموران قرار داده بودند و به این ترتیب پرونده سوءپیشینه مرا پر و پیمان كردند. برخی از همكارانم گفته بودند من در كار، مدیری وسواسی، علاقه‌مند به تحریف واقعیت، بداخلاق و خودخواه هستم كه توانایی برقراری ارتباط مناسب با كارمندان را ندارم  اما با تمام این تفاسیر و با تمام نكات منفی كه از من در پرونده وجود داشت دولت ایالات متحده مرا برای این كار استخدام كرد. 


کلاهبرداری 

استیو وزنیاك در خاطراتش به این نكته اشاره كرده كه تو در روزگار جوانی به او خیانت كردی.

به هرحال همه آدم‌ها اشتباه می‌كنند.  آن روزها جوان بودم و توجهی به رفتارم نداشتم.  شركت آتاری در آن زمان دستگاه بازی را طراحی كرده بود و از كاركنان خود می‌خواست برای كاهش تعداد تراشه‌های آن ایده بدهند.  در آن زمان من تسلط كافی به این كار نداشتم.  از وزنیاك خواستم این كار را انجام دهد و در ازای آن جایزه نقدی كه كمپانی آتاری برای این‌كار درنظر گرفته را با یكدیگر شریك شویم.  وزنیاك این كار را انجام داد و من پس از دریافت جایزه 350 دلار به او دادم،  درحالی‌كه كمپانی برای این كار 5 هزار دلار جایزه تعیین كرده بود.  وزنیاك این موضوع را سال‌ها بعد وقتی كه با هم كمپانی اپل را تاسیس كردیم، متوجه شد.  یادم می‌آید كه از فهمیدن این موضوع بسیار عصبانی شد.  گریه كرد و گفت: «سر من كلاه گذاشتی، استیو به من خیانت كردی.»  مطمئن نیستم كه اگر او پیش از تاسیس شركت اپل این موضوع را می‌فهمید باز هم با من شریك می‌شد یا نه!

اما سال‌ها بعد یكی از همكارانتان این بلا را سر تو آورد و یكی از محصولات اپل را به نام خود معرفی كرد.

بله.  اریك اشمیت مدیرعامل سابق گوگل طرح ارائه سیستم عامل اندروید را از اپل دزدید.  او پیش از آنكه به گوگل برود از اعضای اصلی هیات‌‌مدیره اپل بود  اما پس از شكست پروژه اندروید در كمپانی اپل استعفا داد و از تیم ما جدا شد. من همواره نسبت به او احساس خوبی نداشتم. حس می‌كردم به ما خیانت می‌كند و سرانجام این كار را كرد.  من بارها او را تهدید كردم كه اندروید را بر سرش خراب می‌كنم.  اما واقعیت این است كه تا امروز هیچ اقدامی علیه او نكردم.  اما رقابت شدید و تنگاتنگی با محصولات تولیدی او در گوگل دارم.  در سال 2007 نیز نامه‌ای به «اشمیت» نوشتم و از او خواستم از كارمندانش بخواهد سرقت و كپی‌برداری از تولیدات ما را كنار بگذارند.  البته «اشمیت» در آن دوران خیلی سریع به این مسئله رسیدگی كرد و مشكل حل و فصل شد.

راز هایی از زندگی خصوصی رضا کیانیان

فكر می‌كنید یك چهره موفق چطور فكر می‌كند؟ 
روزهای عادی‌اش را چطور می‌گذراند؟
 با روزمرگی‌ها چطور كنار می‌آید؟ 
اصلا چه لباس‌هایی می‌پوشد و چه نوع غذاهایی می‌خورد؟
 در صفحه‌هایی كه پیش رو دارید رازهای  موفقیت رضا كیانیان را كشف خواهید كرد!


برای بعضی آدم‌ها زندگی معنای دیگری دارد. انگار آن‌ها چند برابر انسان‌های معمولی لحظات را حس كرده‌اند و هر بار همه چیز را از نو تجربه كرده‌اند، حتی همین روزمرگی و معمولی بودن هم برای گروهی خوش‌آیند است. این‌كه بتوانی مزه لحظه‌ها را به هر بهانه‌ای بچشی، زندگی را لذت‌بخش‌تر می‌كند. رضا كیانیان از این جور آدم‌ها است. این شانس را داشته كه بارها زندگی كند، نه به خاطر سن‌و‌سال و تجربه و گذر عمر، كه به خاطر همه نقش‌هایی كه از او به یاد داریم.همان افغانی«روبان قرمز»،  همان اصفهانی خوش زبان «فرش باد»، همان عاشق سیاست‌باز اهل غذای«ماهی‌ها عاشق می‌شوند» همان كاراكتر اهل دل «یه حبه قند» و حتی همان جمشید«شلیك نهایی».هر وقت كه خواسته‌ایم به او در نقشی عادت كنیم او یك باره فرو پاشیده و نقشی جدید را ساخته. انگار علیه همه چیز همه چیز می‌شورد تا دوباره از نو بسازدش. شورشی كه حالا در پنجمین دهه عمرش جای دنجی برای خودش ساخته، بی‌حاشیه و بدون جنجال بیش از بیست سال در سینما و تلویزیون حاضر بوده و هر بار حضورش همه را غافل‌گیر كرده، همین هاست كه رضا كیانیان را متفاوت از همه هم‌نسلان و بازیگران كرده است.همه ما همان قدر درباره او می‌دانیم كه نقش‌هایش به ما گفته، او دور از هیاهو همیشه در حال تولید است. اگر سر صحنه فیلمی نباشد یا گوشه‌ای از كارگاهش نشسته و فیگورهای چوبی‌اش را صیقل و جلا می‌دهد یا این‌كه در اتاقی مشغول نوشتن مطلب یا كتابی است. گاهی هم می‌شود او را در حال عكاسی دید. اما هیچ وقت نمی‌شود رضا كیانیان را در قابی محصور كرد.او برای تجربه كردن مدام از این شاخه به آن شاخه می‌پرد. یك بار جوان معتاد فیلمی می‌شود و بعد برای بازی در نقش دكتری خوش‌گذران چند كیلویی چاق می‌شود و حركاتش را سست و شل می‌كند، یك بار پیر‌مردی روستایی می‌شود و یك بار وكیلی همه فن حریف. 


حسودها آدم‌های كوچكی هستند

در زندگی‌ام اصولا وارد یكسری مناسبات نمی‌شوم تا حسادت‌ها به وجود نیاید. من معتقدم اگر تعداد بازیگران سینمای ایران 100برابر تعداد فعلی بشود به نفع من است، هر چه كارگردان بیشتر باشد به نفع من است، هر چه فیلم بیشتر تولید شود برای من بهتر است، هر چه جوان بااستعداد و با حال و حتی بی‌استعداد وارد سینما شوند به نفع من است .  دلیلش این است كه وقتی بهرام رادان  فیلم بازی می‌كند و مردم نسبت به آن واكنش خوبی نشان می‌دهند و آن را تماشا می‌كنند، چراغ سینما روشن می‌ماند ولی اگر او نباشد یكی از جذابیت‌های سینما كم شده و این به ضرر من است. من فكر نمی‌كنم جای كسی را تنگ كرده باشم و همین‌طور فكر نمی‌‌كنم هیچ‌كس جای من را تنگ كرده باشد. چون من دنیای خودم را دارم كه متعلق به خود من است و هیچ‌كس نمی‌تواند جای من را بگیرد و اصولا هیچ كس نمی‌تواند جای هیچ‌ بازیگری را بگیرد. به نظر من كسانی كه حسادت می‌كنند خیلی كوچك هستند، افق دید آدمی باید آن‌قدر باز باشد كه انسان اصلا به این چیزها راضی نباشد.

 من هنوز در این دنیا خیلی كارها دارم كه باید انجام بدهم. چرا باید به یكی از همكارانم حسادت كنم؟ از سال‌ها پیش حتی از زمان دبیرستان نقاشی می‌كردم، كاریكاتور می‌كشیدم، برای گروه‌ تئاتری‌مان خطاطی می‌كردم، پرده می‌نوشتم، پوستر طراحی می‌كردم، بروشور درست می‌كردم. این‌ها همیشه دغدغه من بوده است. اوایل انقلاب بعضی از كاریكاتورهای من در بعضی از مجلات چاپ می‌شد. این‌ها علایق من است و علایقم را دنبال می‌كنم.


همه چیز در نور بهتر دیده می شود

همیشه می‌توان دنیای بهتری داشت. دنیای بهتر آن د نیایی است كه دروغ ، ریا، كم‌فروشی، سلطه، فقر، گرسنگی، جهل، بی‌قاعدگی و ناامنی و جنگ در آن نباشد. دنیای بی دروغ، بی‌ریا و با شرف آرمان من است. به دنیای آرمانی‌ام فكر می‌كنم. خیلی هم فكر می‌كنم اما می‌دانم كه بر علیه جنگ نباید جنگ راه بیندازم. می‌دانم علیه سلطه نباید سلطه‌ای دیگر خلق كنم. ذات جهان پاك است. من به ذات جهان پناه می‌برم. آن را دوباره كشف می‌كنم، آن را بازی می‌كنم، می‌نویسم، عكس می‌گیرم و خلاصه سعی می‌كنم زیبایی را نشان بدهم. دنیای آرمانی‌ام را نشان بدهم. زندگی روزمره ذهن ما را مشغول می‌كند و بیشتر به سمت دروغ و ریا می‌برد و از ذات پاك جهان دور می‌كند.  روزمرگی نمی‌گذارد ببینم و بشنوم. جهان پر از زیبایی است با یك لایه زشتی. زشتی را آدمی ایجاد كرده. آدمی هم می‌تواند مغلوب‌شان نشود. هنر جلوه‌های پاكی و زیبایی را می‌نمایاند. هنر از جنس نور است. به همه چیز نور می‌پاشد، حتی به بدی. همه چیز در نور بهتر دیده می‌شود؛ حتی بدی.


بعضی معانی مسئولیت را دوست ندارم

احساس مسئولیت از آن كلماتی است كه در 50 سال اخیر ما n تا معنی پیدا كرده و من بعضی از معانی آن را دوست ندارم . مثلا همین كه حرف احساس مسئولیت می‌شود داستان مسئولیت جمعی و... پیش می آید كه من اصلا قبولش ندارم.  من فكر می‌كنم كه به عنوان یك انسان، هر كس كاری انجام می‌دهد  و باید در مورد كاری كه انجام می‌دهد مسئولیت‌هایی را بپذیرد، من هم مسوولیت‌های كارم را قبول می‌كنم و در حد توان خودم، كارم را انجام می‌دهم.


حتی علیه خودم شورش می‌كنم

 من كلا شورشی هستم. من حتی علیه خودم هم شورش می‌كنم، خودم را به هم می‌ریزم و نابود می‌كنم. من اصلا حوصله ندارم كه دنیا چارچوب پیدا كند.  یعنی به محض اینكه چارچوبی مشخص می‌شود آن را به هم می‌ریزم. در رابطه با افراد و جامعه من آرام و محتاطم  ولی در مورد خودم آنارشیست هستم. شاید به همین علت هم باشد كه نقش‌های متفاوت بازی می‌كنم.در زمان كودكی من بازیگرانی بودند كه به آنها می‌گفتند مرد هزار چهره، من همیشه فكر می‌كردم آیا امكان دارد یك روز من هم مرد هزار چهره بشوم؟ و از آنجا كه هر چه بخواهی اتفاق می‌افتد، برای من هم پیش آمد. بر مبنای همان آنارشیسمی كه در زندگی شخصی‌ام وجود دارد، هر اتفاق بدی كه در زندگی‌ام بیفتد با آن روبه‌رو می‌شوم و سعی می‌كنم آن را بخورم. من اگر هم بی تابی دارم در ارتباط با دیگران كنترلش می‌كنم ، نمی خواهم در ارتباط با دیگران تشدیدش كنم. 


هركس باید اسم خودش باشد

 یک روزی یک آقای بسیار محترم و عارفی به من گفت: «‌می‌خواهی اسم اعظم را بهت بگویم؟» می‌گویند خدا هزارها اسم دارد که یکیش اسم اعظم است. اگر اسم اعظم را بدانی، جهان دراختیار تو قرار می‌گیرد و بلافاصله به خدا پیوند می‌خوری. در داستان‌ها آمده که بسیاری از عرفا به دنبال اسم اعظم بودند. 

چشمم برق زد و گفتم: معلوم است كه دلم می‌خواهد، بگویید.گفت:« خدا چند اسم دارد؟» گفتم:
« هزارتا» گفت:«هزار تا همه مفاهیم خوب هستند. این هزار تا به هم مربوطند. یکیش هم اسم تو است. اسم اعظم اسم تو است. به شرطی كه مثل اسمت باشی، بقیه را هم می‌شوی. تو رضاباش، بقیه اسماء هم خواهی ‌شد.» از آن‌جا به بعد من به این خیلی فکرکردم. هرکسی در جهان مثل اسم خودش باشد، جهان گلستان می‌شود. 


من ستاره نیستم

 در فرهنگ بازیگری در دنیا یك عده را Star و یك عده را بازیگر كاراكتر می‌نامند. یعنی این افراد می‌توانند نقش‌های متفاوتی را بازی كنند یا یك پیشینه و زمینه تئوریك آموزش بازیگری دارند. آن Starها در فرهنگ كلی، كسانی هستند كه ناگهان وارد می‌شوند، شاید بمانند، شاید مدت كوتاهی بمانند، شاید هم ناگهان بروند. ولی خیلی‌ها هم هستند كه ناگهان می‌آیند ولی می‌مانند چون به دنبال كارشان می‌روند و آن را جدی می‌گیرند. ستاره با خودش یك مفهومی دارد. مفهومش این است كه گاهی هست، گاهی نیست، چشمك می‌زند.  ولی یك بازیگر مثل آقای انتظامی با بیش از 80 سال عمر هنوز بازیگر است. كسی نمی‌گوید آقای انتظامی دیگر پیر شده، ایشان هنوز می‌توانند نقش‌هایی متناسب با سن‌شان بازی كنند ولی یك Star به دلیل فیزیك مناسب ناگهان معروف می‌شود.بالا رفتن سن،  فیزیك مناسب را می‌خورد و نابود می‌كند. وقتی فیزیك از بین رفت، ستاره دیگر افول می‌كند. نمونه‌های مشابه فراوانی در همین ایران هم داریم كه ستاره‌ها با از بین رفتن فیزیك دیگر دعوت به كار نمی‌شوند. ولی اگر بازیگر باشی ماندنت به فیزیك ربطی ندارد مثل خیلی از بازیگرهای هالیوود مثل داستین هافمن یا آل‌پاچینو. آن‌ها چه فیزیك مناسبی دارند؟ یا تام هنكس با این فیزیك بسیار معمولی‌اش. من همیشه فكر می‌كنم اگر آدم تام هنكس را در خیابان ببیند، نمی‌شناسدش چون آن‌قدر شبیه بقیه است كه قابل شناسایی نیست. ولی وقتی یك نقش را قبول می‌كند، آن نقش آن‌قدر unique و دیدنی می شود كه به نظر می‌رسد هیچ‌كس جز تام هنكس نمی‌تواند آن را بازی كند. در واقع تام هنكس به فیزیكش وابسته نیست، به چیزی فراتر از فیزیكش وابسته است. من از این زاویه  نگاه می‌كنم.


باید جهان را بپذیریم

وقتی من 40 سالم شد چند ماه در شرایطی بودم كه تنهای تنها بودم . خیلی هم آن شرایط را دوست داشتم. با خودم خیلی فكر كردم. زندگی‌ام را زیر و رو كردم، از خودم سوال كردم، بعد به یك نكته رسیدم و آن این بود كه تو همینی كه هستی. من خیلی آدم آرمانخواهی بودم و سعی می‌كردم آرمان‌هایم را در زندگی اجتماعی پیاده كنم. می‌خواستم دنیا و مردم را تغییر دهم. بعضی‌ها هنوز هم این عقیده را دارند . ولی آن موقع هم خیلی‌ها بودند كه این‌طور نبودند. آن زمان دو دسته روشنفكر بودند، یك عده كسانی بودند كه می‌خواستند جهان را تغییر بدهند‌، یك عده هم روشنفكرانی بودند كه نمی‌خواستند جهان را تغییر بدهند . به هر حال من جزو گروه اول بودم، اما در 40‌سالگی فهمیدم كه جهان تغییرناپذیر است. جهان همین چیزی است كه هست، ما باید جهان را بپذیریم. ما فقط باید باشیم. ضمنا نمی‌توانستم از آرمان‌هایم هم چشم‌پوشی كنم. هنوز هم شورشی بودم و دنیا برایم تنگ بود. در آن زمان فهمیدم كه من می‌توانم آرمانخواهی را به دنیای هنری‌ام بیاورم. در دنیای هنری من خیلی آدم شورشی‌ای هستم .كارهای عجیب و غریب می‌كنم. خودم خودم را نابود می‌كنم، خودم زیر‌آب خودم را می‌زنم. یك نقش بازی می‌كنم بعد زیر‌آب همان نقش را می‌زنم. این مربوط به دنیای آرمانخواهی‌ من است.  ولی فهمیده‌ام كه زندگی همین است كه هست و منظورم این نیست كه برویم بمیریم. جهان پر از چیزهای كشف نشده است.


عبور از چراغ قرمز

زیاد با هر كسی رفت و آمد نمی كنم. با كسی می‌روم و می‌آیم كه اگر در خانه اش می نشینم آرامش داشته باشم. وقتی با هم هستیم بدبختی‌هایش را سر من آوار نكند. می‌خواهیم راحت باشیم. بگوییم زندگی همین است. از چیزهای ساده بگوییم. آسایش داشته باشیم. به نظر من انسان وقتی در حال خلاقیت هنری است در یك دنیا قرار دارد و وقتی زندگی می‌كند دنیایش فرق می‌كند. در زندگی باید پشت چراغ قرمز ایستاد و وقتی چراغ سبز شد، حركت كرد چون در این شرایط با بقیه مردم در ارتباط هستیم ولی وقتی خلاقیت می‌كنیم در یك دنیای دیگر قرار می‌گیریم و در آن دنیا مجازیم و باید چراغ قرمز را رد كنیم. اگر یك نفر بخواهد در خانه من دیوانه بازی دربیاورد من دعوتش نمی‌كنم ، چون دلم نمی‌خواهد كسی در خانه من از این كارها بكند. این دو دنیا را نباید با هم قاطی كرد ولی اینكه چطور باید به آرامش رسید، به نظر من این سرنوشت محتوم‌ ماست كه  به آرامش نمی‌رسیم ، اگر چه خود من خیلی وقت‌ها یك كار را تجربه می‌كنم كه خیلی به من جواب می‌دهد و راضی می‌شوم.


می‌خواهم كشف کنم

 نمی‌خواهم همه چیز برایم عادی شود. می‌خواهم تجربه‌های جدید كسب كنم. اون كاری كه كرده ام تمام شده است. حالا دنبال یك كار دیگر می روم. نه یك نقش تكراری. آدم ها را دیده‌اید كه توی سینما تیپ می شوند. اگر كسی در یك نقش خوب باشد دوباره برایش نقش‌های مشابه می نویسند. می گویند می‌فروشد. خوب طبیعی است مردم هم دوباره می‌خواهند همان اولی را ببینید. اما من دنبال نقش متفاوتم. می‌خواهم كشف كنم. خودم را  و دنیا را.


افسردگی را مهار كنیم

من دوره‌هایی افسردگی وحشتناكی داشتم، اما یاد گرفتم كه چطور خفه‌اش كنم و روی آن افسردگی سوار شوم و بگویم‌ دهنه‌ات را گرفتم، بتاز. من سوار تو هستم، نه تو سوار من. در این جنگ نمی‌خواهم كوتاه بیایم، چون بچه‌پر‌رو هستم؛ نه در‌‌رابطه با مردم، در رابطه با خودم. یك زمان با مردم و جهان بچه پر‌رو بودم، یعنی می‌خواستم به همه‌جای جهان سیخ ‌بزنم؛ اما بعدا دیدم جهان كه عوض نمی‌شود، پس خودت را كشف كن و به خودت سیخ بزن. این چیزها توضیح‌‌دادنی نیست‌، بلكه بیشتر كشف و شهودی است. در‌تمام ادیان هست كه  خدا می‌گوید تو بخواه، می‌شود، به شرطی كه بخواهی، نه این‌كه بازی كنی.


وقتی نجاری كردم

من یك دوره‌ای در 50 سال اخیر كه بازیگری را نمی‌توانستیم ادامه دهیم، كارهای زیادی كردم. مثلا نجاری كردم، ولی دردوره نجاری‌ام با شاگرد نجاری شروع كردم، بعد كابینت‌ساز شدم بعد سمت دروپنجره‌ ساختن رفتم چون كار سختی است و بعد به دكوراسیون داخلی رسیدم، یا یك دوره‌ای دریك شركت معماری نقشه‌كش ساختمان شدم و بلد بودم با راپید و... كاركنم، اما نقشه نمی‌توانستم بكشم. یكی از دوستانم به اسم احمد میرعلایی، یك چیزهایی برایم توضیح داد كه نقشه را چطور می‌كشند. وقتی رفتم آقای مهندس از من پرسید شما قبلا كار كرده‌اید؟ گفتم: بله، گفت می‌شود این نقشه را برای من بكشی؟ من كشیدم و گفت خوبه، كاركن. بعد از حدود 4 ماه من مسئول كل نقشه‌كش‌های آن‌جا شدم! آن زمان كامپیوتر نبود و نقشه را با دست می‌كشیدند، میز نور بود كه نقشه را روی میز می‌انداختند وكاغذی را زیرش می‌گذاشتند و از روی آن كپی می‌كردند؛ من شروع كردم با كاغذكالك طرح‌هایی كشیدم به هركدام از بچه‌ها دادم كه دیگر لازم نباشد هردفعه با آن خط‌كش محاسبه و اندازه‌گیری كنند. بعد مهندس كم‌كم خوشش آمد و مسئولیتم اضافه شد. بعد به معماری داخلی برگشتم و مثل تحصیل‌كرده‌ها «اینتریوردیزاین» كاركردم. فكر می‌كنم مثلا اگر كارمند بانك هم باشم، شعبه‌ام با شعبه‌های دیگر متفاوت می‌شود؛ چون دور‌و‌برخودم  چیزهایی درست می‌كنم.


باید چیستی و چرایی کارم را پیدا کنم

باید بگویم، من آدمی هستم كه فكر می‌كنم كاری كه انجام می‌دهم باید تعریف داشته باشد. نمی‌توانم خودم را به شكل غریزی داخل ماجرایی كنم، جلو بروم و ادامه دهم. خیلی وقت‌ها پیش آمده كه به‌طور غریزی وارد یك ماجرا شده‌ام؛ یعنی در‌استخر و دریایی كه نمی‌دانستم چیست، شیرجه  زده‌ام اما این به‌خاطر هوس‌بازی روحم بوده و بعد هم اگر بخواهم آنجا بمانم و ادامه دهم، باید چیستی و چرایی آن را بفهمم. وقتی بخواهی قواعد را بدانی، باید از تعریفش آگاه شوی؛ حالا درمورد بازیگری می‌توانم بگویم، تا به‌حال مقالاتی كه نوشته‌ام و مصاحبه‌هایی كه انجام داده‌ام فعلا  چند كتاب شده است و فكر می‌كنم ادامه هم داشته باشد، برای این‌كه می‌خواهم ادامه دهم و بازیگری برایم جدی است. شاید عكاسی و مجسمه‌سازی برایم به اندازه‌ بازیگری جدی باشد، اما همان‌ها را هم كه انجام داده‌ام به فكر ادامه دادنشان هستم. خیلی هم كار می‌كنم، مطالعه می‌كنم، می‌بینم، بحث می‌كنم، كلنجار می‌روم و... . 


باید این كاره باشیم

ما مجاز هستیم كه برای خودمان تعریف مشخصی داشته باشیم، به شرطی كه این‌كاره باشیم؛ یعنی مثلا اول بازیگر باشیم، عملش را انجام دهیم، تجربه بازیگری و شعور ‌آن را داشته باشیم، درسش را خوانده باشیم یا اگر نشد، كتاب و مسائل تئوری‌اش را مطالعه كرده باشیم و... بعد به یك نظر شخصی برسیم وگرنه از اول كه نمی‌توانیم به یك تعریف شخصی برسیم. اگر بخواهیم هم نمی‌توانیم، چون چیزی نخوانده‌ایم و هرچی بگوییم قبلا گفته شده، آن‌وقت به چه دلیل یك نفر می‌تواند ادعا كند كه تعریف شخصی دارد؟


لذت من و پسرم: كارتون!

«کارتون» یکی از مشترکات من و پسرم است؛ فیلم اکشن و تخیلی. خودم هم با پدرم در سینماهای مشهد، انیمیشن‌های آن دوره را می‌دیدیم. آن‌وقت‌ها سینما هنوز صدا نداشت. همسرم بیشتر از فیلم‌های جشنواره‌ای و هنری خوشش می‌آید. من هم هر دو نوع فیلم را درکنار هر یک از آن‌ها می‌بینم و لذت می‌برم، چون اساسا از همه‌چیز لذت می‌برم. پسرم استنلی کوبریک را خیلی دوست دارد. رودریگز هم از کارگردان‌های محبوبش است. من هم درعین‌حال که عاشق فیلم‌های کلاسیک هستم،‌ فیلم‌های ساختارشکن را هم دوست دارم. دوست دارم ببینم چه چیزی را زیر پا گذاشته.


جین راسته و تی‌شرت یقه گرد

مد لباس مربوط به دو دوره است؛ یکی دهه 1930 و یکی دهه 1960. این دور هم مدام تکرار می‌شود. یعنی شما مدام با این دو ژانر لباس پوشیدن مواجهید! من با هیچ کدام مشکلی ندارم. ولی خودم بیشتر پیرو مد دهه 1930 هستم.  هنوز هم لباس پوشیدنم اسپرت است. من در لباس باید راحت باشم. در میهمانی یا سر کار همین مدل لباس می‌پوشم؛ البته با کمی تغییر. بالاخره بعضی جاها باید کمی معقول‌تر ظاهر بشوم. البته من در این موارد روحیه شورشی‌ دارم. دوست دارم با راحتی خودم کنار بیایم. همیشه عاشق شلوار جین راسته بوده‌ام؛ چون در هر شرایطی به‌روز است. برای همین در کمد من همیشه چند تا جین راسته پیدا می‌شود. تی‌شرت یقه‌گرد هم همین‌طور: از آن چیزهایی است که همیشه به‌درد می‌خورد، همیشه هم مد است و برای همین من دوستش دارم. البته تی‌شرت 3 دکمه اصل یک چیز دیگر است! 


چرا كه نه!؟

از غذای تازه مثل هر چیز تازه دیگری استقبال می‌کنم، در سفرهایم همیشه غذای همان کشورها را می‌خورم. چون می‌خواهم بدانم این غذا چیه که این‌قدر با لذت آن را می‌خورند. خیلی وقت‌ها هم سرم کلاه می‌رود و گرسنه از رستوران بیرون می‌‌آیم. ولی خب... ذائقه‌ام کنجکاو است دیگر.ذائقه رضا کیانیان طعم‌های تازه را می‌طلبد. یاد گرفته‌ام خودم را هم غافلگیر کنم و برای همین اگر از او بپرسید که ممکن است من را در حال تجربه در رشته‌ای ببینیم که کاملا از دنیای قبلی‌ام متفاوت است، احتمالا با خونسردی به شما جواب می‌دهم ‌: «چرا که نه!؟»رضا کیانیان پیش‌بینی‌ناپذیره. علتش هم این است که همه ما دوست داریم همه چیز را تبدیل به قانون و سنت کنیم. برای همین کسانی که این‌جوری هستند، راه و بیراه غافلگیر می‌شوند! لطفا این‌جوری نباشید تا غافلگیر نشوید!.

بدترین روش ها برای سر گرم کردن کودکان

دانشمندان با در‌نظر‌گرفتن تمام فعالیت‌هایی كه یك كودك در طول روز انجام می‌دهد، توانستند آسیب‌زاترین و بدترین كاری كه ممكن است یك كودك انجام دهد را شناسایی كنند و آن چیزی نیست جز تماشای تلویزیون!

مطالعات نشان می‌دهد، تماشای زیاد تلویزیون اثرات بسیار بدی روی سلامت كودكان دارد و احتمال دچار‌شدن كودكان به دسته گسترده‌ای از بیماری‌ها و مشكلات، از چاقی و بیماری قلبی گرفته تا افسردگی و مشكلات رفتاری و گفتاری را افزایش می‌دهد.چندی پیش هم محققان دانشگاه كالج لندن اعلام كردند، كودكانی كه بیش از 4 ساعت در روز را به تماشای تلویزیون اختصاص می‌دهند، با احتمال 100درصد بیش‌تر از دیگران ممكن است در آینده دچار حمله قلبی شوند. در ادامه مهم‌ترین آسیب‌هایی كه ممكن است در اثر تماشای تلویزیون به كودك شما وارد شود را مرور می‌كنیم. 

خطر اول: آسم

  تماشا تلویزیون وتنبلی 

شاید فكر‌كنید تماشای تلویزیون بهتر از بازی كودك در هوای آلوده بیرون از خانه باشد اما كودكانی كه بیش از 2 ساعت در روز مقابل تلویزیون می‌نشینند، با احتمال 2برابر بیشتر از كودكان دیگر ممكن است به بیماری آسم مبتلا شوند.

 این نخستین بار است كه دانشمندان متوجه رابطه بین تماشای تلویزیون و بیماری‌های ریوی می‌شوند. آن‌ها معتقدند هر چقدر یك كودك فعالیت بدنی بیش‌تری داشته باشد، به همان اندازه شش‌های او عملكرد بهتری دارند.


خطر دوم : حمله قلبی

 درگیری كودكان با بیماری‌های سالمندان

كودكان زیر 6 سال به دلیل آن‌كه زمان زیادی را مقابل تلویزیون سپری می‌كنند ممكن است تا چند سال بعد در معرض ابتلا به مشكلات قلبی قرار بگیرند.

محققان می‌گویند رگ‌های خونی در چشمان كودكان مدرسه‌ای كه زیاد تلویزیون تماشا می‌كنند به سرعت باریك می‌شود كه این عامل می‌تواند یكی از نشانه‌های ابتلا به فشار خون بالا و بیماری‌های قلبی باشد. در عوض كودكانی كه روزی یك ساعت فعالیت بدنی دارند وضعیت بدنی آن‌ها بسیار سالم‌تر است. امروزه كودكان حداقل 2ساعت در روز را صرف تماشای تلویزیون یا بازی كردن با وسایل الكترونیكی مانند كامپیوتر می‌كنند و در عوض فقط 36 دقیقه فعالیت بدنی دارند. به‌ازای هر یك دقیقه اضافه‌ای كه كودكان در برابر تلویزیون به سر ببرند، احتمال ابتلا به فشار خون در سال‌های آینده نزدیك به 10درصد افزایش پیدا می‌كند.


خطر سوم: بلوغ زودرس

  از بین رفتن تعادل هورمونی

تلویزیون می‌تواند میزان ترشح هورمون ملاتونین را در بدن كودكان تغییر دهد كه نقش زیادی در پیشگیری از بلوغ زودرس بازی می‌كند. این هورمون ساعت داخلی بدن را تنظیم می‌كند به‌طوری كه هنگام روز میزان آن در كمترین وضعیت و بعد از ساعت 8 شب به بیشترین مقدار می‌رسد اما نوری كه از صفحه نمایش تلویزیون ساطع می‌شود روی تولید هورمون‌ ملاتونین تاثیر منفی گذاشته و به این ترتیب ممكن است ظهور علائم بلوغ را جلو بیندازد. دقیقا به همین دلیل است كه بین كودكان امروزی و كودكانی كه 30 سال پیش زندگی می‌كردند تفاوت‌های شگفت‌انگیزی وجود دارد.


خطر چهارم: دیابت

  تلویزیون و افزایش مصرف فست‌فود

كودكانی كه بیش از 2 یا 3 ساعت در روز تلویزیون تماشا می‌كنند بسیار بیشتر از دیگران در خطر ابتلا به دیابت و بیماری‌های قلبی قرار دارند‌ البته این موضوع چندان هم عجیب نیست. تلویزیون باعث می‌شود انسان‌ها زمان بیشتری را در مقابل آن صرف خوردن كنند كه متاسفانه بسیاری از این غذاها تنقلات، فست‌فود و دیگر مواد غذایی ناسالم است. امروزه كل فعالیت‌های كودكان در 3 بخش خلاصه می‌شود. رفتن به مدرسه، خوابیدن و تماشای تلویزیون كه در زمان تعطیلات وضعیت بسیار بدتر هم می‌شود.

خطر پنجم: ضعف سیستم ایمنی

  صحنه‌های خشن و افزایش استرس

نمایش صحنه‌های خشن و جنایی از تلویزیون نه تنها تاثیر مخربی بر روحیه كودكان دارد بلكه سیستم ایمنی بدن آن‌ها را نیز ضعیف می‌كند چرا كه میزان ضربان قلب و فشار خون كودكان افزایش پیدا كرده و ترشح هورمون استرس هم در آن‌ها بیشتر می‌شود؛ این عامل همراه با ایجاد اختلال در ترشح بعضی هورمون‌های مهم مانند ملاتونین در بدن باعث ایجاد ضعف در سیستم ایمنی بدن و ایجاد جهش ژنتیك در سلول‌های كودكان شده و آن‌ها را در برابر بسیاری از بیماری‌ها از سرماخوردگی گرفته تا آسم و سرطان آسیب‌پذیرتر می‌كند.


خطرششم: بی‌خوابی

  تلویزیون را در اتاق خواب نگذارید

تماشای تلویزیون بعد از‌ساعت 7 عصر به‌خصوص اگر همراه با تماشای فیلم‌ها و كارتون‌های خشن باشد، باعث بی‌خوابی كودكان می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد، كودكان با دیدن این برنامه‌ها نه تنها دیرتر به خواب می‌روند بلكه احتمال دیدن خواب‌های ترسناك هم در آن‌ها بیشتراست. كارشناسان علوم كودك معتقدند، یكی دیگر از اشتباه‌های والدین قرار دادن تلویزیون در اتاق خواب كودكان‌شان است.


خطر هفتم: چاقی

  پراشتهایی، پاداش تماشای تلویزیون!

محققان متوجه شدند پسران نوجوانی كه قبل از ناهار بازی‌های كامپیوتری انجام داده‌اند، اشتهای بیشتری دارند و در این وعده غذایی بیشتر از كودكان دیگر غذا می‌خورند. 

این مطالعات باز هم ثابت می‌كند بین چاقی كودكان و زمانی كه آن‌ها هر روز صرف تماشای تلویزیون، نشستن در پشت كامپیوتر و انجام بازی‌های كامپیوتری می‌كنند، رابطه وجود دارد. دانشمندان معتقدند این بازی‌ها می‌تواند تاثیر عمیقی روی مغز و حالت روانی كودكان داشته باشد و آن‌ها را تشنه پیروزی و به دست آوردن پاداش كند. یكی از پاداش‌هایی هم كه مغز همواره از به دست آوردن آن لذت می‌برد خوردن غذاست. هرچقدر هم كه این غذا شیرین‌تر یا چرب‌تر باشد، به همان اندازه مغز ما تمایل بیشتری به بهره‌مندی از آن دارد و به همین دلیل است كه كودكان بعد از انجام بازی‌های كامپیوتری به‌طور ناخودآگاه علاقه بیشتری به غذا خوردن پیدا می‌كنند.


خطر هشتم: مشكلات گفتاری

  تارهای صوتی بیكار!

پدر‌و‌مادرانی كه تلویزیون را ساعت‌ها مقابل كودك خود روشن می‌گذارند، بدون آن‌كه حتی آن را تماشا كنند، باعث ایجاد مشكل در رشد مهارت‌های زبانی فرزندان خود می‌شوند. محققان تعدادی ضبط صوت دیجیتالی را در كنار 329 كودك 2 ماهه تا 4 ساله قرار دارند تا متوجه شوند آن‌ها در طول روز چه لغاتی را می‌شنوند یا بیان می‌كنند. با انجام این كار مشخص شد به ازای هر یك ساعتی كه تلویزیون روشن است، كودكان 770 كلمه كمتر از پدر و مادر و دیگر اطرافیان خود می‌شنوند و كودكان كمتر تارهای صوتی خود را به كار بگیرند. والدین معمولا 941 كلمه در هر ساعت به زبان می‌آورند‌ اما زمانی كه تلویزیون روشن باشد تعداد این كلمات به كمترین حد ممكن می‌رسد و حتی به‌طور كامل حذف می‌شود.همین موضوع نشان می‌دهد كه قرار گرفتن در برابر تلویزیون یكی از عوامل تاخیر در گفتار كودكان است و باعث بروز مشكل در قدرت توجه و دقت آن‌ها می‌شود.

خطر نهم: اوتیسم

  تلویزیون، دوست انزوا‌طلب‌ها

تحقیقات نشان می‌دهد رابطه مستقیمی میان ابتلا به اوتیسم و علاقه به نگاه كردن به تلویزیون در كودكان وجود دارد؛ تقریبا 40درصد از كودكانی كه در ایالات متحده دچار اوتیسم می‌شوند علاقه بسیار زیادی به تماشای تلویزیون دارند. به‌نظر می‌رسد تلویزیون حس انزواطلبی را در كودكان تقویت كرده و مانع از برقراری ارتباط اجتماعی بین آن‌ها و همسالان‌شان می‌شود. كودكان مبتلا به اوتیسم در ارتباط با دیگران به مشكل برمی‌خورند و شاید منزوی و گوشه‌گیر شوند. ایجاد اختلال در حواس پنج‌گانه مانند شنوایی و بینایی هم از دیگر علائم اوتیسم است.

پردرآمدترین مشاغل ایران کدام هستند؟

دلایل بسیاری وجود دارند که باعث می شوند هیچ کس دوست نداشته باشد کسی از میزان دقیق دارایی اش باخبر شود. اینها تنها محدود به قشر پردرآمد جامعه هم نمی شود، اگر به دوروبرتان دقت کنید، حتی آدم های کم درآمد هم به طور دقیق به شما نمی گویند چقدر درآمد دارند! 

این شاید خودش موضوع خوبی برای یک پرونده در آینده باشد که چرا ما تا این حد پنهان کار یا محافظه کار هستیم اما فعلا همین بس که این فضا را درک کنید و بدانید ما برای تهیه این پرونده با چه دشواری هایی مواجه بودیم. 

موضوع پرونده درآمدزاترین تخصص های حال حاضر ایران است. این موضوع را با پردرآمدترین اشخاص ایران اشتباه نگیرید که آن حکایت دیگری دارد. حتی موضوع مورد بحث ما مربوط به مشاغلی مثل ساختمان سازی یا کارخانه داری نیست که آنها بیش از تخصص به سرمایه نیاز دارند. 

بنابراین پرس و جو درباره پردرآمدترین مشاغل حال حاضر ایران را آغاز کردیم و فهرستی که همراه با توضیح می خوانید حاصل همین جست و جو میان جامعه محافظه کار ایران است!

متخصص کامپیوتر

کسب درآمد مدرن
دیگر حتی در بقالی ها هم روزگار بدون کامپیوتر سر نمی شود. دنیا مدرن شده و در هر کسب و کاری نیاز به استفاده از کامپیوتر وجود دارد. بعضی مشاغل که حتی بدون این وسیله فلج می شوند، نمونه اش همین روزنامه نگاری که اگر کامپیوتر را از تحریریه ها بردارند همه از ناتوانی به گریه می افتند. 

در ماه های واپسین سال گذشته بود که چند روزی استفاده از ای میل ها ناممکن شد. بعدها که کارشناسان حوزه فناوری در یک سایت خبری به تحلیل ماجرا پرداختند، آمارهای شگفت آوری از میزان خسارت های اقتصادی بابت همان چند روز مسدودشدن ای میل ها به دست آمد. 

در واقع امروز معاملات تجاری مهم و رد و بدل شدن پول در شبکه های بانکی داخل و خارج کشور توسط اینترنت و از طریق کامپیوتر صورت می گیرد. به این ترتیب برمی گردیم به سر خط ماجرا و همان متخصص های کامپیوتر.

درآمد متوسط: سالانه 30 میلیون تومان

بالاترین درآمد: سالانه 150 میلیون تومان


متخصص و جراح زیبایی


دماغ دانه ای 7 میلیون تومان
در اینکه غریب به اتفاق ایرانی ها از تماشای بینی خودشان در آینه متنفرند جای تردیدی نیست. شاید عده بسیاری از این افراد دچار وسواس فکری و انواع دیگری از بیماری های روانی باشند اما هرقدر هم که خوشبین باشیم، بازهم حقیقت این است که بینی های فراوانی در این آب و خاک نیاز مبرم به جراحی دارند. البته اینکه هر چهره ای به شکل طبیعی اش زیباتر است هم نکته ای است که اگر جماعت باورش می کردند تا حدود زیادی آمار جراحی بینی را پایین می آورد اما بازهم واقعیت این است که نگاه هر کسی به بینی های چندمیلیونی سربالا می افتد و دلشان می خواهد آنها هم دماغشان را بسپارند به دست جراح. 

قیمت زیباسازی یک بینی در بازار متخصص های این جراحی متفاوت است. ممکن است شما جراح گمنامی را پیدا کنید که با 500 هزار تومان هم دماغ شما را زیر تیغ و چکش ببرد اما در بازار حرفه ای ها قیمت از 2 میلیون تومان شروع می شود و تا 7 یا 8 میلیون هم بالا می رود. 

معمولا جراح های حرفه ای و سرشناس دو روز در هفته را به عمل جراحی اختصاص می دهند و سایر روزها را در مطب به ویزیت عمل شده ها و افرادی می پردازند که برای جراحی مراجعه می کنند. در آن روز جراحی هم چهار تا پنج فرد در هر روز مورد جراحی قرار می گیرند. 

به طور میانگین یعنی هفته ای 16 تا 20 نفر. این ارقام را که ضربدر ماه های سال و قیمت جراحی توسط حرفه ای ها کنید، ارقام ابتدایی مطلب را به دست می آورید. البته این منهای دغدغه های گونه و لب و پوست و... است که آنها هم برای خودشان رقمی می شوند. با احتساب افت و خیزهای بازار، سفرهای سالانه برای شرکت در سمینارها و... ارقام ابتدای مطلب بسیار نزدیک به واقعیت است.

مسیر پولدارشدن: موفقیت در این رشته شاید حتی بیش از تخصص نیاز به روابط مناسب و تبلیغات گسترده داشته باشد. بازار جراحی زیبایی آن قدر وسوسه کننده است که جراح های گوش و حلق و بینی هم ترجیح می دهند بیش از هر کاری اقدام به جراحی بینی کنند. 

سایر خدمات زیبایی مثل تزریق ژل و چربی که زحمت و خطر کمتری دارد، حتی پزشکان عمومی را هم وارد این عرصه کرده است. بنابراین اگرچه ایران یکی از بهترین بازارهای حوزه زیبایی است اما رقابت هم در این بازار بسیار نفسگیر شده است. 

در حال حاضر متخصص های فعال در این حوزه با ایجاد روابط مناسب با نشریه های سبک زندگی و سلامت و درج آگهی های ثابت، تلاش می کنند رقبای دست به تیغ و چکش خود را پشت سر بگذارند. شما هم اگر قصد موفقیت در این حوزه را دارید، حتما پس از کسب مدارک و مهارت های لازم، توصیه های ذکرشده در این ستون را خیلی خیلی جدی بگیرد.

چهره شاخص: دکتر محسن نراقی فوق تخصص رسمی جامعه جراحان بینی آمریکا، عضو آکادمی جراحان پلاستیک و ترمیمی صورت آمریکا، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و رییس انجمن تحقیقات راینولوژی است. برای وقت گرفتن از او باید ماه ها در انتظار بنشینید و تازه آقای دکتر از آنهایی نیست که چون شما دلتان می خواهد، دماغتان را جراحی کند. او تنها حاضر به انجام عمل جراحی روی کسانی است که واقعا نیاز به جراحی داشته باشند. دکتر نراقی از چهره های شناخته شده جراحی پلاستیک در دنیاست و هر سال زمان بسیاری را صرف حضور در سمینارهای معتبر، ارایه مقاله و آشنایی با تازه های این حرفه می کند. درباره او گفته می شود که هزینه عمل جراحی زیبایی اش کمتر از 8 میلیون تومان نیست.

متخصص و جراح زیبایی

دماغ دانه ای 7 میلیون تومان

درآمد متوسط: سالانه یک میلیارد و 152 میلیون تومان

بالاترین درآمد: سالانه 2 میلیارد و 880 میلیون تومان

گفت و گو با دکتر علی زینلی جراح و متخصص سر و گردن، بینی و صورت

هنر و اقتصاد، ابزار موفقیت جراح پلاستیک

*چه افرادی می توانند جراحی های زیبایی را انجام دهند؟

جراحی های زیبایی را سه گروه از جراحان انجام می دهند.

1- جراحان و متخصصان گوش و حلق و بینی

2- جراحان پلاستیک

3- جراحان فک و صورت

*افرادی که در رشته های جراحی زیبایی کار می کنند وضعیت مالی بهتری دارند؟

در رشته پزشکی هدف اولیه خدمت به مردم است. عمل های زیبایی هم در رفع دردهای فکری مردم پیش می روند. هیچ الزامی وجود ندارد که هرکس علم بیشتری دارد ثروتمندتر شود. بعضی از افراد که شم اقتصادی دارند ممکن است در رشته های دیگر زودتر پولدار شوند.

بنابراین فردی که به دنبال رشته پزشکی می رود نباید از ابتدا برای پولدارشدن برنامه ریزی کند. هیچ پزشکی فقیر نیست و هیچ فردی هم با پزشکی ثروتمند نمی شود؛ مگر اینکه در زمینه های دیگری هم فعالیت داشته باشد.

*نرخ جراحی های زیبایی رایج مانند بینی چطور تعیین می شود؟

برای انجام جراحی های زیبایی قیمت ثابتی وجود ندارد و عرضه و تقاضاست که قیمت ها را مشخص می کند. جراحانی که تجربه بیشتری دارند و کارشان بی عیب و نقص است مورد اعتماد مردم هستند و به همین دلیل دستمزد بیشتری می گیرند. جوان ترها که تجربه کمتری دارند دستمزدشان پایین تر است.

*این روزها حداقل دستمزد جراحان بینی چقدر است؟

حداقل دستمزد به طور معمول 1/5 تا 2 میلیون است.

*کار کردن در زمینه جراحی های زیبایی چه مشکلاتی دارد؟

به طور کلی جراحی جزو رشته های سخت است؛ به ویژه جراحی پلاستیک که یکی از سخت ترین رشته هاست. وقتی بیمار به مطب می آید در بیشتر مواقع سالم است و برای بهترشدن وضعیت ظاهری اش به پزشک مراجعه می کند و مهم است که از نتیجه کار راضی باشد.

*یک جراح زیبایی موفق باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

مهم ترین شاخص یک جراح موفق این است که دیگران از کار او رضایت داشته باشند. علاوه بر این یک جراح خوب باید با علم فیزیولوژی آشنایی داشته باشد، آناتومی صورت و بدن را بداند و قادر باشد ضمن عمل، شکل صورت را به خوبی حفظ کند. 

داشتن برنامه هم موضوع مهمی است و جراح باید بتواند برای کاری که قرار است انجام دهد به خوبی برنامه ریزی کند، این برنامه را به بهترین نحو روی صورت پیاده کند و در پایان از کار خودش راضی باشد.

*چطور دو جراح زیبایی با تحصیلات و تجربه کم و بیش یکسان از لحاظ کار حرفه ای در یک سطح قرار ندارند، یکی معروف می شود و دیگری در حد یک جراح معمولی باقی می ماند؟

در این حرفه فقط تحصیلات دانشگاهی کافی نیست، بلکه علاوه بر آن یک فرد متخصص باید از شم هنری بالایی هم برخوردار باشد. در واقع اگر دو جراح تحصیلاتشان یکسان باشد، نتیجه کار آنها یکی نمی شود و فردی موفق تر است که علاوه بر علم، هنر هم داشته باشد. 

می توان گفت حتی جنبه هنری این کار بر جنبه علمی آن می چربد. تجربه در موفقیت جراحان زیبایی تاثیر زیادی دارد ولی در کنار آن استعداد هنری هم لازم است.

وکیل خانواده

بازهم جدایی!
تقریبا چند سالی از اینکه شغل وکالت – به شکل تخصصی در زمینه طلاق – تبدیل به یکی از حرفه های پردرآمد در جامعه ایرانی شده است می گذرد. میزان حق وکالت دریافتی بستگی به مسائل مختلفی دارد. مثلا اینکه چقدر مهریه کرده باشید یا چقدر مهریه شما باشد و از آن مهم تر، چقدر این جدایی برایتان مهم است. 

به هر حال موفقیت در استفاده از موضوع جدایی تنها مختص به اصغر فرهادی با فیلم جدایی نادر از سیمین نیست، وکلا از خیلی سال پیش از بازار مشاغل ایران با «جدایی» اسکار برده اند!

مسیر پولدارشدن: در اینکه باید مدارک لازم جهت کسب اطلاعات، توانایی و البته مجوز لازم برای کسب و کار در این حرفه را به دست بیاورید که شکی نیست اما... باید بسیار باهوش باشید. حالا دیگر دست زیاد شده و موفقیت در این حوزه چندان هم آسان نیست. 

علاوه بر تبلیغات مناسب، باید به نوعی جامعه شناس و روانشناس خوبی هم باشید. شناسایی دقیق جغرافیای محل فعالیت به لحاظ احتمال طلاق در آن ناحیه از شهر می تواند در موفقیت شما بسیار موثر باشد.
چهره شاخص: بدون شک کسی که یکی از مهم ترین پرونده های تاریخ قضایی ایران را وکالت کرده و بیشترین حق الوکاله را گرفته موفق ترین است؛ چیزی در حدود یک و نیم میلیارد تومان. 

علی صابری متولد 1352 و از بدو تولد نابینا بود. شاهکار علی صابری که او را به شهرت رساند، به نتیجه رساندن پرونده کیفری خون های آلوده بود. کانون هموفیلی ایران در سال 80 موفق شد به یاری علی صابری، پرونده کیفری را به نتیجه برساند؛ طوری که بین 2 تا 10 سال حبس برای مقصران صادر شد.

درآمد متوسط: سالانه 72 میلیون تومان

بالاترین درآمد: سالانه n میلیون تومان بسته به پرونده هایی که گیرتان بیاید

گفت و گو با سارا نجیمی، وکیل پایه یک

از وکیل 2 میلیاردی داریم تا وکیل 500 هزار تومانی

*دریافت حق الوکاله استاندارد خاصی دارد؟

بله ولی کلا پرونده های مختلف و وکلای مختلف رقم های متفاوتی دریافت می کنند.

*منظور شهرت وکیل و ارزش مالی پرونده است؟

دقیقا. مثلا عرف در موضوع طلاق توافقی رقمی بین یک تا یک و نیم میلیون تومان است ولی من هم به شما می گویم وکیلی را می شناسم که برای یک طلاق غیابی 14 میلیون تومان دریافت کرده است.

*شرایط موفقیت مالی در شغل شما چیست؟

خیلی مسایل را باید در نظر گرفت. از انتخاب محل کار، فضای کار، نوع پوشش وکیل که بسیار مهم است و حتی جزو واحدهای درسی در دانشگاه به شمار می رود، نوع رفتار با موکل که بحث روان شناسی است و مراجعه کننده بدون اعتماد به وکیل هرگز نمی تواند پرونده اش را بسپارد و...

*در این فضا هنوز هم می توانیم وکالت را یکی از مشاغل پردرآمد بدانیم؟

کسب درآمد در این حرفه می تواند خیلی خیلی زیاد باشد. البته من وکیلی را هم می شناسم که در پرداخت مالیات 400، 300 تومانی می ماند اما وکلایی هم هستند که برایشان مالیات 70 میلیون تومانی می آید. 

مساله این است که زنده کردن یک زمین می تواند 2، 3 میلیارد تومان برای وکیل دستمزد به همراه داشته باشد و این حق قانونی یک وکیل است. در مجموع بستگی به این دارد که چقدر فعال باشید و چقدر پرونده های بزرگ در دست بگیرید و توانایی به نتیجه رساندن آنها را داشته باشید.

بازیگر سینما و تلویزیون

پول بازی
دیگر تردیدی وجود ندارد که حداقل رقم دریافتی بازیگران مطرح ایران برای بازی در یک فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی کمتر از 50 میلیون تومان نیست. این رقم بسته به ارزش بازیگر برای گیشه و نوع فیلمی که قرار است در آن به ایفای نقش بپردازد گاهی تا 200 میلیون تومان هم می رسد. بعضی بازیگرها دست رد به سینه هیچ تهیه کننده و کارگردان و فیلمنامه ای نمی زنند و این چنین است که مثلا امین حیایی و حامد بهداد مردانی برای تمام فصول پرده سینما در طول سال هستند. اگرچه این هم هست که بازیگرها به ویژه اگر مطرح باشند، خرج بالایی هم برای خودنمایی در جامعه دارند. به هر حال نمی شود که ستاره باشی و پرایدسوار شوی یا گوشی موبایل درپیتی دستت بگیری یا لباس هایت برند نباشد یا... همین دیگر، ستاره بودن خرج هم بسیار دارد.

مسیر پولدارشدن: در نسل جدید بازیگران ایرانی بیش از هر چیز روابط دوستانه و خانوادگی نقش مهمی دارند. البته بر منکرش لعنت که پائولو مالدینی هم فرزند چزاره مالدینی بود اما اگر مارلون براندو بازیگر بود پس... چه می گوید؟!

 این حرف ها برای این است که بگوییم در این حرفه هم علاوه بر داشتن چهره خوب، توانایی علمی و تجربی، مطالعه و... خیلی چیزهای دیگر هم دخیل است. می گویید نه؟! اگر عشق بازیگری هستید همین حالا به یکی از موسسه های سینمایی که تست بازیگری می گیرند و آگهی هایشان در روزنامه فراوان است سر بزنید و فرم پر کنید. یکی از گزینه های پرسش نامه این است: «چه امکاناتی می توانید در اختیار فیلم قرار دهید؟» پول،ماشین، لوکیشن یا چی؟!

چهره شاخص: بحث اگر بحث توانایی و کیفیت کار باشد باید از آدم های دیگر نام ببریم اما فعلا بحث گیشه است و گلزار چهره ای است که خوب می فروشد و درباره اش گفته می شود این اواخر حتی درخواست دستمزد 250 میلیون تومانی برای بازی در یک فیلم را ارایه داده است. کشف ایرج قادری در اواخر دهه 70 که با فیلم سام و نرگس وارد سینما شد، حالا در ابتدای سال 91 بیش از یک دهه است که گران می گیرد و خوب می فروشد!

درآمد متوسط: سالانه 150 میلیون تومان

بالاترین درآمد: سالانه 500 میلیون تومان

امیر جعفری از داغ شدن بحث پولداربودن بازیگرها انتقاد می کند

دخل و خرجمان باهم نمی خواند
*درآمد بازیگری چطور است؟ با این دیدگاه مردم موافقید که می گویند بازیگری کار پردرآمدی است؟!

خیلی دوست دارم یکی از این افراد که می گوید بازیگری کار پردرآمدی است بیاید و یک نفر را که از راه انجام این کار پولدار شده به من نشان دهد. واقعا دوست دارم این اتفاق بیفتد تا از آن بازیگر بپرسم چطور توانسته پولدار شود؟ 

در جایی که افراد با ساخت تیزر یا کارهای متفرقه دیگر – که با حمایت های مالی کلان خانواده هایشان است – توانسته اند پولدار شوند باید بگوییم که بازیگری کار پردرآمدی است؟! در ایران شما کدام بازیگر را می شناسید که کارش تنها بازیگری است اما مانند بازیگران کشورهای دیگر اگر دو سال هم سر کار نرفت، نگرانی نداشته باشد؟ 

اتفاقا به نظر من مردم خودشان هم می دانند که بازیگری کار پردرآمد و آینده داری نیست چراکه مثلا وقتی فرزندشان مهندس کامپیوتر است و می خواهد سراغ بازیگری هم بیاید حاضر نیستند کارش را از دست بدهد و معتقدند که در کنار آن، کار بازیگری را هم انجام دهد. 

این به این معناست که باور دارند بازیگری را نمی توان به عنوان یک شغل دانست. تعجب من از این است که باتوجه به این موضوع چرا باز می گویند بازیگران درآمد زیادی دارند! پولی که بازیگران می توانند از راه کاری که انجام می دهند دربیاورند در حدی است که تنها با آن گذران زندگی کنند. یک موضوع مهم دیگر هم در این میان مطرح است. اینکه اگر بازیگری برای انجام کارش پول خوبی می گیرد به همان اندازه هم باید خرج کند. 

مثلا فرض کنید من یا هر بازیگر دیگری بخواهیم برای رفت و آمد از مترو، اتوبوس یا... استفاده کنیم، کاری که شدنی نیست به خاطر اینکه خیلی اذیت می شویم زیرا مرتب باید به سوالات مختلف پاسخ بدهیم. یا اگر بخواهیم ماشین بخریم نمی توانیم مثلا یک پراید بخریم و حتما باید سراغ ماشین های دیگری برویم.

*به نظر شما یک بازیگر به همان اندازه که دستمزد خوب می گیرد هزینه های زندگی اش هم بالاست؟

دقیقا. مساله مهم دیگری که به نظرم باید به آن توجه کنیم این است که در این زمینه به فرهنگ سازی احتیاج داریم. اینکه مردم درک کنند بازیگران هم یک آدم معمولی هستند و زندگی روزمره دارند. نه اینکه وقتی من نوعی را در بانک یا صف نانوایی می بینند با تعجب نگاهم کنند یا بپرسند که مگر شما هم این کارها را انجام می دهید؟! مگر ما چه تفاوتی با بقهی داریم؟ 

یک موضوع آزاردهنده دیگر هم این است که در اینجا برای هنرمند منتقد، نویسنده و... ارزشی قائل نیستند و تنها وقتی یک نفر می میرد دارای ارج و قرب می شود و برایش بزرگداشت می گیرند! 

مثل اتفاقی که برای ایرج قادری افتاد و هیچ کس در حد چند خط هم در موردش ننوشت. یا علیرضا داوودنژاد که چند وقت است در بیمارستان است و هیچ کس نمی پرسد هزینه های درمانش از کجا تامین می شود.

*با این حساب باید دنبال شغل دوم هم باشید؟

نه، به دلیل اینکه وقت دیگری ندارم تا بتوانم کار دومی را انجام دهم. فقط می خواهم بگویم من زمانی که بازیگری را انتخاب کردم به پولدارشدن فکر نکردم.

مربی و بازیکن فوتبال

از 777 به 999 میلیون
وضعیت پرداخت دستمزد بازیکنان و مربیان فوتبال در ایران شاید در حد سایر کشورهای مطرح در قاره آسیا نباشد اما بازهم بازیکنان و مربیان طراز اول فوتبال سالانه کمتر از 400 میلیون تومان دریافت نمی کنند. این البته منهای پاداش هایی است که در طول فصل به دلایل مختلف دریافت می کنند. بازیکنان سطح اول فوتبال ایران تازه این امکان را هم دارند که با یک یا دو فصل بازی در تیم های عربی پول خوبی به جیب بزنند. علاوه بر این بازیکنان و مربیان فوتبال به دلیل محبوبیت در جامعه معمولا از امتیازهایی برخوردار می شوند که شامل حال سایر اقشار نمی شود. مثلا چه کسی حاضر نیست به یک بازیکن محبوب فوتبال در زمان خرید خودرو تخفیف ویژه بدهد؟ تازه اینکه چیزی نیست، بعضی ها حتی خودرو هم هدیه می دهند!

مسیر پولدارشدن: از آنجایی که اینجا ایران است، شما باید خیلی خوش اقبال باشید که کسی استعدادتان را کشف کند، پس برای اینکه هیچ چیز را به شاید و اگر و اما نسپرده باشید، باید کار را از مدارس فوتبال آغاز کنید. این آغاز راه است و درخشش در فوتبال رده سنی پایه می تواند فرصت های خوبی را برای حضور در سطح اول فوتبال ایران در اختیار شما بگذارد.

علاوه بر این هرجا که پول بزرگی در گردش باشد، حتما سر و کله دارودسته مافیا و باندهای پشت پرده هم پیدا می شود. بنابراین شما برای اینکه از این کوه آتش مثل سیاوش صحیح و سالم بیرون بیایید، حتما نیاز به یک مدیر برنامه درست و حسابی دارید.
چهره شاخص: بچه نازی آباد... امیر خانه، امیر خانه... این سرود معروفی است که در ورزشگاه ها برای امیر قلعه نویی می خوانند و اطرافیانش می گویند اتفاقا خیلی هم این سرود را دوست دارد. 

امیر قلعه نویی کسی است که می گویند میان مربیان ایرانی بالاترین دستمزد را دریافت می کند. او پول خوب می گیرد، بازیکن خوب می خواهد و قهرمانی هم برای تیم هایش خوب می آورد. 

در بین بازیکن های فوتبال هم ترجیح می دهیم از سیدمهدی رحمتی نام ببریم. درباره او گفته می شود که حتی با رقم قراردادهایش تفریح هم می کند. مثلا 777 میلیون تومان و حالا 999 میلیون تومان برای یک فصل!

همه می توانند پولدار شوند یا اینکه پولداربودن شخصیت خاص می خواهد؟ یک روانشناس توضیح می دهد

در اهمیت جاه طلب بودن

برای مطالعه یک مطلب هیجان انگیز و البته کاربردی برای کسب درآمد در حرفه خود آماده باشید. برای این کار نیاز به کسی داشتیم که تخصص لازم را داشته باشد. 

دکتر علی اصغر کیهان نیا روان شناس و نویسنده چندین کتاب روان شناسی در زمینه های مختلف است. او کتابی تحت عنوان «راز موفقیت در بازار کار» نوشته است که در آن راهکارهای مختلف برای رسیدن به موفقیت شغلی ارایه شده و درواقع اصل جنس است برای موضوعی که ما در این پرونده دنبال کشفش بودیم. گفت و گو با دکتر کیهان نیا را بخوانید و راه و روش موفقیت مالی را بیاموزید.

*آقای دکتر چطور می شود که بعضی ها از یک شغل به نظر معمولی کلی پول درمی آورند؟

عصر ما، عصر فناوری، تکنولوژی، سرعت و رقابت است. در جهان امروزی جنگ قدرت، اطلاعات و توانمندی برقرار است و کسی در این جنگ پیروز می شود که حداقل از یک تخصص برخوردار باشد و بتواند ارزش های خود را در قالب این تخصص ثابت کند. جوانان زیاده خواه، تنوع طلب، بلندپرواز و رویاپرور هستند و این خصوصیت جوانی است اما اندیشه های بلندپروازانه جوان با گذشت زمان تغییر می کند این اندیشه ها و ایده ها باید به عمل تبدیل شوند.

*یعنی پولدارها کسانی هستند که رویاهایشان واقعی شده؟

کامیابی از سه منظر بروز پیدا می کند: بعد اقتصادی که زندگی مادی انسان را متحول می کند، بعد اجتماعی که برای انسان احترام و شخصیت مردمی به همراه می آورد و بعد شخصی که موج رضایت خاطر و اعتماد به نفس در فرد موفق می شود.

برای موفق شدن باید هدف مشخص شود. جوان باید بداند که هیچ چیز مجانی به دست نمی آید و هر چیزی بهایی دارد. باید بدانیم که موفقیت راز و رمزی ندارد بلکه راه و روش دارد، موفقیت حاصل کار و تلاش است و نه شانس و اقبال. 

در ابتدا باید ویژگی های خاصی داشته باشد. اول آنکه باید دستیابی به آن رفاه و آسایش را به همراه بیاورد. به عنوان مثال پول می تواند رفاه و آسایش بیاورد. می گویند پول خوشبختی نمی آورد اما نبودش حتما بدبختی می آورد. دومین خصوصیت یک هدف خوب آن است که به فرد احساس مفید بودن می دهد زیرا فرد رسیدن به آن هدف را دوست دارد و از تلاش برای رسیدن به آن خسته نمی شود. 

این هدف نباید براساس چشم و هم چشمی یا تحت فشار خانواده انتخاب شده باشد. بلکه باید براساس استعداد، علاقه، امکانات و شرایط فرد باشد. هر هدفی که تعیین می شود، استرس ایجاد می کند و این موضوع طبیعی است اما نباید از داشتن هدف ترسی داشته باشیم. 

مسافرت با هواپیما خطراتی هم دارد اما ما را سریع تر از کشتی به مقصد می رساند. در دریا هم صدف و هم کوسه وجود دارند. یعنی هر هدفی سختی و ترس دارد اما باید در مسیر آن هدف حرکت کرد تا به موفقیت رسید.

*اما این طوری توی دل هدف رفتن خیلی ریسک دارد.

خطرناک ترین کار آن است که در خانه بنشینیم و در دودلی انتخاب بمانیم و تصمیم نگیریم. در همه انسان ها باتری 100 ولتی وجود دارد که ما فقط از 20 ولت آن استفاده می کنیم، یعنی ما انسان ها از توانایی ها و استعدادهای خود بهره کافی نمی بریم. بیشتر انسان ها از ابراز وجود کردن هراس دارند زیرا ارزش های خود را به خوبی نمی شناسند و قدرت ابراز آنها را ندارند.

شعار من این است: «وسیع باش، تنها و سخت». وسیع باش به این معنی که آرزوهای بزرگ داشته باش، به کم قانع نباش. تنها باش یعنی فقط روی خودت و توانایی های خودت حساب کن و سخت باش یعنی تلاش کن و سختکوش باش تا موفق شوی.

برای موفق شدن باید مثبت اندیش بود و تصورات منفی را از خود دور کرد. خودباوری برای رسیدن به موفقیت ضروری است. شانس و اقبال معنی ندارد. شانس یعنی شعور استفاده از موقعیت های پیش آمده.

*این تعریفتان خیلی فانتزی است. در دنیای واقعی هم از این خبرها هست؟

باید بدانیم که یک دانه لوبیا اگر سالم باشد، آب و خاک و نور خورشید هم برای آن مهیا باشد ناچار است که سبز شود. دوم تقویت اراده، انسان ضعیف به چه کنم چه کنم می افتد در حالی که انسان با اراده در نهایت به هدف خود می رسد.

سوم داشتن برنامه، بیشتر مردم منتظر یک اتفاق هستند تا دری به تخته بخورد و همه چیز بر وفق مراد شود. این تصور دور از واقعیت است و باید تلاش کرد و برنامه داشت و چهارم توکل به خدا. از انسان های موفق نیز می توان انگیزه گرفت و الگوبرداری کرد ولی نباید به رویاپردازی پرداخت.

*چقدر موفقیت مادی در یک شغل به نوع آن بستگی دارد؟

در هر کاری پشتکار و تلاش حرف اول را می زند. حتی با ضریب هوشی پایین هم می شود به موفقیت های بزرگ رسید به شرط آنکه تلاش و پشتکار وجود داشته باشد. 

لازمه موفقیت در هر شغلی برنامه ریزی و تلاش فوق العاده است. کسی که پشتکار نداشته باشد تا نیمه راه می رود و وقتی به سختی های راه می رسد آن را رها می کند و به سراغ کار دیگری می رود. البته باید به توانایی ها، استعدادها و امکانات خود توجه کنید! اگر کسی وضعیت مالی خوبی نداشته باشد، بهتر است هدف خود را موفق شدن در رشته ورزشی تنیس قرار ندهد یا کسی که قد بلندی دارد شاید استعداد تبدیل شدن به یک ستاره در رشته ورزشی بسکتبال را داشته باشد.

*آدم پولدارها ویژگی اخلاقی خاصی دارند؟

برای ثروتمند و موفق شدن در یک شغل خصوصیت ویژه ای نیاز نیست و هرکس می تواند به این موفقیت برسد، فقط باید دو مورد را رعایت کند، اول داشتن انگیزه، انگیزه باید جاه طلبانه باشد. 

جاه طلبی خصوصیت خوبی است به شرط آنکه در چارچوب اخلاقیات باشد و حق کسی ضایع نشود. برای دستیابی به موفقیت باید گرسنه کار و پیشرفت بود.

دوم رعایت قانون تدریج، یعنی باید بداند که موفقیت یک شبه به دست نمی آید و برای پیشرفت باید پله پله از نردبان ترقی بالا رفت.

*موفقیت شغلی و موفقیت مادی در یک شغل چقدر به هم ربط دارند؟

این موضوع به فرهنگی که افراد در آن تربیت شده اند، بستگی دارد. بعضی خانواده ها درس خواندن و کسب مدارج بالای علمی را ارجح می دانند و بعضی دیگر، رسیدن به پست و مقام را موفقیت شغلی تعریف می کنند و برای عده ای دیگر درآمد و موفقیت مادی حرف اول را می زند. 

پس بستگی دارد که فرد در چه محیطی پرورش یافته است، این محیط ارزش های فرد و فرهنگ او را تعیین می کند. بیشتر انسان هایی که در فقر بزرگ شده اند پول را در اولویت خود قرار می دهند اما برای افرادی که از خانواده های مرفه می آیند پست و مقام یا تحصیلات مهم تر است.

آیا سولاریوم اعتیادآور است؟

پژوهش‌ها نشان می‌دهد، افرادی كه به‌طور مداوم از دستگاه‌های سولاریوم استفاده می‌كنند، در فعالیت‌های مغزی خودشان تغییراتی را تجربه می‌كنند كه مانند مواردی است كه فرد اعتیاد به مواد‌مخدر دارد. دانشمندان پیش‌تر هم گمان می‌كردند، مدام قرار گرفتن در معرض تابش اشعه ماورای‌بنفش می‌تواند نوعی اعتیاد را ایجاد كند اما پژوهش‌های تازه نشانگر این است كه اولین قسمتی كه در برابر این اشعه قرار می‌گیرد، مغز است و واكنش‌ها از همان بار اول استفاده از سولاریوم شروع می‌شود.  همچنین پژوهشگران به تازگی دریافتند قسمت‌های مختلف مغز كه در مسئله اعتیاد نقش دارند، وقتی در برابر تابش اشعه ماورای‌‌بنفش قرار می‌گیرند فعال می‌شوند. این دستاوردها كه در شماره جدید مجله اعتیاد شناسی منتشر شده، می‌تواند به تشریح این كه چرا برخی افراد با وجود آگاهی از خطراتی مثل سرطان پوست، پیری زودرس و چین و چروك‌ها بارها برنزه كردن را انجام می‌دهند، كمك كند.


اعتیادآور، مثل شكر

«دكتر بریون آدینوف»، پروفسور روان‌پزشك دانشگاه مركز پزشكی جنوب غربی تگزاس می‌گوید: «آنچه این تحقیق نشان می‌دهد این است كه مغز به اشعه ماورای‌بنفش پاسخ می‌دهد و این پاسخ در ناحیه تشویق و تحریك مغز است. این مناطق دقیقا همان مناطقی است كه وقتی فرد مواد اعتیادآور یا حتی مواد‌غذایی اعتیادآور مثل مواد غنی از قند مصرف می‌كند شاهد فعالیت آن‌ها هستیم.» با وجود هشدارهای عمومی در مورد ابتلا به سرطان پوست، برنزه‌كردن پوست این روزها رایج‌تر شده است. در آمریكای شمالی تقریبا 30 میلیون نفر در سال از سولاریوم‌های خانگی استفاده می‌كنند و بیش از یك میلیون نفر هم معمولا یك روز در هفته به سالن‌های سولاریوم مراجعه می‌كنند.


اعتیاد همزمان

در سال‌های اخیر، دانشمندان از این موضوع متعجب شده‌اند كه آیا نادیده گرفتن عمدی عوارض خطرناك و كشنده اشعه ماورای‌بنفش توسط بسیاری از افراد نشانه این است كه انگیزه آن‌ها برای برنزه‌كردن مكرر پوست چیزی بیشتر از مسئله زیبایی است؟ در واقع سوال اصلی این است كه آیا عادت كردن به گرفتن حمام آفتاب و سولاریوم می تواند ناشی از اعتیاد باشد؟

مطالعه‌ای در سال 2005 نشان داده تعداد بی‌شماری از كسانی كه به كرات حمام آفتاب می‌گیرند به‌طور همزمان به دلیل اختلال سوء‌مصرف مواد‌مخدر به روان‌پزشك مراجعه كرده‌اند و بر همین اساس از آن‌ها تست‌های گوناگونی برای تشخیص اعتیاد گرفته شده است.


یك مطالعه جسورانه

دكتر آدینوف و همكارانش گروه كوچكی از افرادی را كه به گفته خودشان حداقل 3 بار در هفته به سالن‌های سولاریوم می‌روند و آن‌هایی كه تداوم عمل برنزه كردن برای‌شان اهمیت زیادی داشت را گردآوری كردند. این افراد قبول كردند تا به آن‌ها ماده رادیواكتیوی تزریق شود كه به پژوهشگران اجازه می‌داد چگونگی تاثیرات برنزه كردن را در مغز آن‌ها مشاهده كنند.

یك گروه از اشخاص مورد مطالعه یك جلسه سولاریوم معمولی را تجربه كردند اما پژوهشگران برای گروه دیگر از فیلتری كه فقط اشعه ماورا‌ی‌بنفش را مسدود می‌كرد، استفاده كردند. پس از آن، عكس‌هایی كه از مغز آن‌ها گرفته شد نشان داد در مغز كسانی كه سولاریوم معمولی گرفتند و اشعه ماورای‌‌بنفش به آن‌ها تابیده، چند ناحیه كلیدی مغز روشن شده كه این شامل همه نواحی بود كه در مسئله اعتیاد دخیل هستند اما زمانی كه اشعه ماورای‌بنفش فیلتر شد، آن نواحی مغز فعالیت بسیار‌اندكی نشان دادند. نكته جالب‌تر این است كه افرادی كه فیلتر برنزه داشتند متوجه قلابی بودن اشعه و ‌دریافت نكردن میزان معمول اشعه ماورای‌بنفش در خود شده بودند.


ترك سولاریوم مشكل است

دكتر آدینوف در مورد تحقیقاتش اینگونه می‌گوید: «همه افراد جلساتی را كه در آن‌ها از اشعه ماورای‌بنفش فیلتر نشده استفاده می‌شد را دوست داشتند. همه آن‌ها هم قادر به بیان عدم‌وجود یا وجود این اشعه در جلسه خود بودند. در واقع مثل موارد اعتیاد كه فرد فرق بین ماده مخدر با یك ماده دیگر را می‌فهمد بدن آن‌ها فقط به نور ماورای‌بنفش كه به آن معتاد شده بودند واكنش خوب نشان می‌داد.» دكتر آدینوف بیان می‌كند: «این دلایل نشان می‌دهد بسیاری از افراد به سولاریوم معتاد شده‌اند و این افراد در طولانی مدت برای متوقف كردن یا حتی كاهش جلسات رفتن به سولاریوم دچار مشكل می‌شوند.»

مواد آشپزخانه‌ای كه پزشكان از آنها به عنوان دارو استفاده می‌كنند

احتمالا شما هم وقتی قرص، كپسول یا پماد مصرف می‌كنید به عوارض جانبی این داروهای شیمیایی فكر كرده و با خودتان می‌گویید، كاش مواد طبیعی بودند كه مثل این داروها عمل می‌كردند. حالا ما به شما می‌گوییم در آشپزخانه‌تان موادی طبیعی پیدا می‌شوند كه استفاده از آن‌ها هیچ عارضه‌ای ندارند و در ضمن می‌توانند به اندازه داروهای شیمیایی مفید باشند. چه دل‌درد داشته باشید، چه سرماخورده باشید و چه روی صورت‌تان دانه‌های ریز ناخوشایندی ظاهر شده باشند، می‌توانید به جای رفتن سراغ قفسه داروها و استفاده از انواع قرص‌ها، كپسول‌ها و پمادها، وارد آشپزخانه شوید و درمان بیماری‌تان را از قفسه‌های آشپزخانه بخواهید.واقعیت این است، می‌توانید در میان خوراكی‌ها به دنبال درمان و سلامت بگردید. بسیاری از این خوراكی‌ها قرن‌هاست كه به عنوان مواد درمانی توسط اقوام و مردم مختلف به كار گرفته می‌شوند. دكتر «فیلیپ هگان»، متخصص طب پیشگیری و پژوهشگر در طب تغذیه كه در «مایوكلینیك» مشغول به كار است به شما می‌گوید، كدام مواد غذایی خواص درمانی قطعی دارند و به قول معروف، پزشكان هم به آن‌ها اعتماد می‌كنند.

شیرین‌ترین 
  • عسل
موارد استفاده: برای ترمیم و بهبود زخم‌های كوچك، بهبود سوختگی‌های خفیف، برطرف كردن سرفه‌های خشك و از بین بردن گلودرد و ناراحتی و خارش گلو

چطور عمل می‌كند: خب این‌ یك واقعیت است كه حتی بسیاری از پزشكان هم زمانی كه دچار سرماخوردگی، خارش گلو یا گلودرد می‌شوند یك قاشق عسل را در چای یا چای سبز حل می‌‌كنند و می‌خورند البته در هند و چین هم هزاران سال است كه از عسل برای درمان بریدگی‌ها، زخم‌ها و سوختگی‌های كوچك و متوسط استفاده می‌شود. سال گذشته نتیجه چند تحقیق به صورت كلی مورد بررسی قرار گرفت و نشان داد، عسل واقعا در درمان سوختگی‌های خفیف تا متوسط موثر است. در مطالعه‌ای كه به تازگی در هلند انجام شده مشخص شده، عسل پروتئینی به نام دفنسینین داشته كه تا حدودی نقش ضدعفونی‌كننده و ضدباكتریایی دارد.

این را امتحان كنید: كمی عسل گرم شده و ولرم را روی سوختگی یا زخم كوچك ایجاد شده بگذارید و سپس آن را با یك گاز استریل یا باند استریل بپوشانید و به یاد داشته باشید كه هر روز پانسمان را عوض كنید.

نكته مهم: اگر زخم یا سوختگی شدید بود یا تورم و ترشح داشت یا اگر تب و لرز داشتید حتما به پزشك مراجعه كنید زیرا ممكن است نیاز به استفاده از آنتی‌بیوتیك‌های خوراكی باشد.


قرقره آرام‌بخش
  • نمك
موارد استفاده: التهاب سینوس، گلودرد و خارش گلو

چطور عمل می‌كند: «دكتر هاگن» در این‌باره می‌گوید: «وقتی كه نمك را در آب حل می‌كنید، غلظتی به وجود می‌آید كه از تمام غلظت‌های محلول‌های بدن بیشتر است. برای همین این آب و نمك مایعات را از داخل بافت‌ها و ارگان‌ها بیرون می‌كشد و باعث كاهش تورم و التهاب می‌شود.»

این را امتحان كنید: برای كاهش گلودرد و خارش گلو ناشی از سرماخوردگی یا سرفه‌های خشك نصف یك قاشق چای‌خوری نمك غیر یددار را در یك لیوان آب گرم بریزید و سپس به سادگی آن را قرقره كنید.

برای شست‌وشوی سینوس‌ها می‌توانید یك سرنگ بزرگ یا یك پیستول را با محلول پر كنید سپس روی سینك ظرف‌شویی یا روشویی خم شوید و محلول را به داخل بینی خود پمپاژ كنید. برای این‌كه همه مراحل كار درست انجام شود باید بدانید كه حتما باید از سرنگ و پیستول استریل شده استفاده كنید و محلول آب و نمك را هم در ظرفی بگذارید كه حتما استریل باشد یا این‌كه با جوشاندن آب در آن استریل شده باشد (یادتان باشد كه در سال گذشته 2 نفر به دلیل رعایت نكردن اصول استریل در شست‌وشوی سینوس‌ها دچار عفونت شدید شدند و فوت كردند.)


طب سنتی ایرانی معجزه می‌كند
  • چای نعنا
موارد استفاده: درد شكم، سوزش معده و سوءهاضمه

چطور عمل می‌كند: بر اساس تحقیقات انجام گرفته، روغن موجود در نعنا می‌تواند عضلات دستگاه گوارش را شل كند و باعث عبور راحت‌تر و بی‌دردسرتر غذا و گاز از بخش‌های مختلف دستگاه گوارش شود.

 «دكتر مارتین پیكسولنر»، متخصص بیماری‌های گوارش در مایوكلینیك می‌گوید: «چای نعنا به كاهش دل‌پیچه، نفخ و دردهای شكم كمك می‌كند اما اگر مشكل شما ریفلاكس غذا و اسید معده به مری است اصلا از این چای استفاده نكنید.  ترش كردن،‌ برگشت اسید به سمت دهان و احساس سوزش در قفسه سینه و پشت قلب علامت‌های مشكل ریفلاكس هستند. اگر چای نعنا بخورید با شل شدن دریچه فوقانی معده، مقدار بیشتری اسید به داخل مری برمی‌گردد و مشكل بیشتر می‌شود.»

این را امتحان كنید: اگر می‌توانید از نعنای تازه در چای استفاده كرده و آن را نوش‌جان كنید.

اگر نیش پشه‌ها امان شما را بریده
  • ادویه
موارد استفاده: گزش زنبور و گزش حیوانات بدون سم

چطور عمل می‌‌كند: ادویه‌های معمول و كلاسیك حاوی «پاپایین» هستند؛ آنزیمی كه توانایی شكستن پروتئین‌ها را دارد (برای مثال پروتئین‌های گوشت‌هایی كه هر روز می‌خورید.) اما این را هم بدانید كه پاپایین در عین حال می‌تواند سموم نیش حشرات را هم از بین ببرد و باعث كمتر شدن شدت آسیب‌ ناشی از نیش، گزش، كمتر شدن خارش و سوزش محل گزش ‌شود. «دكتر مایكل شافران»،‌ متخصص بیماری‌های عفونی می‌گوید: «تنها نیش پشه، زنبور یا عنكبوت‌های بدون سم را با این شیوه درمان كنید و مراقب باشید كه در موارد نیش‌های سمی بلافاصله به پزشك مراجعه كنید. اگر علامت‌هایی مثل تهوع، استفراغ، سخت نفس كشیدن، گرفتگی عضلات، فلج شدن، مشكل بینایی و دوبینی پیدا كردید هرچه سریع‌تر خود را به مركز پزشكی مجهز برسانید.»
این را امتحان كنید: مقدار كمی ادویه را با آب مخلوط كنید تا یك ماده خمیری به دست بیاید. آن را روی محل گزش بگذارید و برای 10 تا 15 دقیقه اجازه دهید بماند سپس محل را با آب گرم تمیز شست‌وشو دهید.

خمیری كه عوارض پماد‌های شیمیایی را ندارد
  • جو، جوی دوسر
موارد استفاده: اگزما، آفتاب‌سوختگی و كهیر

چطور عمل می‌كند: جو منبع غنی از مواد شیمیایی است كه خاصیت‌های ضدالتهابی دارد و می‌تواند التهاب‌های بافتی را كاهش دهد كه این خاصیت در پوست كاملا مشهود است. نتایج مطالعه‌ای كه توسط انجمن پوستی كانادا انجام گرفته نشان می‌دهد، استفاده از جوی كوبیده شده و نرم شده با آب می‌تواند به اندازه برخی پماد‌های موضعی در كاهش علائم حساسیت‌ها و اگزمای پوستی موثر باشد.

این را امتحان كنید: دكتر هگان می‌گوید: «بهترین كار این است كه جو را بكوبید و به شكل یك پوره دربیاورید. 

یك فنجان جوی دوسر را داخل دستگاه و مخلوط‌كن بریزید تا آنقدر نرم شود كه بتوان آن را داخل یك لیوان آب ریخت حتی می‌توانید آن را به صورت خمیر درآورید و روی پوست بگذارید یا مخلوط را در وان حمام بریزید و در آن دراز بكشید.

راهنماي روبه‌رو‌شدن با خواستگار در نخستين جلسه

خواستگاري و ازدواج، يك راه و يك شيوه ندارد. اين اتفاق غافلگيركننده، ممكن است براي هر‌كدام از شما به‌شكلي خودش را نشان دهد. گاهي مثل داستان‌هاي قديمي با يك نگاه عاشق شويد يا مثل افسانه‌ها كسي در زندگي‌تان باشد كه از كودكي عقدتان را با او در آسمان‌ها بسته باشند. گاهي هم ممكن است همكارتان همسر آينده‌تان شود يا اين‌كه خواستگاري كه تا ديروز براي‌تان كاملا غريبه بوده به عزيز‌ترين شخص آينده زندگي شما تبديل شود. در اين صفحه مي‌خواهيم از همين خواستگار‌هاي غريبه صحبت كنيد. كساني كه با واسطه يا بي‌واسطه، شما را براي صحبت كردن در مورد آينده مشترك به يك قرار دعوت مي‌كنند اما اين جلسه را چگونه خواهيد گذراند؟

جمع‌آوري اطلاعات

اگر يكي از آشنايان يا دوستان‌تان او را به شما معرفي كرده يا اين‌كه به واسطه‌اي، خودتان هم تاحدودي مي‌شناسيدش، بهتر است با اطلاعات قبلي وارد اين قرار شويد. از فرد واسطه در مورد شخصيت خواستگارتان سوالاتي بپرسيد و از اين‌كه چه مسائلي برايش بيشترين اهميت را دارد هم باخبر شويد. شايد بد نباشد كه اطلاعات كمي هم در مورد وضعيت خانوادگي‌اش به دست بياوريد تا با پيش فرض‌هاي مناسب در قرار اول‌تان حاضر شويد.

وقت شناس باشيد

ممكن است فكر كنيد كه اين آدم جديد هنوز براي‌تان اهميتي ندارد. پس بد نيست كه او را كمي منتظر بگذاريد و گربه را دم حجله بكشيد اما اين تصور كاملا اشتباه است. نخستين فكري كه اين غريبه در مورد شما مي‌كند، در ادامه اين رابطه تاثير زيادي خواهد گذاشت. او نه شما را كاملا مي‌شناسد و نه قضاوت خاصي در موردتان دارد. پس نگذاريد نخستين قضاوتش در موردتان بدقولي باشد.

اين‌بار كليات بهتر از جزئيات است

رفتار طبيعي‌ داشته باشيد. نه اين‌كه در همان جلسه اول خيلي خودماني شويد و نه اين‌كه فكر كنيد كه با يك دوست يا همكار داريد صحبت مي‌كنيد، خيلي رسمي حرف نزنيد و رفتار نكنيد. مي‌توانيد حتي از خاطرات‌تان را براي هم بگوييد يا از علائق‌تان اما اين قرار را پر از پرسش و پاسخ برگزار نكنيد. هرگز در مورد مسائل زندگي خصوصي، شرايط مالي و مسائلي از اين دست در اين جلسه صحبت نكنيد و هيچ وقت در جلسه اول از او نپرسيد كه اين چندمين باري است كه خواستگاري مي‌كند يا اين‌كه قبل از شما افراد ديگري در زندگي‌اش بوده‌اند يا نه!

شنونده خوبي باشيد

حتي اگر حرف‌هايش براي‌تان چندان جالب نيست، باز هم بايد با اشتياق گوش كنيد. يادتان نرود كه براي شنيدن حرف‌هاي او و گفتن حرف‌هاي خودتان اين قرار را گذاشته‌ايد. پس هرگز صحبت‌هايش را از روي بي‌ميلي قطع نكنيد و در طول اين مدت با لبخندتان او را همراهي كنيد. مهم‌ترين كاري كه در اين يك جلسه از دست‌تان بر‌مي‌آيد اين است كه شنونده خوبي باشيد.

اول جنگ كنيد

هميشه شنيده‌ايد كه جنگ اول بهتر از صلح آخر است. در اين مواقع هم بهتر است در آغاز كار مواضع‌تان را مشخص كنيد. اگر اهدافي براي زندگي‌تان داريد كه نمي‌توانيد از آن‌ها بگذريد و براي‌تان حياتي هستند، بهتر است در آغاز كار او را با اين موارد آشنا كنيد. اگر قصد داريد ادامه تحصيل بدهيد، به شهر يا كشور ديگري برويد يا هر اتفاق مهم ديگري را پيگيري كنيد، با ملايمت آن را مطرح كرده و واكنش اورا به اين نظر را مشاهده كنيد.


تلفن همراه يك مزاحم است

تلفن همراه‌تان را خاموش كنيد يا زنگش را قطع كرده و در كيف‌تان بگذاريد. پيامك فرستادن يا چك كردن تلفن‌همراه در اين مدت يا صحبت كردن با افراد ديگر آزاردهنده‌ترين كاري است كه مي‌توانيد بكنيد. اگر فكر مي‌كنيد كه در همان جلسه اول مي‌توانيد با پيامك همه جزئيات را به دوست صميمي‌تان توضيح بدهيد، كاملا در اشتباهيد.

در مورد موفقيت‌هاي‌تان حرف بزنيد

به جاي حرف زدن در مورد شكست‌هاي عاطفي و خواستگار‌هاي قبلي يا غرولند‌هاي رئيستان، از موضوعات هيجان انگيز و مثبت حرف بزنيد. علائق‌تان، تجربيات هيجان‌انگيزي كه داشته‌ايد يا برنامه‌هايي كه براي آينده داريد مي‌تواند موضوعات خوبي براي حرف‌هاي‌تان باشد. قرار نيست خودستايي كنيد اما مي‌توانيد در لابه‌لاي حرف‌ها و در پاسخ به بعضي سوالاتش، در مورد موفقيت‌هاي خودتان هم صحبت كنيد.

فقط خودتان باخبر باشيد

اين جلسه تنها به قصد آشنايي و در واقع نوعي خواستگاري برگزار شده. پس نه در موردش فكري جدي و رمانتيك كنيد و نه چنين تصوري را به ديگران القا كنيد. ممكن است شما يا حتي او، بعد از اين قرار تمايلي به ادامه دادن رابطه نداشته باشيد، پس با باخبر كردن ديگران از اين اتفاق، ‌خودتان را در برابر آن‌ها مسئول يا پاسخ‌گو نكنيد.

اهميت لباس‌هاي‌تان

راحت بودن‌تان را فداي زيبايي‌تان نكنيد. اگركفش زيبايي كه توان درست راه رفتن را از شما مي‌گيرد به پا كنيد، ممكن است براي‌تان دردسرساز شود. در عين آراسته بودن، مناسب شرايط لباس بپوشيد. اگر قرار شما در يك رستوران و براي صرف شام است، يك لباس نيمه رسمي و كفشي با پاشنه متناسب و برق افتاده مي‌تواند مناسب باشد اما اگر قرار است در روز به سينما برويد و بعد از آن كمي پياده‌روي كنيد دليلي ندارد كه لباس‌هاي سنگين مناسب ملاقات‌هاي مجلسي را بپوشيد.


از زندگي‌اش با خبر شويد

بدون آن‌كه موضوع را شبيه به كندوكاو زندگي او كنيد، سعي كنيد اطلاعاتي را در مورد خانواده‌اش به دست بياوريد. وضعيت زندگي خواهر و برادر‌ها، شغل‌شان و شيوه زندگي‌شان مي‌تواند شما را به شخصيت او نزديك‌تر كند. ببنيد كه چقدر با خانواده‌اش نزديك و صميمي است و چگونه يكديگر را در جريان زندگي حمايت مي‌كنند. يادتان نرود كه قابل اعتماد‌ترين مردان، كساني هستند كه با خانواده خودشان ارتباط نزديك عاطفي دارند.

فقط چند ساعت

بهتر است قرار اول شما يك قرار طولاني مدت نباشد. نيازي نيست كه از صبح تا غروب آفتاب با هم بيرون برويد و مثل دوستاني كه سال‌هاست يكديگر را مي‌شناسيد از هر دري حرف بزنيد. قرار اول بهتر است يك ملاقات نيمه‌رسمي و براي آشنايي بيشتر باشد. حتي اگر او را پسنديده‌ايد و دل‌تان نمي‌آيد به اين قرار پايان دهيد، باز هم بهتر است كه قانون‌هاي قرار‌هاي اول را رعايت كنيد. پس چند ساعتي را براي صحبت كردن با او خالي بگذاريد و بعد در كمال ادب، از او به خاطر اين دعوت تشكر كرده و به خانه برگرديد.

صادقانه و شفاف« نه» بگوييد

بعد از تمام شدن قرار منتظر تماس بعدي او باشيد. از آنجايي كه اين معامله 2 طرفه است، همان‌طور كه شما بايد او را بپسنديد او هم نياز دارد كه در مورد شما كمي فكر كند. اگر او را پسنديده‌ايد، ‌منتظر تماسش بمانيد و با خوشرويي پيشنهادش را براي قرار بعدي بپذيريد. اگر هم فكر مي‌كنيد كه او مرد روياهاي شما نيست، باز هم بايد كه در مورد اين موضوع با هم صحبت كنيد. برنداشتن تلفن يا جواب ندادن به پيامك مشكلي را حل نمي‌كند، پس خودتان را از او پنهان نكنيد. با او صادقانه صحبت كنيد و اين حقيقت را كه او نمي‌تواند مرد آينده شما باشد را با حفظ احترام، برايش توضيح دهيد. هرگز براي دادن اين جواب «نه» واسطه‌ها را نفرستيد. اين حق اوست كه جواب‌تان را از زبان خودتان بشنود.

چگونه یک دانشجوی موفق باشیم

مطالبی که در این قسمت می بینید نتیجه تحقیقات دکتر روبرت بجورک (روانشناس، استاد دانشگاه و عضو انجمن روانشناسی استرالیا) است که بعد از توزیع پرسش نامه بین دانشجویان به دست آمده است. 

به گزارش برترین ها دکتر بجورک به این نتیجه رسیده است که دانشجویان با رعایت نکات زیر می توانند در دانشگاه عملکرد بهتری داشته باشند:

یادداشت برداری
1.  بسیاری از دانشجویان ترجیح می دهند از صحبت های استاد یا از مطالبی که مطالعه می کنند، یادداشت بردارند تا در صورت نیاز به آنها مراجعه کنند. توصیه می شود ابتدا کاملاً به صحبت های استاد گوش کنید یا کل متن موردنظر را مطالعه کنید سپس ایده کلی متن را یادداشت کنید. اکثر دانشجویان دوست دارند در کل مدت مطالعه یا تدریس استاد یادداشت بردارند چون می ترسند مطالب را فراموش کنند، در حالی که اگر صبر کنید و بعد از شنیدن کل مطلب، کلیات آن را بنویسید بین مطالب مختلف  نوعی ارتباط معنادار ایجاد خواهید کرد و در عین حال اجازه نمی دهید که نوشتن دقت شما را کم کند.

2. قبل از یادداشت برداری، از نوع امتحانی که در پایان ترم خواهید داشت اطمینان حاصل کنید و با توجه به آن طریقه یادداشت برداری خود را تعیین کنید. به عنوان مثال، اگر امتحان پایان ترم تشریحی باشد، به جای دنبال کردن رئوس کلی مطالب در کلاس، لازم است موقع مطالعه یادداشت های خود را پیرامون بعضی مفاهیم اصلی سازمان دهی کنید. ضمناً سعی کنید مطالعات خود را در طول ترم با توجه به نوع امتحان تنظیم کنید.

3. هنگام مطالعه متن و یادداشت های خود، حالت انفعالی نداشته باشید. یادداشت های خود را خلاصه کنید، مثال های جدید پیدا کنید و اطلاعات را دسته بندی کنید. با این کار مطالب بیشتر و بهتر در ذهنتان جا می افتد.

مطالعه
1.همه مطالب را یک جا مطالعه نکنید، بلکه بین ساعات مطالعه تان فاصله ایجاد کنید چون با این کار بعضی مطالب از ذهنتان پاک می شوند. این فرایند به یادگیری دوباره کمک خواهد کرد و باعث می شود مطالب در حافظه بلندمدتتان ثبت شوند چراکه اطلاعات دریافتی در ذهنتان چندین بار و تحت شرایط متفاوت رمزگذاری می شوند.

2. بعضی دانشجویان همه مطالب را پشت سر هم می خوانند تا زمانی که کل مطالب تمام شود. اگر می خواهید مطالعه تان نتیجه بیشتر و ماندگارتری داشته باشد موضوعات مختلف را جدا جدا مطالعه کنید. البته اگر در طول ترم و حتی شب قبل درس نخوانده اید، این نکته را رعایت نکنید چون تحقیقات نشان می دهد مطالعه سریع و نامنظم به ثبت اطلاعات در حافظه کوتاه مدت بیشتر کمک می کند(اما تا جایی که می توانید این کار را انجام ندهید).

3. همیشه پشت میز مطالعه تان درس نخوانید. تغییر و تنوع موجب می شود تا اطلاعات به شکل موثرتر و برای مدت بیشتری در ذهن شما ثبت شوند. پس سعی کنید گاهی در کتابخانه، گاهی در اتاق، گاهی حتی در اتاق ناهارخوری، گاهی با دوستان و گاهی هم تنها مطالعه کنید.

4. اطلاعاتی که می خوانید را به دانسته های قبلی و دانش عمومی خود ربط بدهید.

5. حتماً در طول ترم مطالعه داشته باشید و کلاس درس را قسمتی از برنامه مطالعه خود بدانید. با این کار شب قبل از امتحان تحت استرس و فشار قرار نخواهید گرفت و مطالب در حافظه بلندمدتتان ثبت خواهد شد.

امتحان
1.دانسته های خود را به طور دقیق  و واقعی ارزیابی کنید. یعنی وقتی در حال حل مسئله های ریاضی و آمار هستید، به جواب ها نگاه نکنید. چون وقتی جواب مسئله روبروی شما باشد، ممکن است تصور کنید که جواب آسان است و آن را بلدید، در صورتی که شاید واقعاً این طور نباشد. 

2. در پایان هرجلسه، در مورد سوالاتی که ممکن است در امتحان مطرح شوند فکر کنید، آنها را یادداشت کنید و قبل از جلسه بعد به آنها پاسخ بدهید. این کار به شما کمک می کند تا اطلاعات را سامان دهی و زمینه را برای یادگیری مطالب جلسه بعد فراهم کنید. 

3. خودتان را بیازمایید. به جای اینکه مطلبی را دوباره و دوباره بخوانید، خودتان را تست کنید و ببینید چقدر آن را یاد گرفته اید. این کار شما را در موقعیتی مشابه امتحان قرار می دهد.

5. در جلسه امتحان شرایط مطالعه خود را به خاطر بیاورید. موقع مطالعه کجا بودید، چه می کردید و ..

17نكته راجع به سیب‌زمینى و مصرف آن

پیر و جوان، كودك و بزرگسال، زن و مرد در سراسر جهان عاشق سیب‌زمینی هستند و تقریبا روزی نیست كه این سلطان نشاسته و كربوهیدرات را مصرف نكنند. آیا كسی را می‌شناسید كه سیب‌زمینی دوست نداشته باشد؟ پوره دوست ندارید؟ با سیب‌زمینی سرخ‌كرده همراه با غذاهای چرب مشكل دارید؟ اشكالی ندارد، بفرمایید آب‌پز آن را با سبزی‌ و آبلیمو میل كنید. اكثر ایرانی‌ها موقع غذا خوردن  منتظر ته‌دیگ سیب‌زمینی هستند تا با ماست یا آب خورش دلی از عزا درآورند. وسط روز احساس گرسنگی می‌كنید؟ چیپس و پنیر یا ماست در دسترس شماست؟


قیمت ارزان، طعم خوب، امكان پخت و عرضه آن به روش‌های متنوع، سیب‌زمینی را از تمام گیاهان متمایز كرده و آن را تبدیل به یكی از پرمصرف‌ترین محصولات كشاورزی كرده است. به طوری كه تصور می‌شود، قبل از كشف قاره آمریكا و آشنایی ساكنان دنیای قدیم با سیب‌زمینی واقعا  آن‌هاچگونه زندگی می‌كرده‌اند؟ حالا انگلیسی‌ها به خصوص اسكاتلندی‌ها و ایرلندی‌ها طوری به این گیاه وابسته شده‌اند كه تقریبا غذای بدون سیب‌زمینی نمی‌خورند.

بین سال‌های 1845 و 1846 نابودی مزارع سیب‌زمینی در ایرلند به دلیل آفت، باعث مرگ بیش از 3 میلیون نفر و مهاجرت صدها هزار نفر به ایالات متحده شد.

در ایران نیز سیب‌زمینی آنچنان در غذاهای سنتی جاافتاده كه معلوم نیست قبل از ورود آن خوراك‌هایی مانند آبگوشت، خورش قیمه و... چگونه تهیه و مصرف می‌شدند. حال كه سیب‌زمینی این‌چنین پرطرفدار و دوست‌داشتنی است، بهتر است با فواید و نكاتی جالب راجع به آن بیشتر آشنا شوید.

  •  گفته می‌شود سیب‌زمینی توسط میرزا ملكم خان از هند به ایران آورده شد و چون هندی‌ها به سیب‌زمینی آلو می‌گویند به نام آلوملكم مشهور شد. هنوز هم در شیراز و بخش‌هایی از جنوب ایران آن را آلو می‌نامند.
  •  چین، روسیه و هند بزرگ‌ترین تولیدكنندگان سیب‌زمینی در جهان هستند.
  •  سیب‌زمینی حاوی مقادیر زیادی ویتامین c است و برای رفع التهاب معده و خو‌ن‌ریزی لثه مناسب است.
  •  استفاده از سیب‌زمینی رنده شده خام برای تسكین سوختگی بسیار مفید است.
  •  پتاسیم موجود در سیب‌زمینی، كبد را شست‌وشو داده و تمیز می‌‌كند.
  •  شاید باور نكنید ولی سیب‌زمینی از خانواده گوجه‌فرنگی است و مانند فامیل دورش به دلیل داشتن آنتی‌اكسیدان‌ها و ویتامین B6 جوان‌كننده بدن و ضدسرطان است.
  •  مصرف سیب‌زمینی به علت داشتن نشاسته و قند برای افراد دیابتی مضر است.
  •   تحقیقات نشان می‌دهد، پودر سیب‌زمینی معمولی می‌تواند خون را منعقد كند و بریدگی‌های كوچك را ببندد.
  •   مصرف نكردن سیب‌زمینی موجب عصبیت و پرخاشگری می‌شود.
  •   آهن و كلسیم موجود در سیب‌زمینی باعث كاهش اسید اوریك و جلوگیری از سنگ كلیه می‌شود.
  •   اگر سیب‌زمینی بدون روغن، كره و سس سرو ‌شود، هر سیب‌زمینی تنها 100 كالری انرژی دارد و مصرف 2 نوبت در روز به مدت یك‌ماه باعث كاهش فشار خون می‌شود.
  •   سیب‌زمینی تاثیر زیادی در درمان روماتیسم دارد.
  •   جالب است بدانید كه انواع سیب‌زمینی بیش از 5هزار نوع است كه حدود 3هزار نوع آن در آمریكای لاتین به دست می‌آید.
  •   ذخیره كردن سیب‌زمینی در فریزر باعث تبدیل نشاسته آن به قند شده و مزه آن را ناخوشایند می‌‌كند.
  •   سیب‌زمینی و پیاز را كنار یكدیگر قرار ندهید، چون باعث فساد یكدیگر می‌شوند.
  •   سیب‌زمینی را در پاكت كاغذی یا توری نگه دارید تا دیرتر پلاسیده شده و جوانه بزند.

نکته هایی درباره سیب‌زمینی که باید بدانید

  •   در سراسر جهان بیش از 4 هزار نوع سیب‌زمینی در رنگ، طعم و اندازه‌های مختلف وجود دارد كه از آن جمله می‌توان به سیب‌زمینی شیرین، سیب‌زمینی استانبولی، سیب‌زمینی پشندی و سیب‌زمینی قرمز اشاره كرد.
  •  قسمت‌های غده‌دار و سبز سیب‌زمینی حاوی ماده‌ای سمی به نام سولانین است، بنابراین هنگام خرید این سیب‌زمینی‌ها را انتخاب نكرده و در صورت اجبار آن قسمت‌ها را جدا كنید.
  • یكی از عجیب‌ترین خواص سیب‌زمینی آن است كه اگر آن را برش داده و روی كبودی و تورم بدن قرار دهید، رنگ كبودی را به خود گرفته و ورم را می‌خواباند!
  •  سیب‌زمینی در مجاورت هوا به سرعت رنگ عوض می‌‌كند، به همین دلیل پس از پوست كندن و قبل از مصرف آن را در آب سرد قرار دهید.
  •  سیب‌زمینی را پس از سرخ كردن روی حوله كاغذی یا در آبكش فلزی بریزید تا روغن آن كاملا گرفته شود، سپس آن را مصرف كنید.
  •  به گزارش سازمان فائو، در سال 2009 بیش از 330 میلیون تن سیب‌زمینی در جهان تولید شده است كه دو‌سوم آن توسط انسان و باقی‌مانده آن برای تغذیه دام و تهیه نشاسته مصرف شده است. یعنی سالانه هر نفر به طور متوسط 30 كیلو سیب‌زمینی مصرف كرده است.
  •  نوعی سیب‌زمینی در آمریكای جنوبی تولید می‌‌شود كه پوست آن بنفش بوده و گوشت آن پس از پخت آبی‌رنگ می‌شود.
  •  نشاسته سیب‌زمینی در صنایع غذایی مانند تهیه انواع سوپ و سس‌های آماده و در صنعت پارچه، چوب و كاغذ به عنوان چسب استفاده می‌شود.
  •  اولین اسباب‌بازی كه در تلویزیون تبلیغ شده است، شخصیتی به نام Mr.potato یا آقای سیب‌زمینی بوده است كه از چند نوع چشم، گوش، بینی و عینك قابل تعویض تشكیل شده است و بعدها این سیب‌زمینی معروف به همراه همسرش در كارتون داستان اسباب‌بازی ایفای نقش كرد.

فـال روزانـه



فـال روزانه متولدين ماه فروردين

دوست دارید یکی از اطرافیانتان در رویه و رفتارش تغییراتی ایجاد کند اما تقریباً ناامید شده اید. البته تغییر رفتار همیشه سخت است اما غیرممکن نیست. شما می توانید با القای انگیزه مثبت بر دیگران تاثیر بگذارید، و مهم نیست که چقدر طول می کشد. شخص موردنظر به حمایت شما نیاز دارد پس سعی کنید الهام بخش و تکیه گاه او باشید. در روابط عاطفی شما نوعی خلاء وجود دارد که آن را به خوبی احساس می کنید اما نمی دانید طرف مقابلتان هم این احساس را دارد یا نه. بهتر است قضیه را مستقیماً با او مطرح کنید.

رنگ شانس شما: سرخابی

عدد شانس شما: 3


فـال روزانه متولدين ماه ارديبهشت

امروز ماه بر روابط عاشقانه شما تاثیر می گذارد و زمان مناسب برای ابراز احساسات فرا می رسد. می توانید صادقانه و البته هوشمندانه این روابط را دنبال کنید و کسی را بهتر بشناسید. اگر انرژی خود را به سمت یک نتیجه مطلوب متمرکز کنید مطمئناً آن نتیجه حاصل خواهد شد پس به زندگی و به آینده با خوش بینی نگاه کنید. امروز در مکالمه ای جدی شرکت خواهید کرد که برای هدایت هرچه بیشتر آن باید ذهن خود را کاملاً از جزئیات و حاشیه ها پاک کنید.

رنگ شانس شما: خای

عدد شانس شما: 5


فـال روزانه متولدين ماه خرداد

وقتی از انگیزه و حوصله کافی برخوردار باشید، در انجام کارها بسیار موفق هستید. به خصوص وقتی سرتان شلوغ باشد و ضرب الاجل کارتان نزدیک باشد، ناگهان فعال می شوید و تا کار را به پایان نرسانید از پا نمی نشینید. شاید بهتر باشد بعضی برنامه هاتان را عوض کنید و راجع چیزی تجدیدنظر کنید. شاید این کار سخت به نظر برسد ولی مطمئن باشید برای ارتقای کیفیت کارهایتان لازم است. یادتان باشد هیچ وقت کار امروز را به فردا نیندازید چون لحظه ای فرا می رسد که حجم کار زیاد و زمان کم شما را مضطرب و آشفته خواهد کرد.

رنگ شانس شما: زرد

عدد شانس شما: 12



فـال روزانه متولدين ماه تیر

امروز بیشتر وقت خود را صرف تفکر در مورد آینده می کنید و اگرچه تصویری کلی از آینده خود ترسیم کرده اید، همیشه به یاد داشته باشید که زندگی می تواند اتفاقات غیرقابل پیش بینی را بر سر راه شما قرار دهد. سعی کنید اهداف خود را مشخص کنید و برای تحققشان برنامه ریزی کنید، چون با این کار حداقل مسیر کلی آینده تان را مشخص خواهید کرد. اگر در روابط خود با شخصی شکست خورده اید، بر ادامه آن اصرار نورزید و ذهنتان را منحرف کنید. آینده شما روشن است.

رنگ شانس شما: قرمز

عدد شانس شما: 2


فـال روزانه متولدین ماه مرداد

شاید خودتان متوجه نباشید ولی آنقدر درگیر گذشته هستید که نمی توانید وارد مراحل آینده زندگیتان شوید. بعضی مسائل قدیمی دوباره در ذهنتان تکرار می شوند و شما را به خود مشغول می کنند. بهتر است همین الان به آنها بپردازید و با آنها کنار بیایید، هرچند ممکن است با احساسات ناراحت کننده ای روبرو شوید. سرنوشت شما را صدا می زند و برای پاسخ به آن ناچار باید گذشته را رها کنید. در روابط خود با شخصی تجدیدنظر کنید و سعی کنید او را آن طور که هست ببینید.

رنگ شانس شما: سبز

عدد شانس شما: 1



فـال روزانه متولدین ماه شهریور

به نتایج جدیدی می رسید و احتمالات جدید را بررسی می کنید. اگرچه در یک مورد به خصوص از تلاش دست برداشته اید و تقریباً ناامید شده اید، آینده بازی های جدیدی در آستین دارد و شما را شگفت زده می کند. یک اتفاق جدید چشم هایتان را باز می کند و دنیای جدیدی در برابر چشم هایتان ظاهر می شود. اگر وارد این دنیای جدید شوید احتمال موفقیتتان بالا خواهد بود. از موقعیت های جدید زندگیتان تنها به این دلیل که غیرعادی یا غیرقابل پیش بینی به نظر می رسند چشم پوشی نکنید.

رنگ شانس شما: آبی

عدد شانس شما: 8



فـال روزانه متولدین ماه مهر

اهمیتی ندارد دیگران چقدر پرخاشگر یا ریاست طلب هستند، به هرحال آنها ارزش وقت یا احساس شما را ندارند. از خودتان بپرسید آیا آنها واقعاً در زندگی شما مهم هستند؟ آیا رفتار و گفتار آنها بر زندگی شما اثر می گذارد؟ آیا اصلاً چنین مسائلی ارزش وقت و انرژی شما را دارند؟ پس بهتر است خونسردتر رفتار کنید و وقت و احساستان را به چیزهای مهم تر اختصاص دهید. با کسانی ملاقات کرده اید که شما را دوست دارند و در زندگی شما مهم هستند. آنها برای کمک به شما آمده اند پس تشکر یادتان نرود!

رنگ شانس شما: مشکی

عدد شانس شما: 6


فـال روزانه متولدين ماه آبان

کمتر خودتان را سرزنش کنید، هیچ انسانی کامل نیست و شما هم مثل دیگران ممکن است اشتباه کنید. پس این قدر خودتان را بازخواست نکنید. شما از استعدادهای سرشاری برخوردارید ولی شاید راه استفاده از آن را ندانید، شاید هم آنطور که باید و شاید به خودتان ایمان نداشته باشید. به هر حال یادتان باشد برای بهره گیری از توانایی هایتان باید آنها را باور کنید. در موقعیتی قرار می گیرید که لازم است با قاطعیت و اعتماد به نفس صحبت کنید در غیر این صورت دیگران حرف هایتان را جدی نخواهند گرفت.

رنگ شانس شما: لیمویی

عدد شانس شما: 10


فـال روزانه متولدين ماه آذر

مسلماً همه انسان ها در زندگی ناامید یا دچار چالش می شوند و شما هم از این قاعده مستثنی نیستید. اما باید به این موقعیت مثبت نگاه کنید و نیمه پر لیوان را ببینید. یادتان باشد پایان شب سیه سپید است پس نگران نباشید. اگر در جست و جوی کار هستید تلاش و صبرتان را بیشتر کنید ولی مطمئن باشید که به زودی به نتیجه دلخواه می رسید. اگر می خواهید چیزی را به کسی بگویید ابتدا راجع به عواقب آن فکر کنید و برای مطرح کردن آن از راه مناسب وارد شوید.

رنگ شانس شما: قهوه ای

عدد شانس شما: 11

عدد شانس شما:6


فـال روزانه 
متولدين ماه دي


چرا این همه کارهای خود را پشت گوش می اندازید؟ به هرحال اینها کارهایی است که باید انجام شود، پس هرچه زودتر بهتر. اخیراً از لحاظ جسمی به مشکلات کوچکی برخورده اید که البته رو به بهبودی است. توصیه می شود به سلامت جسمی خود اهمیت بیشتری بدهید و به خصوص به عادات غذایی خود دقت کنید. از یکی از دوستان صمیمیتان دور شده اید و دلتنگ او هستید. به هر حال این دوری دیر یا زود پیش می آمد ما می توانید همچنان دوستی خود را حفظ کنید. بعضی رفتارهایتان موجب ناراحتی همسرتان شده است. با او صحبت کنید و دلیل این رفتار را توضیح دهید.

رنگ شانس شما: ارغوانی

عدد شانس شما: 7



فـال روزانه 
متولدين ماه بهمن



شما از رویارویی با چالش ها و دوراهی ها ابایی ندارید، به خصوص امروز که انرژی ماه می تواند شما را در مرکز یک بحث و جدل جدی قرار دهد. شما به دیگران اجازه نمی دهید از زیر بار مسئولیتشان در بروند یا به خاطر اشتباهی که کرده اند تنبیه نشوند، پس این رویه را حفظ کنید تا مثل همیشه پیروز شوید. اگر کسی نمی داند که از شما چه توقعاتی باید داشته باشد، این مشکل اوست نه شما، اما بدون شک این مسئله باعث بروز اختلاف خواهد شد.

رنگ شانس شما: صورتی

عدد شانس شما:4


فـال روزانه متولدين ماه اسفند

تصور شما این بود که فرصتی برای استراحت پیدا کرده اید اما باز هم سرتان شلوغ شده و احساس سردرگمی می کنید. این موقعیت موقتی است و به زودی اوضاع بهتر خواهد شد. اخیراً موضوعی عمیقاً شما را آزرده است ولی اگر منطقی فکر کنید می بینید که این مسئله اصلا بغرنج نیست و فقط و فقط به گذر زمان نیاز دارد. در کنار کسی که دوستش دارید اوقات خوب و خوشی دارید قدر این لحظه ها را بدانید و با بدبینی و منفی بافی آنها را خراب نکنید.

رنگ شانس شما: خاکستری

عدد شانس شما: 12


اگر امروز روز تولدتان است

جورج کلونی (بازیگر) هم متولد امروز است. شما فردی ایده آل گرا و نوعدوست هستید و از هر فرصتی برای خدمت به دیگران و به جامعه استفاده می کنید. شما معیارهای خاص خودتان را دارید که خوب و بد را با آنها می سنجید. همیشه مواظبید کاری که می کنید به عزت نفستان لطمه نزند و در عین حال مراقب احساسات دیگران نیز هستید.

آنچه درباره «سوپ» نمي‌دانستيد...

از حدود 5 هزار سال قبل از ميلاد مسيح كه انسان توانست ظرف سفالي بسازد و آن را روي آتش بگذارد، يكي از نخستين غذاها سوپ بود .كشف داستان مردي در عصر حجر كه بدون دندان كاملا سالم مانده بود، محققان را به اين نتيجه رساند كه احتمالا مردمان عصر حجر نخستين كساني بودند كه سوپ را اختراع كردند. در واقع قدمت سوپ به قدمت پخت‌وپز برمي‌گردد و شايد سوپ نخستين غذايي بود كه توسط انسان تهيه شد. باستان‌شناسان با تحقيقات خود به اين احتمال دست يافتند كه قبل از ساخت ظرف سفالي، بشر از 2 روش براي تهيه همين ماده غذايي آبكي استفاده مي‌كرده‌ است؛ يكي از اين روش‌ها پر كردن پوست حيوان با آب و بعد اضافه كردن محتويات ديگر است و ديگري ايجاد سوراخي در زمين و پر كردن آن با آب و مواد ديگر. اما چطور است كه غذايي كه بخش عمده آن را مايعات تشكيل داده و البته در آن از مواد جامدي مثل سبزي‌ها و انواع گوشت استفاده شده نقش مهمي در درمان بيماري‌ها دارد. از قديم مردم مي‌دانستند سوپ نقش مهمي در حفظ قدرت بدني دارد، شاهد آن هم پهلوانان قديم يونان هستند كه براي نيرو گرفتن، قبل از مسابقات يك دل سير سوپ مي‌خوردند. در بسياري از درمان‌هاي گياهي هم از گياهان درمانگر، سوپ تهيه و به بيمار داده مي‌شد. طب امروز هم خاصيت شفابخش بودن اين ماده غذايي را تاييد كرده است. در اين پرونده نگاهي به خاصيت درماني سوپ در طب مدرن و مكمل خواهيم داشت. دستور تهيه چند نوع سوپ هم براي درمان برخي بيماري‌ها در ادامه مي‌آيد.

آيا سوپ خاصيت درماني دارد؟

معمولا وقتي بيمار هستيم و گوشه‌اي دراز كشيده‌ايم، با خودمان مي‌گوييم‌، ‌اي كاش كسي برايم يك سوپ داغ درست مي‌كرد! زيرا سوپ را به‌عنوان علاج سرماخوردگي مي‌شناسيم و اين حس را از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها به ارث برده‌ايم.براساس تحقيقات كن آلبالا، مورخ غذا، اين ماده غذايي براي قرن‌ها به‌عنوان ماده‌اي شناخته مي‌شد كه براي كوتاه كردن دوره نقاهت بيماري‌ها مورد استفاده قرار مي‌گرفت و با اين‌كه طي سال‌ها تغييراتي در پخت آن صورت گرفته اما همچنان مانند دارو عمل مي‌كند. بعد از قرن‌ها، علم مدرن به اين نتيجه رسيده است كه اين ماده غذايي خاصيت تسكين‌دهنده و ضد‌التهاب براي آن‌هايي كه سرماخورده‌اند، دارد. به‌هر حال، اين واضح است كه خوردن سوپ راحت‌ترين راه براي هضم مواد مغذي مورد نياز به‌خصوص در زماني است كه بيماريد اما تحقيقات اخير آلبالا نشان مي‌دهد، مردم بيشتر از اين‌كه بدانند سوپ از لحاظ علمي هنگام بيماري مفيد است، به‌صورت ناخودآگاه از اين ماده غذايي استقبال مي‌كردند. حتي امروز هم مردم مانند مردمان 5 قرن پيش از اين ماده غذايي استفاده مي‌كنند.

سوپ انرژي‌زا يعني سوپ مرغ و جوجه!

در قرن نوزدهم، پزشكان سوپ جوجه را براي مبارزه با سرماخوردگي تجويز مي‌كردند. در ميان انواع سوپ، خواص درماني «سوپ جوجه» قابل توجه است. جوجه مانند ساير خوراكي‌هاي پروتئين‌دار، آمينواسيد طبيعي به نام سيستئين دارد كه با پخته شدن از گوشت مرغ خارج مي‌شود. سيستئين قدرت شيميايي خارق‌العاده‌اي دارد زيرا شبيه داروي استيل سيستئين عمل مي‌كند كه پزشكان آن را براي بيماران مبتلا به برونشيت و عفونت‌هاي تنفسي تجويز مي‌كنند. همچنين در سوپ جوجه ماده خوشبويي وجود دارد كه باعث پاكيزگي راه‌هاي هوايي مي‌شود.

فوايد سوپ از نگاه طب مدرن

  •  با مصرف سوپ، چربي كمتري به‌صورت اشباع دريافت مي‌كنيد.
  •  سوپ براي بيماراني كه مشكل جويدن يا هضم دارند، بسيار مفيد است.
  •  سوپ يك غذاي فوق‌العاده براي كاهش‌وزن در مدت زمان كوتاه است.
بايد بدانيد سوپ‌هاي سنگين، به‌خصوص آن‌هايي كه حاوي سبزي، پوره و تخم‌مرغ هستند، مي‌توانند به‌عنوان غذاي اصلي تلقي شوند و بهترين راه براي دريافت سبزي‌ها در رژيم‌غذايي است.  درحال حاضر اغلب‌ سوپ‌ها كم چرب تهيه مي‌شوند و گزينه مناسبي براي افرادي است كه مي‌خواهند كنترل بيشتري بر محتواي تغذيه‌اي خود و رژيم غذايي‌شان داشته باشند. سوپ‌هاي گياهي نيز به‌طور گسترده‌اي در دسترس هستند و مي‌توانند براي آن‌هايي كه نگران چربي‌هاي اشباع شده هستند، مناسب باشند.

سوپ، شما را ياد چه مي‌اندازد؟

ظاهر سوپ مانند غذاي كودك است و شايد اين مهم‌ترين دليل مصرف آن هنگام بيماري است، زيرا هر 2 به راحتي هضم مي‌شوند و روش آماده كردن‌شان شبيه هم است. افراد از لحاظ رواني با مواد‌غذايي كه مادر در دوران كودكي تهيه كرده ارتباط برقرار مي‌كنند؛ اين ارتباط در بخش ناخودآگاه‌شان رشد مي‌كند و براي همين زماني كه مي‌خواهيد به احساس آرامش برسيد به آنچه مادرتان تهيه مي‌كرده، روي مي‌آوريد. 

آنچه آلبالا در تحقيقاتش به آن رسيده نشان مي‌دهد، از دوران باستان تهيه سوپ بسيار شبيه دستورات تهيه‌اي است كه در حال حاضر در كتاب‌هاي آشپزي مي‌بينيم. دايانا هنري، نويسنده كتب آشپزي معتقد است بسياري از غذاها مانند سابق تهيه نمي‌شوند اما سوپ يك استثناست. او عقيده دارد دلايل عاطفي پشت اين قضيه است. او مي‌گويد: «شما سوپ را براي افرادي تهيه مي‌كنيد كه دوران سختي را مي‌گذرانند و اين نشانه توجه شما به آن فرد است.»

در حقيقت سوپ تمام زمينه‌ها را پوشش مي‌دهد، رواني، فيزيولوژي و تغذيه. زماني كه شما از لحاظ رواني احساس ناخوشايندي داريد، نياز به آرامش داريد. از لحاظ تغذيه‌اي هم احساس بهتري داريد زماني‌كه چيزي مايع مانند سوپ مي‌خوريد.

آش و سوپ در طب سنتي

پايه سفر خانواده ايراني را سوپ يا به عبارتي آش تشكيل مي‌داده و بيش از 100 نوعش در منابع طب سنتي توصيف شده است.

 از آنجا كه «سوپ» اصطلاحي فرانسوي است، در طب مكمل ايران به سوپ اصطلاح ديگري به نام «حسو» يا «آش» داده شده است. البته از عبارت ديگري به نام «با» يا «باج» نيز استفاده مي‌شد كه «شورباج» و «زيره‌باج» هم از همين عبارت استخراج شده و به مرور زمان به شوربا و... تغيير كرده است. در ادامه، دكتر عليرضا عباسيان، متخصص طب مكمل در مورد نقش اين ماده غذايي در درمان و تغذيه افراد توضيح مي‌دهد.

تركيبات سوپ

تصور كنيد قرار است ماشيني بسازیم. در ساخت اين ماشين بدون شك از موتور، چرخ، فرمان و... استفاده مي‌شود. حال هر امكاناتي روي اين ماشين قرار گيرد، آن را تبديل به ماشيني خاص با استفاده‌اي خاص مي‌كند. همين موضوع در مورد انواع مختلف سوپ نيز صدق مي‌كند.

به‌عنوان مثال سوپ ساده يا شوربا از سبزي (اسفناج و گشنيز)، آب و نمك تهيه شده اما گاهي برنج هم به آن اضافه مي‌شود. براساس اين‌كه مصرف‌كننده سوپ چه مشكلاتي داشته باشد، به اين سوپ پايه موادي اضافه مي‌شود. به‌عنوان مثال براي پايين آوردن تب كمي آبغوره به سوپ اضافه مي‌شود. در صورتي كه بخواهند فردي را تقويت كنند گوشت به سوپ اضافه مي‌كنند. در خشكي مزاج و يبوست از آنجا كه فرد بايد مايعات بيشتري مصرف كند، به اين ماده غذايي گوشت اضافه مي‌كنند چون به اين ترتيب رطوبت بدن بالا مي‌آيد. در صورتي كه فردي بخواهد كاهش وزن پيدا كند به سوپ، سركه اضافه مي‌كنند. به‌منظور تقويت معده سماق و براي رفع اسهال كشك به سوپ اضافه مي‌شود تا فرد بتواند بر اين مشكلات غلبه پيدا كند. تركيبات سوپ در طب سنتي بسيار زياد است كه از سوپ ساده شروع مي‌شود و تا تركيبات بسيار غليظ پيش مي‌رود. تركيبي كه از اسفيدباج و فكباج به دست مي‌آيد را زير‌باج مي‌گويند كه براي افرادي كه طبع گرمي دارند مناسب است. علاوه بر آن براي افرادي كه مشكلات قلبي- عروقي دارند مفيد است.

در سرماخوردگي كه در طب مكمل به آن زكام مي‌گويند، معمولا نبايد از ترشي استفاده شود و سوپ‌تان كمي گوشت داشته باشد.

چه سوپي برای چه فصلی؟

به‌طور كلي سوپ‌هاي گوشت دار در زمستان بيشتر مصرف مي‌شوند. اين به‌دليل آن است كه در قديم چون وسايل گرمايشي مناسبي وجود نداشته، بدن بايد خودش را گرم مي‌كرد و بايد مواد‌غذايي بيشتري دريافت مي‌كرد. به همين دليل اين سوپ در اين فصل استفاده مي‌شد. مي توان اشاره كرد در فصل تابستان از‌ آش آبغوره و آش دوغ استفاده مي‌شد تا دماي بدن پايين بيايد.

انواع سوپ در طب مكمل

به‌طور كلي طب مكمل نگاه درماني به غذاها دارد و معتقد است مواد‌غذايي علاوه بر خاصيت تغذيه‌اي، اثر درماني نيز دارند. به همين دليل از اثر درماني سوپ‌ها يا آش‌ها استفاده مي‌كند. 

به‌طور کلی سوپ‌ها به 2 دسته تقسيم مي‌شوند، دسته اول آن‌هايي هستند كه گوشت دارند و به آن «اسفيدباج» مي‌گويند كه ترشي هم ندارد. دسته دوم آن‌هايي را شامل مي‌شود كه گوشت ندارند كه به آن‌ها آش ساده، شوربا يا مزوره مي‌گويند.

سبزي‌هاي سوپ

سبزي‌هاي سوپ بنا به طبع، خاصيت و طعم‌دهندگي در سوپ استفاده مي‌شوند. به‌عنوان مثال طبع نعنا گرم است، بنابراين وقتي در سوپ مي‌ريزيم، طبع آن سوپ را گرم مي‌كند. از سويي نعنا خواصي دارد كه براي مشكلات تنفسي مفيد است. 

ضمن آن‌كه حبس باد شكم مي‌دهد و از اسهال جلوگيري مي‌كند. طعم نعنا هم در رفع برخي مشكلات نقش مهمي دارد. به‌طور كلي طعم چند فاكتور را در برمي‌گيرد يكي اين‌كه براي چه سني سوپ استفاده مي‌شود، به‌عنوان مثال كودكان برخي طعم‌ها را نمي‌توانند تحمل كنند و در تهيه سوپ براي آن‌ها بايد به اين مورد توجه شود. فاكتور مهم ديگر مردمي هستند كه براي آن‌ها سوپ تهيه مي‌شود. به‌عنوان مثال مردم آذربايجان فسنجان را شيرين‌تر ميل مي‌كنند و...

نقطه مقابل نعنا، اسفناج قرار دارد كه سرد است و مدر و براي بيماري‌هاي ريه مناسب نيست.  بنابراين در تهيه‌اش به سبزي مورد استفاده در آن بايد توجه لازم را داشت زيرا هر كدام خاصيتي دارد كه مي‌تواند در حال بيمار تاثير مستقيم داشته باشد. امروزه آشپزها يكسري مواد را به سوپ اضافه مي‌كنند و تنها هدف‌شان دادن شكل مناسب به سوپ است. در گذشته دستور پخت سوپ را حكيم به آشپز مي‌داد و به‌طور كلي در كنار دستور پخت اين‌كه اين ماده براي چه افرادي مفيد و براي چه كساني مضر است نيز مي‌آمد.

سوپ براي ورزشكار‌ها

مواد لازم
  • كنسرو لوبيا قرمز: 4 قاشق غذاخوري
  • كنسرو لوبيا سبز: 4 قاشق غذاخوري
  • گوشت گوسفند:100 گرم
  • زيتون خرد شده: 10 عدد
  • فلفل سياه تازه: مقداري
طرز تهيه: گوشت گوسفند را خرد كرده، لوبيا‌ها را به سوپ اوليه‌تان اضافه كنيد؛ بگذاريد 10‌دقيقه بجوشد. زيتون را در آخر اضافه كرده و پس از زدن ادويه، سوپ را سرو كنيد.

چرا؟ رد‌بول خوردن را فراموش كنيد. لوبيا و گوشت گوسفند به‌اندازه‌ كافي انرژي شما را بالا خواهند برد. با خوردن اين غذاي ساده هم از نظر بدني و هم از نظر ذهني، احساس قدرت زيادي خواهيد كرد.

فوت كوزه‌گري: از آنجا كه در اين سوپ از گوشت استفاده مي‌كنيد، بهتر است به‌جاي آب مرغ از همان آب‌گوشت استفاده كنيد. اگر لوبيا دوست نداريد، با اضافه‌كردن جو يا گندم پخته مي‌توانيد اين انرژي را به بدن‌تان برسانيد و اين سوپ را به سوپ جو يا گندم تبديل كنيد.

سوپ انرژي‌بخش براي سرماخورده‌هاي بي‌رمق

مواد لازم
  • مارچوبه آب‌پز: 3 عدد
  • خامه: 3 قاشق غذاخوري
  • فلفل خشك تكه شده: مقداري
  • مغز بادام تكه‌شده تست شده: يك قاشق سوپ‌خوري
  • تخم كدوتنبل تست شده: يك قاشق سوپ‌خوري
  • فلفل سياه تازه: مقداري
طرز تهيه:سوپ اوليه‌تان را گرم كنيد. مارچوبه را اضافه و مخلوط كرده و تكه‌هاي فلفل اضافه كنيد. در نهايت درست 4-3 دقيقه قبل از خاموش كردن، خامه را اضافه كنيد. اين مخلوط را با مقداري از باقي‌مانده خامه سرو و روي آن مغزها و تخم‌هاي گفته شده را در مخلوط‌كن ريخته و خوب ريز كنيد، سپس كمي فلفل بپاشيد.

اين سوپ با شما چه مي‌كند؟ روي و چربي‌هاي مفيد در تخمه‌ها و ‌آجيل‌ها انرژي شما را بسيار بالا مي‌برند و فلفل هم مي‌تواند انرژي از دست رفته را به شما برگرداند.

فوت كوزه‌گري: اگر دوست داشته باشيد، مي‌توانيد اين سوپ را به‌جاي آب‌گوشت و مرغ با آب قلم بپزيد تا انرژي بيشتري داشته باشد.

سوپ براي خلاص‌شدن از معده درد

مواد لازم
  • روغن زيتون مخصوص سرخ‌كردن: يك قاشق غذاخوري
  • هويج خرد شده: 4 عدد
  • گوجه‌فرنگي پوست‌كنده: يك عدد
  • رشته‌فرنگي: يك حلقه
  • لوبيا سبز خرد شده: 10‌عدد
  • فلفل سياه تازه: مقداري
طرز تهيه: هويج را در روغن زيتون تفت دهيد و لوبيا را اضافه كرده و براي 3 دقيقه بپزيد. اين مواد را به سوپ اصلي‌تان اضافه كنيد و بگذاريد كمي بجوشد. گوجه‌فرنگي و رشته را اضافه كنيد و براي 5دقيقه بپزيد و سپس ادويه را اضافه كرده و سرو كنيد.

چرا؟ اين يك وعده‌غذايي ساده و سبك است. هويج و گوجه‌فرنگي شما را براي يك شب طولاني مجهز مي‌كند و رشته‌فرنگي جداره‌اي براي حفاظت از معده شما ايجاد مي‌كند.


سوپ براي روز‌هاي مسموميت

مواد لازم
  • روغن زيتون: يك قاشق غذاخوري
  • نخودفرنگي: نصف كنسرو
  • اسفناج تكه‌تكه شده: يك مشت
  • كدو سبز: يك عدد كوچك
  • جعفري: يك مشت
  • فلفل سياه تازه: مقداري
طرز تهيه: كدو را ريز خرد كرده يا رنده درشت كنيد و كمي در روغن زيتون تفت دهيد و به سوپ اصلي اضافه كنيد. اجازه دهيد كه 5دقيقه اين مواد با هم بجوشند و سپس اسفناج و مواد ديگر را اضافه كرده و پس از افزودن فلفل سرو كنيد.

چرا؟ كدو سبز ميزان پتاسيم را در بدن ما تنظيم مي‌كند و به خارج شدن سم از بدن‌تان كمك مي‌كند. اين ماده همچنين سيستم ايمني بدن را بالا مي‌برد و منبع غني براي آنتي‌اكسيدان است.

راز«شكست عشقي» كشف شد

ممكن است مدت‌هاي زيادي را با فردي در ارتباط باشيد اما نه تنها احساس لذتي از ارتباط‌تان با آن شخص نكنيد بلكه نوعي بيهودگي و تلف كردن وقت را از ارتباط‌تان تجربه كنيد و شايد هم ندانيد راه درست كدام است؛ اين‌كه با آن فرد به هر قيمتي شده بمانيد يا به رابطه‌تان پايان دهيد. مقاله‌اي كه در زير مي‌خوانيد نشانه‌هاي يك ارتباط ناسالم را به شما نشان مي‌دهد. نشانه‌ها را دنبال كنيد و نسبت به آن هشيار باشيد.

هدف‌هاي فراموش شده

در بعضي از روابط يكي از طرفين يكديگر را محدود مي‌كنند و اين موضوع شايد در آغاز يك ارتباط، براي عده‌اي جالب باشد اما ادامه اين روند باعث مي‌شود كه افراد به رشد و تكاملي كه انتظار آن از يك فرد مي‌رود نرسند. در يك ارتبا‌ط ناسالم هيچ رشدي وجود ندارد و در طول سال‌‌هاي سال افراد به پتانسيلي كه بايد به آن برسند دست نخواهد يافت. با اين همه افراد به ارتباط خودخواهانه‌شان ادامه مي‌دهند و محدوديت‌ها و خودخواهي‌هاي طرف مقابل‌شان را به حساب محبت و علاقه مي‌گذارند.


براي هميشه مال مني

يكي از نشانه‌هاي خطرناك يك ارتباط اين است كه همسران، يكديگر را به دست آمده فرض كنند و به همين علت ديگر توجهي كه در آغاز به هم داشتند را ندارند. وقتي شريك‌تان وجود شما را هميشگي فرض مي‌كند ديگر نمي‌تواند به احساسات شما آنطور كه بايد توجه كند و اين اصلا نشانه خوبي نيست. در اين مواقع با شريك‌تان احساسات‌تان را در ميان بگذاريد و او را متوجه اشتباهش كنيد اما اگر او همچنان نسبت به شما بي‌توجه ماند بايد جدي‌تر راجع به ادامه ارتباط با او فكر كنيد.


در خدمتم سرورم!

شروع يك ارتباط هميشه همراه با بهترين خاطره‌ها و شيرين‌ترين لحظات به‌يادماندني است اما بعد از گذشت روزهاي به‌يادماندني مشكلات يكي پس از ديگري سرباز مي‌كند؛ يكي از اين مشكلات انتظارات غيرواقعي زوجين از يكديگر است. اغلب زنان به‌دنبال مردي هستند كه همه نيازهاي آن‌ها را برطرف كند و مردان تحمل هيچ نقصي را از سوي همسران‌شان ندارند. مشكلات خانوادگي، شغلي و روابط شخصي و حتي بيماري و هرچيزي كه مربوط به جزئي‌ترين حاشيه‌هاي زندگي‌شان باشد، موضوعاتي هستند كه بعضي از زوجين انتظار دارند كه شريك‌شان آن‌ها را برطرف كند و اين خواسته نابجا و غيرمعقولانه نشانه شكل‌گيري يك ارتباط ناسالم است.


تحمل كردن به چه قيمتي

مدت‌هاست كه در يك ارتباط بدون احساس قرار داريد و چون به شريك‌تان وابسته شده‌ايد، ترس از دست دادن و تنها ماندن را داريد. اين دليل خوبي براي ادامه دادن رابطه‌تان با شريك‌تان نيست و نشانه خطرناكي است و يكي از دلايلي است كه نشان مي‌دهد ارتباط شما با شريك‌تان به جايي نمي‌رسد. در اين شرايط احساس نااميدي زيادي حس مي‌كنيد و به اين فكر مي‌كنيد كه گويي در ارتباط وجود نداريد و اصلا حس نمي‌شويد. به جاي داشتن حس امنيت و حمايت، ترس و وحشت در رابطه‌تان حس مي‌كنيد در حالي كه يك ارتباط دوستانه بايد همراه با احساس آرامش باشد.


يك ارتباط غيرواقعي

شايد خيلي‌ها به‌دنبال يك ارتباط كامل و بي‌نقص باشند اما حقيقت اين است كه ارتباط ايده‌آل تقريبا وجود ندارد چون همگي ما انسان هستيم و سرشار از اشتباهاتي كه هميشه هم نمي‌شود مانع انجام آن‌ها شد. با اين همه در بعضي روابط طرفين طوري رفتار مي‌كنند كه گويي هيچ مشكلي وجود ندارد و براي همين شروع به ايفاي نقش‌هايي مي‌كنند كه اصلا واقعي نيست. افرادي كه مشكلات موجود را نمي‌بينند و هميشه سعي در پنهان كردن مشكلات‌شان دارند به نتيجه منطقي نخواهند رسيد چون در اين نوع روابط طرفين يكديگر را فريب مي‌دهند.

گفت‌وگو با كارگردان و بازيگر فیلم برني

ريچارد لينكليتر با همان اولين فيلمش، «از زير كار در رو» به يك چهره مهم فيلمسازي در سطح ملي و به شخصيت محبوب تگزاس بدل شد. اين امر مسلما از دلايلي بود كه باعث شد داستان بسياري از فيلم‌هايش در اين ايالت بگذرد و در فيلم‌ها به هم‌محلي‌هايش واقعا و صادقانه اداي احترام كند، بدون آنكه بخواهد توهين كند يا وارد مقوله هجو شود. اما در فيلم «برني»، تازه‌ترين اثرش، با بازگويي داستان واقعي برني تيدي، مدير مراسم خاكسپاري كه يك بيوه پير را كشت و به لطف همدلي فراگير تقريبا همه همشهري‌هايش چيزي نمانده بود كه آزاد شود، به مرز ميان تمجيد و تمسخر تگزاسي‌ها رسيده است. 

جك بلك در اين فيلم نقش شخصيتي را بازي مي‌كند كه نامش را به عنوان فيلم داده است و متيو مك كاناهي دادستاني خودبزرگ‌بين است كه برخلاف ظاهرش كه رداي پيگيري عدالت را بر تن كرده است، به شكلي غيرمنتظره به شخصيت شرور داستان مبدل مي‌شود. در اين گفت‌وگو، لينكليتر و مك كاناهي درباره اينكه چگونه جذب داستان شدند، احساس مسووليت نسبت به اشخاص واقعي كه مبناي ساخته شدن فيلم بوده‌اند و همكاري طولاني‌مدت‌شان در پروژه‌هايي در تگزاس صحبت كرده‌اند.
‌ ريچارد، چه چيزي در ابتدا تو را جذب داستان برني تيدي كرد و چه مضموني باعث شد به گفتن اين داستان علاقه پيدا كني؟

ريچارد لينكليتر: فقط خود داستان، محيط و مردم. من در شرق تگزاس بزرگ شده‌ام و اين داستاني بود كه واقعا مرا درگير كرده بود. اما هميشه براي من شخصيت‌ها مساله هستند و بعد سطوح ديگري مطرح مي‌شوند –اين يك كمدي سياه است، اما در نهايت براي من يك داستان حقوقي‌اش واقعا جالب است؛ آن محاكمه واقعا بي‌سابقه و تكان‌دهنده بود. ابهام اخلاقي و قضايي موضوع و همه اين مسايل برايم جالب است. آزمون خوبي بود.

اگر چيزي در ذهنت است و براي سال‌ها و سال‌ها در آن بماند، احتمالا بايد فيلمش را بسازي. بايد زمان مي‌گذاشتم تا نطفه‌اش در ذهنم شكل بگيرد و بعد به من ثابت شد داستان عمق زياد و سطوح بسيار دارد.

‌متيو، شخصيت اصلي را در ابتدا چطور مي‌ديدي و چه احساس مسووليتي در اين مورد داشتي كه به جاي داستان گفتن در بهترين شكل ممكن، حريف او را به دقيق‌ترين نحو تصوير كني؟

متيو مك كاناهي: كليت فيلمنامه به نظرم بسياربسيار خنده‌دار مي‌آمد. گفتم: «ريك، به نظرم اين خنده‌دارترين چيزي است كه تا به حال از تو به دستم رسيده و بامزه‌ترين فيلمنامه‌اي است كه از تو رسيده.» بعد قرار شد كه نقش دادستان را بازي كنم. من تا به حال سه بار نقش وكلاي مدافع را بازي كرده‌ام بنابراين بازي در نقش يك دادستان برايم جالب بود. اين دو با هم خيلي فرق دارند. وكيل مدافع يك عالم ترديد‌هاي محتمل را به هم مي‌بافد اما دادستان فقط قصد دارد طرف را به داخل تابوت بفرستد، بنابراين بايد خيلي صريح‌تر و پرخاشگرانه‌تر عمل كند. ولي من به صورت زندگينامه‌اي به قضيه نگاه كردم، برخلاف آنچه مثلا در فيلم «پسران نيوتن» عمل كردم.

ر. ل: بله، خيلي كارها بايد روي آن انجام مي‌داديم.
م. م: و خيلي بايد با او وقت صرف مي‌كرديم. اما در صفحات فيلمنامه براي اين آدم مسير بسيار مشخصي ترسيم شده بود و من مي‌دانستم اين نقش چيست. بعدش من و ريك در تمرين‌هاي مرحله پيش‌توليد با هم به اين نقطه آغاز خلاقانه براي او رسيديم و بعد از يك نشست، آنقدر او در تصورم شكل گرفته بود كه تصميم گرفتم ديگر براي مطالعه اين نقش سراغ شخصيت واقعي نروم.

ر. ل: اما جك (بلك) مي‌خواست با برني ملاقات كند، كه به نظر من ايده خيلي خوبي بود. در عين حال، من واقعا فكر مي‌كردم كه لزومي ندارد متيو هم با دني باك ملاقات كند.
‌چطور با ساختار اين فيلم كنار آمديد كه شامل فيلم‌هاي گرفته‌شده از مصاحبه‌ها و حتي بازي همراه با افراد واقعي درگير در ماجرا و فيلم‌هاي بازسازي‌شده با جك و متيو بود؟

ر. ل: عنصر عجيب و نامتعارفي براي داستانگويي بود ولي به نظرم مي‌رسيد كه خيلي مهم است. منظورم اين است كه از همان ابتدا كه يادداشت‌هاي روزنامه‌اي اسكيپ هولاندزوورث (همكار لينكليتر در نگارش فيلمنامه) را خواندم يك مبناي تفكر من براي آنكه اين داستان را به عنوان يك فيلم در نظر بگيرم، همين بود. موقعي كه هولاندزوورث مشغول تحقيق در مورد داستان بود، نوشته‌هاي زيادي در اختيارم گذاشت. به فكرم رسيد كه چه بد كه برني در زندان است و نمي‌تواند صحبت كند و خانم نيوجنت هم كه ديگر در دسترس نيست. همه‌اش بر اساس چيزهايي بود كه ديگران گفته‌اند. به يادم آمد موقعي كه در يك شهر كوچك زندگي مي‌كردم، مدام حرف‌هاي درگوشي يك كلاغ، چهل كلاغ و شايعه و «مي‌دانستي؟» برقرار بود. به هر حال مردم در جامعه هم چنين رفتاري دارند ولي در يك شهر كوچك اين به صورت يك قاعده درمي‌آيد. بنابراين به ايده استفاده از شايعه به مثابه يك وسيله داستانگويي مثل گروه كر نمايش‌هاي يونان باستان رسيدم. مردم هم اين‌طور مي‌گفتند كه «بايد بعضي از اين حرف‌ها را دراماتيزه كني» و فكر مي‌كنم اين مساله عجيب باعث مي‌شد فيلم از شيوه معمول توليد سينماي بدنه فاصله بگيرد. ولي من به مساله به اين نحو نگاه مي‌كردم و به دنبال آن بودم كه داستان را به شيوه منحصربه‌فردي تعريف كنم. از اين شيوه براي هر داستاني استفاده نمي‌كنم، مگر اينكه داستاني باشد كه در شهري كوچك اتفاق مي‌افتد. آن وقت وجود اين شايعه‌ها مناسب به نظر مي‌رسد. من به دنبال راهي مي‌گشتم تا چنين چيزهايي را در فيلم جا بدهم و چيزي كه باعث مي‌شد بعضي‌ها از بودنش در فيلمنامه احساس نگراني كنند، در نهايت به بخش محبوب بعضي از مردم تبديل شد كه مثلا مي‌گفتند «آه، من همه آن آدم‌ها را دوست دارم»، يا اينكه «چه آدم‌هاي بامزه‌اي در آن هستند.» خوشحال شدم از اينكه ديدم همان‌طور كه انتظار داشتم، عمل كرد.
چطور به اين نتيجه رسيديد كه به برني به عنوان مظهر مجسم سخاوت نگاه كنيد و با اينكه دني باك در پيگيري عدالت چهره موجهي دارد، او را خودبزرگ‌بين و پرخاشگر بدانيد؟ آيا كسب اطمينان از اينكه باك مورد تهمت قرار نگرفته باشد، كار دشواري بود؟

ر. ل: از ديدگاه متيو، شما تنها آدم عاقل اين شهر هستيد. منظورم اين است كه حرف شما موجه و معقول است. شما تنها فردي هستيد كه بدون تاثير پذيرفتن از كارهاي افراطي كه اين شخص انجام داد، به او نگاه مي‌كنيد.

م. م: چالشي كه مي‌خواستم مورد توجه قرار بگيرد و از وقتي اين كار شروع شد تلاشم را كردم، اين بود كه طوري آب و تاب دادن و خودنمايي‌هاي او را نشان بدهم كه از او كاريكاتور نسازم. چون او بسيار بيروني مي‌شود و يك شومن است. نمي‌خواستم گفته شود: «اوه، باورم نمي‌شود كه اين يك آدم واقعي باشد»، چون دني باك يك شخص واقعي است و وجود دارد. همچنان يك شخصيت متظاهر است اما بر اين مبنا كه «من راست مي‌گويم و كارم برقراري عدالت است.» تا وقتي به مساله قضاوت و عدالت چسبيده‌ام، سر جاي خودم هستم. اين شخصيت مي‌گويد كارش اين است. همه واقعيت‌هاي ديگر، گفته‌هاي ديگر، از روي احساسات نيست. مهم نيست كه از او خوش‌تان مي‌آيد يا نمي‌آيد، وقتي بلافاصله بعد از اين حرف‌ها مي‌گويد «و بهتر است شب‌ها درِ خانه‌تان را قفل كنيد» و جملاتي اضافه مي‌كند كه يعني بترسيد، لولو خورخوره دارد مي‌آيد. به نظرم احتمالا دني باك فكر نمي‌كرد كه اين حرف‌ها واقعيت دارد، ولي نشان دادن آنها مفيد بود.

ر. ل: نمي‌دانم آيا او درباره خودش اين‌طور فكر مي‌كرد يا نه، ولي آنجا يك دادگاه بود و در آنجا نمي‌توانستيد از روي «ظاهر» دني باك درباره واقعيت او قضاوت كنيد و فكر نمي‌كنم تماشاگران فيلم مي‌توانستند آن را باور كنند. دني باك واقعي حتي از اين هم فراتر مي‌رود و نسخه ظريفي كه متيو از او ساخته است با مورد واقعي مقايسه مي‌شود. شما قبلا جمله‌اي گفتيد كه او را مثل «فرشته مرگ» توصيف كرديد. من با چشم خودم او را روي پلكان دادگاه ديده بودم و دقيقا مثل توصيف شما بود. منظورم اين است كه درست زديد به خال و همان را گفتيد كه من مي‌خواستم، يعني اينكه بله، ما لحظه‌هاي واقعي را بازسازي كرده‌ايم. 

چگونه مردمان جهان رژیم غذایی می گیرند ؟

تا به حال به اين فكر كرده‌ايد كه مردم كشورهاي ديگر چگونه وزن خود را در حد متعادل نگه مي‌دارند و راز رژيم‌هاي غذايي آن‌ها چيست؟ مردم نقاط مختلف جهان بر اساس سنت‌ها و فرهنگ خود عادات غذايي پيدا كرده‌اند كه منطبق بر نيازها و شيوه زندگي آن‌هاست و طي ايام و گذر تاريخ، اين عادت‌ها اصلاح شده‌اند و حالا هر فرهنگ و هر قومي رمز و رموزي براي تغذيه صحيح و سالم بودن و نداشتن اضافه‌وزن دارند كه شايد مرور آن‌ها واجب باشد.

تند باش و آرام
  •  هند: عدس، سبزي‌ها و حبوبات را تند بخور
در هند بسياري از مردم رژيم گياه‌خواري صرف دارند (بر اساس آمار وزارت بهداشت اين ميزان 40درصد كل جمعيت اين كشور است) در عين حال آن گروهي كه گوشت حيوانات يا مرغ يا ماهي مي‌خورند هم سبزي‌ها را به طور عمده و زياد مصرف مي‌كنند و در واقع اين سبزي‌ها بخش عمده رژيم غذايي آن‌ها را تشكيل مي‌دهد. در واقع مي‌توان گفت برنج، سبزي‌، نان و حبوبات عمده غذای مردم هند است. البته همان‌طور كه مي‌دانيد غذاهاي هندي به دليل تند بودن بسيار  مشهور هستند. غذاهاي تند فوايد متعددي دارند به‌خصوص براي كساني كه نمي‌خواهند اضافه‌وزن پيدا كنند مفيد هستند. اين غذاها متابوليسم بدن را بيشتر كرده و در عين حال به بدن كمك مي‌كند تا چربي بسوزاند.نكته مهم ديگر در رژيم‌غذايي هندي‌ها اين است كه عدس و نخود پروتئين زياد و چربي كم دارند و به همين دليل باعث مي‌شوند فرد مدت بيشتري احساس سيري كند و كمتر گرسنه شود. بر اساس مكتب طب سنتي هند- آيورودا- احساس لذت از غذا و سالم غذا خوردن به اين ربط دارد كه بايد 5 مزه را با هم مخلوط كرد؛ شيريني، شوري، ترشي، تلخي، تندي (شايد چنين كاري سخت باشد اما حداقل با اين كار حس چشايي خود را تقويت مي‌كنيد.)


بشقابت را كوچك كن
  • فرانسه: هرچه دوست داري بخور، اما كم بخور
راز لاغري بيشتر مردم فرانسه در لذت بردن از غذاهاست. در واقع مكتب فرانسوي مي‌گويد، هوس هر غذايي كه كرده‌اي آن غذا را بخور، اما مقدارش را كم كن. در واقع در بشقاب غذاي فرانسوي‌ها به طور معمول مي‌توان پنير، گوشت، كرم، كره و سس پيدا كرد، ولي نكته اين است كه حجم غذاي معمول آن‌ها خيلي كم است. فرانسوي‌ها يك رمز ديگر سلامت هم دارند؛ آن‌ها در غذا خوردن بسيار قانونمند هستند. بيشتر مردم فرانسه سر وقت غذا مي‌خورند و برنامه غذايي آن‌ها هم ساده و مشخص است؛ 3‌وعده غذايي در روز، سر وقت بدون ميان‌وعده و بدون هله‌هوله... .با اين شيوه غذا خوردن، آن‌ها در بيشتر زمان روز احساس سيري مي‌كنند و به مصرف بي‌رويه غذا رو نمي‌آورند. در ضمن فرانسوي‌ها وعده اصلي غذاي خود را در وسط روز مي‌خورند و در نتيجه طي ساعت‌هاي باقي‌‌مانده روز بيشتر فرصت سوزاندن كالري‌ها را دارند. آخرين نكته در مورد عادات غذايي فرانسوي‌ها اين‌كه آن‌ها مردمي هستند كه هميشه غذاهاي خانگي را به غذاهاي آماده و غذاهاي رستوراني و فرآوري شده ترجيح مي‌دهند (بر اساس آمار 92درصد خانواده‌هاي فرانسوي حداقل يك وعده غذايي روزانه را در كنار هم و به خوردن غذايي كه در خانه طبخ شده است مي‌گذرانند.)


گوشت قرمز را فراموش كن
  • يونان: از رژيم مديترانه‌اي لذت ببر
مي‌گويند يكي از بهترين رژيم‌‌هاي غذايي جهان، به خصوص براي سلامت قلب، رژيم غذايي مديترانه‌‌اي است و البته ثابت‌شده كه اگر اين شيوه غذا خوردن را به طور صحيح به كار بگيريد وزن مناسبي هم پيدا خواهيد كرد. مردم يونان عموما بشقاب‌هاي غذايي دارند كه در آن‌ها انواع و اقسام سبزي‌ها به چشم مي‌خورد و در واقع بشقاب غذايي آن‌ها پر از رنگ است (مثلا پر از گوجه‌فرنگي، سير، فلفل و بادنجان) همچنين روغن زيتون، ميوه‌ها، روغن ماهي، غلات كامل و مغزها هم در اين رژيم غذايي نقش بسيار مهمي دارند  اما در عوض گوشت قرمز در اين مكتب آشپزي چندان پررنگ نيست. در اين مكتب غذايي، پروتئين مورد نياز بدن از ماهي، گوشت سفيد و حبوبات تامين شده و كربوهيدرات‌هاي غلات كامل هم باعث مي‌‌شود كه شما يك رژيم غذايي كم‌كالري و سالم داشته باشيد. فقط به اين نكته فكر كنيد، روغن زيتون زيادي مصرف نكنيد زيرا روغن‌زيتون اگرچه روغن غيراشباع زيادي دارد اما در عين حال پركالري هم هست. مردم يونان هم مثل مردم فرانسه از غذا خوردن دسته‌جمعي لذت مي‌برند. آن‌ها بسيار آرام و با حوصله غذا مي‌خورند و از غذا خوردن لذت مي‌برند اما سعي مي‌كنند كه در غذا خوردن زياده‌روي نكنند.


بفرماييد ماهي‌‌
  • ايسلند:
به طور متوسط يك انسان طي يك سال حدود 10 كيلوگرم ماهي مي‌خورد. اين رقم به نظرتان زياد مي‌رسد؟ خب، بهتر است اين رقم را با متوسط ماهي خوردن ايسلندي‌ها مقايسه كنيد. يك فرد ايسلندي طي سال به طور متوسط 60كيلوگرم گوشت ماهي مي‌خورد. متخصصان تغذيه مي‌گويند رژيم‌هاي غذايي غني از ماهي به راه‌هاي مختلف به داشتن وزن مناسب بدن كمك مي‌كند. ماهي غني از ايكوزاپنتوييك اسيد (EPA) و دوكوزاهگزائونوييك اسيد (RHA) است. اين چربي‌هاي ضروري مانع شكل‌گيري چربي‌ها در بدن شده و در عين حال اشتهاي فرد را كم مي‌كنند. حتي برخي محققان مي‌گويند، اين نوع چربي‌ها باعث فعاليت بيشتر چربي‌‌سوز در كبد مي‌شود. بهترين نوع استفاده از گوشت ماهي در رژيم غذايي‌تان  اين است كه 4 بار در هفته وعده‌غذايي خود را با گوشت ماهي شكل دهيد. دكتر ژانت دايام، از مركز تحقيقاتي كاليفرنيا ليونيگ مي‌گويد، اين شيوه باعث مي‌شود تمام رژيم‌هاي غذايي كه داريد تاثير 2برابر پيدا كند. بد نيست اين وسط سري هم به رژيم غذايي هلندي‌ها بزنيد و شاه‌ماهي را به سفره غذايي‌تان اضافه كنيد. ماهي‌هاي روغني مثل شاه‌‌ماهي غني از اسيد چربي امگا3 هستند. امگا3 در بدن ميزان كورتيزول را پايين مي‌آورد. كورتيزول كه هورمون استرس است باعث مي‌شود كه ميزان چربي‌هاي جمع شده در قسمت مياني بدن در ناحيه شكم، پشت و بالاي پاها كاهش يابد.


سلامت با خوراك برنج و لوبيا
  • برزيل: از برنج و لوبيا لذت ببر
اگر دقت كرده باشيد مي‌دانيد كه بيشتر مردم برزيل اضافه وزن ندارند، علت آن در عشق و علاقه آن‌ها به فوتبال يا سامبا نيست، شايد علت اصلي اين مسئله هم در خوراك‌ و بشقاب‌هاي غذايي مورد علاقه آن‌هاست؛ خوراكي‌هايي كه عمدتا از برنج و لوبيا تشكيل شده‌اند. خوراكی هاي اصلي مورد علاقه برزيلي‌ها كم‌چرب و پر از پروتئين و فيبر است. در مجموع اين شيوه غذا خوردن، قند خون را تنظيم مي‌كند و روي مركز گرسنگي و سيري مغز هم تاثير مي‌گذارد و اشتها را تا حدودي كاهش مي‌دهد. بر اساس نتايج مطالعات گروه پژوهشي دانشگاه سائوپائولو، رژيم غذايي غني از برنج و لوبيا در قياس با رژيم غذايي معمول غربي، 14درصد كمتر احتمال ایجاد اضافه وزن در فرد را دارد. در همين تحقيقات گروه پژوهشي مدعي شده‌اند، خوردن روزانه يك فنجان برنج و لوبيا مي‌تواند به كاهش وزن شما كمك كند و احتمال اضافه وزن پيدا كردن شما در آينده را تا 23درصد كاهش دهد.


بهترين استارتر
  •  ژاپن: غذا را با سوپ شروع كن
بر اساس ‌آمار،‌ ژاپني‌ها كمترين ميزان چاقي را در جهان دارند (بر اساس‌ آمار وزارت بهداشت ژاپن ميزان چاقي در اين كشور كمتر از 5درصد كل جمعيت است.) رژيم غذايي سنتي ژاپني يك رژيم غذايي سالم است كه بر پايه برنج، سبزي‌، ماهي‌تازه و سويا شكل گرفته و در آن شكر، قند و گوشت جاي بسیار کمی دارد. در ژاپن، تنوع غذايي بسيار زياد است و حتي ممكن است شما در يك وعده غذايي 10 مدل غذا بخوريد و احتمال دارد يك ژاپني طي يك روز 30 مدل غذاي مختلف بخورد، اما آن‌ها از هر كدام از اين غذاها مقدار بسيار كمي مي‌خورند و اين باعث مي‌شود كه تمام مواد مورد نياز به بدن برسد. ژاپني‌ها يك ضرب‌المثل جالب در مورد غذا خوردن دارند: «سفره غذايي كه رنگ ندارد سفره خوبي نيست.» در واقع ژاپني‌ها به طور معمول سفره‌هاي غذايي دارند كه در آن‌ها سبزي‌هاي سبز، زرد و قرمز جاي دارند و اين تنوع، يكي از رموز سلامتی آن‌هاست. شايد مهم‌ترين نكته غذايي ژاپني‌ها اين باشد كه آن‌ها وعده غذايي خود را با سوپ شروع مي‌كنند كه بسيار كم‌كالري‌ است اما احساس سيري به فرد مي‌دهد در نتيجه باعث مي‌شود كمتر غذا بخورد. ژاپني‌ها يك ضرب‌المثل جالب ديگر هم دارند و آن اين است: «وقتي 80درصد احساس سيري كردي ديگر غذا نخور» اين توصيه ساده هم از ديگر علت‌هاي چاق نبودن اکثر مردم ژاپن است.

چگونه با حساسیت فصلی زیبایی تان را حفظ کنید؟

این روزها خیلی از ما دچار مشكلاتی چون عطسه، تنگی‌نفس، آبریزش بینی، خارش، چشم‌های متورم و اشك‌آلود و... هستیم و مقصر همه این علائم چیزی نیست جز گرده‌ انواع گیاه‌ها و گل‌ها. این آلرژی‌های فصلی به‌شدت آزارمان می‌دهد و گاهی در كارهای روزانه‌مان اختلال به‌وجود می‌آوردند اما برای خانم‌ها مسئله‌ای دیگر نیز مهم است؛ خراب‌شدن زیبایی چهره‌شان. چون التهاباتی كه روی صورت به‌وجود می‌آید به‌راحتی آرایش را خراب می‌كند و به این راحتی‌ها هم پوشانده نمی‌شوند. در اینجا می‌خواهیم به شما آموزش دهیم كه چگونه با وجود حساسیت زیبایی چهره خود را حفظ كنید. هم راه‌های پزشكی، دارویی و طبیعی را يادبگيريد و هم  عوارض حساسيت را در چهره خود كم‌رنگ كنيد.


وقتی لب‌ها ورم كرده‌اند

در بعضي از ميوه‌ها و سبزي‌ها، پروتئين‌هايي به نام«پروفيلين» وجود دارد. پروفيلين‌ها تركيباتي هستند كه در گرده‌هاي گياهان و گل‌ها هم وجود دارند، بنابراين درست مثل زمان گرده‌افشاني گل‌ها درصورت مصرف اين مواد‌غذايي هم نشانه‌هاي حساسيت‌زا تشديد مي‌شوند. ورم كردن لب، خارش و قرمزي چشم و بيني از نشانه‌هايي است كه معمولا بعد از خوردن اين مواد بروز پيدا مي‌كند. موز، دانه‌هاي آفتابگردان، خيار، كدوتنبل، هندوانه، هلو، كرفس، گوجه‌فرنگي، كيوي، بادنجان و پرتغال از جمله مواد‌غذايي هستند كه ممكن است علائم آلرژي فصلي را تشديد كنند. در كنار همه اين موارد مصرف سيب‌زميني خام، توت‌فرنگي و باقالا هم در فصل بهار مي‌تواند با نشانه‌هايي مثل ورم كردن دست‌ها و ايجاد كهير همراه شود. بنابراين افرادي كه به آلرژي‌هاي فصلي دچار هستند، معمولا با خوردن اين مواد شاهد تشديد حساسيت‌شان مي‌شوند.

  • چای‌هایی كه زیبایی را به لب‌ها بازمی‌گردانند
در چای سیاه، ماده‌ای به نام «تانین» وجود دارد كه می‌تواند بافت‌های بدن را جمع و كوچك كند و به همین دلیل این ماده می‌تواند در كاهش ورم لب‌ها تاثیر زیادی داشته باشد، ‌كافی است یك چای كیسه‌ای را در آب‌گرم قرار دهيد بعد بیرون بیاورید و اجازه دهید خنك شود و بعد روی ورم لب‌ها بگذارید. علاوه بر چای سیاه بابونه هم می‌تواند به كاهش ورم لب‌ها كمك كند. كافی است مقداری بابونه خشك را در پارچه‌ای نازك یا توری بریزید، بعد آن را در آب گرم قرار دهید و بعد بیرون بیاورید و اجازه دهید خنك شد، حالا روی ورم لب‌ها بگذارید تا تورم آن‌ها را كاهش دهد.

  • رژلب‌های براق را كنار بگذارید
برای این‌كه بتوانید كمی روی ورم لب‌ها را بپوشانید، می‌توانید روی آن‌ها كمی پودر بزنید و بعد رژلب‌تان را استفاده كنید. پیشنهاد می‌كنیم به هیچ وجه در این دوران از رژلب‌های براق استفاده نكنید چون این رژ‌ها لب‌ها را برجسته‌تر نشان می‌دهند و در نتیجه التهاب لب‌ها بیشتر به چشم خواهد آمد.


وقتی چشم‌ها قرمز و متورم است

چشم‌ها ممكن است به دليل آلرژی قرمز و پف‌آلود شوند و تا حد زیادی زیبایی صورت را كم كنند و باعث شوند كه خستگی بیشتر از همه خود را درصورت نشان دهد،  البته خانم‌ها می‌توانند با تكنیك‌های آرایشی كمی این التهاب را بپوشانند ولی مشكل اینجاست كه بعضی‌ها به دليل آلرژی چشم‌های‌شان دچار خارش و سوزش بسیاری هم می‌شود و این كار را خیلی مشكل‌تر می‌كند چون خاراندن چشم‌ها می‌توانند تمام تكنیك‌های آرایشی را خراب كند و در نهایت آنچه به جا می‌ماند، چشمانی قرمز و ملتهب باشد.

  • فرمژه چهره را باطراوت‌تر می‌كند
استفاده از فرمژه می‌تواند به شما كمك فراوانی كند، به‌خصوص كسانی كه آلرژی‌شان به‌گونه‌ای است كه چشم‌های‌شان خواب‌آلود و خسته به‌نظر می‌رسد، وقتی مژه‌های‌شان فر شود، این خواب‌آلودگی كمتر خود را نشان می‌دهد و چهره باطراوت‌تر به‌نظر می‌رسد.

  • قطره‌های ضدالتهاب را بشناسید
از آنجا كه اكثر علائم حاد بيماري ناشي از آزاد شدن هيستامين در بافت ملتحمه است، استفاده از قطره‌هاي چشمي آنتي هيستامين براي پيشگيري از بروز علائم ناشی از حساسیت مفید است. همچنين در موارد حساسيت خيلي شديد مي‌توان با نظر چشم پزشك از قطره‌هاي استروئيدي براي مدت كوتاهي استفاده كرد.

همچنین قطره‌های دكونژستانت قرمزی چشم را كم می‌كنند و در نتیجه ظاهر فرد بهبود پیدا می‌كند اما این قطره‌ها اثری روی خارش ندارند. البته درصورت مصرف طولانی مدت، خود این قطره‌ها می‌توانند باعث تحریك و قرمزی چشم شوند. به علاوه پس از چند روز مصرف مداوم چشم اصطلاحا به این قطره‌ها عادت می‌كند و قطره بی‌اثر می‌شود و حتی ممكن است در اثر ‌مصرف نكردن قطره چشم شديدا قرمز شود.

  • لنزهای روزانه بگذارید
اگر لنزهای تماسی می‌گذارید، توصیه می‌كنیم كه در فصل‌هایی كه آلرژی دارید از لنزهای روزانه یك‌بار مصرف استفاده كنید تا در پایان روز دور بیندازید و در این صورت تمام عوامل آلرژی‌زا كه روی لنز جمع شده‌اند دیگر به چشم شما بازنمی‌گردند و راهی سطل خاكروبه می‌شوند. تحقیقات نشان می‌دهند، این لنزها علائم ناشی از آلرژی را بسیار كاهش می‌دهند و در نتیجه مجبور نمی‌شوید به دليل آلرژی دست از زیبایی خود بكشید و عینك بزنید.

  • خط چشم سفید، قرمزی‌ها را می‌پوشاند
برای این‌كه بتوانید قرمزی چشم‌های‌تان را بپوشانید به‌دنبال خط چشمی صدفی و سفید باشید تا داخل چشم‌ها بكشید، مداد سفید می‌تواند اثر قرمزی چشم‌های شما را خنثی كند و باعث شود چشم‌های پف‌آلود بیشتر بزرگ‌تر به‌نظر برسند به‌خصوص این‌كه گاهی آنقدر چشم‌ها متورم می‌شود كه انگار باز شدن‌شان سخت است اما مداد سفید كمی این حالت را می‌پوشاند.


وقتی زیر چشم‌ها كبود و سیاه می‌شود

آلرژی‌ها باعث خارش چشم می‌شوند،مالیدن مدام پوست می‌تواند به مرور زمان باعث تیرگی آن شود. باقی ماندن مایعات هم می‌تواند باعث ایجاد پف‌های زیر چشم شود. برای درمان این عارضه اول از همه با پزشك‌تان درباره قطره‌های چشمی كه می‌توانند بهبود‌دهنده خارش‌های چشم باشند، مشورت كنید تا كمتر چشم‌های‌تان را بمالید. تا حد ممكن نمك كمتر بخورید، آب بیشتری بنوشید و بیشتر به پشت بخوابید تا مانع ایجاد ورم زیر چشم شوید.

همچنین به‌دنبال یك كرم چشم حاوی بابونه باشید، بابونه یك ضدالتهاب طبیعی است كه می‌تواند كمك فراوانی به التیام ورم‌ها كند. 

  • راه‌هایی طبیعی برای از بین بردن تیرگی‌های زیرچشم
هفته‌ای 3 الی 4 بار از 2 حلقه خیار با پوست یا از پوست خیار به شكل نواری پهن استفاده كرده و در آرامش و به حالت خوابیده روی چشمان‌تان گذاشته، پس از 10 دقیقه بردارید و با آب سرد بشویید.

همچنین هفته‌ای 2 تا 3 بار از چای كیسه‌ای نیم گرم استفاده كنید به‌طوری كه 2 عدد چای كیسه‌ای نیم گرم را كاملا فشرده و آن‌ها را به حالت خوابیده و در آرامش روی چشمان گذاشته و پس از 10 دقیقه بردارید  و با آب سرد بشویید.

  • به‌دنبال كانسیلرهای طلایی باشید
كانسیلرهایی با تن‌های طلایی و زرد می‌توانند تا حدی حلقه‌های سیاه زیر چشم را بپوشانند.

استفاده از مداد چشم به رنگ آبی پررنگ یا كم‌رنگ نیز می‌تواند در شاداب به‌نظر رسیدن چشم‌های شما نقش به‌سزایی داشته باشند، حتی ریمل نیز چشم‌های شما را از بی‌حالی درمی‌آورد به‌خصوص در روزهایی كه آلرژی شدت می‌گیرد و چشم‌ها پف كرده و خسته به‌نظر می‌رسند.


وقتی بینی قرمز و پوسته پوسته است

گاهی التهابات بینی باعث عطسه و تنگی نفس می‌شود و پاك كردن مدام بینی باعث آسیب دیدن و خراشیدن پوست می‌شود. راه حل این است كه هنگام پاك كردن بینی تا جایی كه می‌توانید ملایم و آرام رفتار كنید و از دستمال‌های با كیفیت و بسیار نرم استفاده كنید. دكتر لوپو متخصص پوست در نئواورلئان می‌گوید: «مقصر اصلی بیشتر قرمزی كه شما تجربه می‌كنید خشكی پوست است،  به همین دلیل پیشنهاد می‌كنم از یك مرطوب‌كننده ضد‌قرمزی استفاده كنید تا پوست را آبرسانی كنید و التهابات را كاهش دهید.»

  • قرمزی بینی را خنثی كنید
وقتی بینی قرمز است، بیش از هر چیز در چهره به چشم می‌آید اما شما می‌توانید با تكنیك‌هایی ساده مركز توجه را به اجزای دیگر صورت منحرف كنید. ‌مثلا اگر چشم‌های‌تان را به رنگ آبی آرایش كنید تا حد زیادی قرمزی بینی كمتر جلب توجه می‌كند. بهتر است برای بالای پلك‌ها از سایه آبی لاجوردی یا آبی پررنگ استفاده كنید و داخل چشم‌ها را نیز با خطی چشمی به همان رنگ پر كنید، استفاده از یك ریمل سرمه‌ای یا آبی پررنگ هم می‌تواند آرایش چشم‌های شما را تكمیل كند.

  • پوشاننده‌های مناسب را بشناسید
به‌طور كلی قرمزی‌‌های پوست را می‌توان با كرم‌پودرهایی پوشاند كه رنگ پایه سبز داشته باشند چون رنگ سبز می‌تواند به خوبی روی قرمزی‌ها را پوشش دهد و مانع دیده‌شدن آن‌ها شود. به همین دلیل بعد از مرطوب كردن پره‌های بینی با كرم‌پودری با پایه‌ سبز، قرمزی‌ها را بپوشانید.
همچنین می‌توانید به‌دنبال كانسیلرهایی با پایه رنگ طلایی و زرد باشید. حواس‌تان باشد به هیچ وجه تن‌های صورتی(به‌اصطلاح پینك) و بژ را انتخاب نكنید چون رنگ‌های طلایی و زرد می‌توانند قرمزی صورت را در اطراف بینی چشم‌ها به خوبی بپوشانند.

  • به جای دستمال، راه‌های دیگر را انتخاب كنید
اسپري‌هاي استروئيدي هم در بهتر شدن نشانه‌هاي بيماري بسيار مفيد هستند و حتي مي‌توانند به جاي آنتي‌هيستامين‌ها يا همراه آن‌ها استفاده شوند. اين اسپري‌ها با كاهش تورم پوشش درون بيني، گرفتگي را برطرف مي‌كنند و در نتیجه كم‌كم قرمزی بینی كاهش می‌یابد اما انتخاب نوع اسپري و مقدار مصرف آن را حتما پزشك متخصص بايد تعيين كند.به جای این‌كه مدام با دستمال بینی را پاك كنید، روزانه چند بار داخل بینى‌تان را با سرم نمكى (نرمال سالین) شست‌وشو دهید یا اندكى وازلین داخل بینى‌تان بمالید تا مواد درون آن كاملا تميز شود و دیگر نیازی به دستمال نباشد.


وقتی بینی و چشم‌ها آبریزش دارند

شاید بتوان گفت یكی از بی‌ضررترین و ساده‌ترین راه‌حل‌ها برای آبریزش و التهابات بینی استفاده از آب‌نمك رقيق است،  در واقع آب‌نمك تمام گرده‌های درون بینی را می‌شوید و بیرون می‌آورد. 

برای چشم‌ها نیز شست‌وشوي مرتب آن‌ها با مواد شوينده مثل اشك مصنوعي و حتي آب، باعث كاهش سوزش و خارش‌شان مي‌شود و تا حدي مي‌تواند كمك‌كننده باشد. در صورتي كه به حساسيت‌هاي چشمي مبتلا هستيد، سعي كنيد در روز چند بار صورت‌تان را با آب سرد بشوييد. همين شستن با آب، عامل آلرژن را از چشم شما پاك مي‌كند، ضمن اين‌كه خنكي آب هم موجب تنگ‌شدن عروق و آزادشدن كمتر مواد توليد‌كننده آلرژي از آن‌ها مي‌شود. يادتان باشد، در اين شرايط حتما از خاراندن چشم‌تان خودداري كنيد چون باعث تشديد نشانه‌هاي بيماري مي‌شود.

  • این مواد را نخورید
البته حواس‌تان باشد، آنچه شما نمی‌خورید مهم‌تر از آن است كه می‌خورید چون اگر مواد غذایی نامناسب بخورید بیشتر از آن تصورش را بكنید می‌توانند آلرژی‌های فصلی شما را تشدید كنند. حتما حواس‌تان به رژیم غذایی‌تان باشد و هر غذایی را كه احتمال می‌دهید التهاب‌زا باشد یا معده‌تان را اذیت می‌كند كنار بگذارید. اجازه دهید دستگاه ایمنی بدن‌تان تنها درگیر همان آلرژی‌ها باشد نه چیز دیگر. طبق تحقیقات دكتر كلیفورد بست در مركز آلرژی دانشگاه نیویورك اگر نسبت به گرده‌ گیاهان حساسیت دارید باید از خوردن خربزه، موز، خیار، تخم آفتابگردان، بابونه و... خودداری كنید چون می‌توانند علائم آلرژی را افزایش دهند.

  • مداد چشم استفاده نكنید
وقتی چشم‌ها مدام آبریزش داشته‌باشند به راحتی آرایش چشم‌ها یعنی، خط چشم و ریمل خراب می‌شوند، به همین دلیل اول از همه توصیه می‌كنیم در این دوران چشم‌ها را كمتر آرایش كنید و به‌خصوص از مداد مشكی كمتر استفاده كنید چون مسلما یك چشم بدون آرایش خیلی زیباتر از چشمانی سیاه و نامنظم است البته ریمل یا خط چشم ضد‌آب كمتر با اشك چشم خراب می‌شوند، به همین دلیل اگر قصد آرایش دارید از چنین محصولاتی استفاده كنید.

پنج راه عملی برای مدیریت انتظارات مشتری

اگر یک کسب‌وکار مبتنی بر خدمات را رهبری می‌کنید، شاید بتوانید برای ما داستان‌هایی ترسناک از مشتری‌های بد و پروژه‌های نامطلوبی تعریف کنید که سرانجام خوبی نیافتند. 

از آنجا که این دو مشکل [مشتری بد و پروژه‌ ناموفق]، ممکن است روزی در کسب و کار شما هم به ایجاد شود، پس بهتر است نکاتی در مورد مدیریت انتظارات مشتری بدانید و این مشکلات را به حداقل برسانید.
1. اطمینان حاصل کنید که وب‌سایت‌تان نماینده‌ واقعی شما، سبک کاری و کسب و کارتان است.

وقتی مشتری‌های بالقوه از وب‌سایت شما بازدید می‌کنند، باید بتوانند تصویری شفاف از توانایی‌ها و کسب‌وکار شما ببینند. اگر این اتفاق نیفتد، برای کسب‌وکار شما و جذب مشتری‌های بالقوه ابدا خوب نیست. وب‌سایت‌تان تنها برای بازاریابی کسب و کار شما راه‌اندازی نشده است، بلكه قرار است مناسب‌ترین مشتری‌های بالقوه را برای شما فراهم آورد. هر چه اطلاعات بیشتر، دقیق‌تر و جامع‌تری روی وب‌سایت خود قرار دهید، احتمال یافتن یک مشتری مناسب بیشتر خواهد بود. چرا؟ چون مشتری قبل از ثبت نام برای استفاده از خدمات شما، به خوبی شما و کارتان را شناخته است.

2. صریح و رک باشید.

اگر یک مشتری بالقوه درخواستی داشت که برای شما قابل قبول نبود یا نمی‌توانستید از پس آن برآیید، آشکارا و بدون من‌من كردن این نکته را به او بگویید و عذر بخواهید (و هر چه زودتر این کار را بکنید، بهتر است). رک، گشوده و صادق باشید و بدانید چه زمان و کجا حاضرید از سیاست‌های کسب و کار خود کوتاه بیایید. به خاطر داشته باشید که نباید جایی برای سوءفهم باقی بگذارید، وگرنه به کسب‌وکارتان ضرر وارد خواهد شد.

3. به روشنی به بقیه بگویید چه کار می‌توانید انجام دهید و چه کار نمی‌توانید انجام دهید.

برای هر مشتری جدید باید حتما خدماتی که قادر به ارایه‌ آن هستید، و خدماتی که ارایه نمی دهید را توضیح دهید. حتی اگر در چنین مواردی فکر کنید دارید دوباره‌گویی می‌کنید، باز هم حوصله به خرج دهید. حتی روشن‌ساختن اینکه در هزینه‌هایی که دریافت می‌کنید، ارایه‌ کدام خدمات گنجانده شده است و کدام نه، بسیار مهم است و باعث می‌شود مناسبات شفافی بین شما و مشتریان‌تان برقرار شود. بنابراین براي انتقال این نکات به مشتری‌های خود زمان کافی اختصاص دهید.

4. ضوابط قرارداد خود را به روشنی مقرر کنید

فقط به گفتن این نکته اکتفا نکنید که هزینه‌های دریافتی برای ارائه‌ چه خدماتی است یا چه کاری می‌توانید انجام بدهید و چه کاری را نمی‌توانید. شما باید همه‌ این نکات را به طور مشخص و دقیق بنویسید و بیان شفاهی آنها ابدا کافی نیست. قرارداد نوشته‌شده‌ خود را از طریق نامه، ایمیل یا وب‌سایت با مشتریان به اشتراک بگذارید.

و اگر مشتری از شما کاری خواست که بیرون از مفاد قرارداد است، قاطعانه و در اسرع وقت به او اطلاع بدهید که از چارچوب قرارداد منعقدشده فراتر نمی‌روید و کار اضافی انجام نمی‌دهید. برای همین باید کاملا در مورد جزئیات دقیق باشید، زیرا هر لغزشی در ارائه‌ شفاف جزئیات می‌تواند شما را وادار کند که کار اضافی انجام دهید و در نتیجه ضرر کنید.

5. شرح دهید که کارتان را چگونه انجام می‌دهید و چه انتظاری می‌توان از شما داشت

یک «شرح کار ارایه‌ خدمات» بنویسید و آنها را جایی روی وب‌سایت خودتان بگذارید تا مشتریان قادر به خواندن آن باشند. یک شرح کار ایده آل باید شامل موارد زیر باشد:

• «من هفته‌ای دست کم یک بار با شما در ارتباط خواهم بود تا پیشرفت پروژه را به اطلاع‌تان برسانم»

• «اگر تغییری در شرایط پیش آمد که هرگونه تاثیری بر زمان یا هزینه‌ پروژه داشت، سریعا به شما اطلاع خواهم داد.»

• «من به ایمیل‌ها و پیام‌های صوتی شما حداکثر ظرف فلان‌ روز پاسخ خواهم داد.»

شما با ارائه‌ این شرح کار می‌توانید با دقت بیشتری به مدیریت انتظارات مشتریان خود بپردازید. 

۹۰%زنان به این بیماری دچارند!

توهم «خود زشت پنداری» یکی از ناهنجاری‌های رفتاری در جامعه است. ۹۰ درصد 
زنان و ۱۰درصد مردان، مبتلا به این بیماری هستند به نحوی که درباره 
فیزیولوژی بدن خود دچار توهم زشت پنداری شده‌اند.
اعتدال:  توهم «خود 
زشت پنداری» یکی از ناهنجاری‌های رفتاری در جامعه است. ۹۰ درصد زنان و 
۱۰درصد مردان، مبتلا به این بیماری هستند به نحوی که درباره فیزیولوژی بدن 
خود دچار توهم زشت پنداری شده و همواره از دیگران در مورد چاقی یا لاغری 
اندام خود، بزرگ یا کوچک بودن بینی یا دیگر نقایص پرسش نموده و دائما خود 
را با دیگران مقایسه می‌کنند.»

دکتر ابهری، آسیب‌شناس اجتماعی 
درباره بیماری سالن‌های مد که به آنورکسیا معروف شده است می‌گوید: 
«متاسفانه تبلیغات گسترده ماهواره‌ها و حتی بعضی از رسانه‌های داخلی در 
مورد انواع داروهای لاغری، تبلیغات زیبایی، لیپوساکشن و حتی کاشت مو باعث 
ایجاد نوعی مسابقه زیباسازی در جامعه شده است.»

آسیب‌شناس اجتماعی 
تاکید کرد: «دختران جوان بین سنین ۱۶ تا ۲۵ سال و مخصوصا در آستانه ازدواج،
دختران شهرستانی که به شهرهای بزرگ مهاجرت می‌کنند یا در مراکز تحصیلی 
پذیرفته می‌شوند و زنان بعد از اولین زایمان مشتریان اصلی خود زشت پنداری 
هستند.»

دکتر ابهری خاطر نشان کرد: «انواع داروهای ضد چاقی در جامعه
از عطاری‌ها گرفته تا تولید کنندگان خارجی که تابع هیچ گونه نظم و نظام 
بهداشتی نیستند، مستقیما سلامتی افراد را مورد هدف قرار داده و به آسانی 
این مواد تبلیغ می‌شوند به نحوی که درآمد میلیاردی برای آنان دارد.»

وی
گفت: «چاق بودن یک عارضه جسمی است که همواره در طول تاریخ وجود داشته که 
با برقراری رژیم غذایی یا مشاوره با متخصصین تغذیه می‌توان از آن جلوگیری 
کرد. پیاده روی، کاستن مواد نشاسته‌ای و قندی از رژیم روزانه، پرهیز از 
تنبلی و اشتغال به ورزشهای متناسب با سن و سال، بهترین روش‌های مقابله و 
پیش گیری ازچاقی است.»

دکتر ابهری افزود: «بسیاری از افراد به امید 
لاغری داروهای تبلیغ شده در ماهواره را مصرف کرده و دچار انواع بیماری‌های 
جسمی و روحی شده‌اند. این در حالی است که ما بهترین متخصصان کشور را داریم 
بنابراین مردم نباید از این اقلام استفاده کنند چرا که مصرف این دارو‌ها 
توهین به شخصیت و شعور ما ایرانیان است علاوه بر این ترکیب داروهایی که 
تبلیغ می‌شود به هیچ عنوان مشخص نیست به نحوی که در بررسی‌ها مشخص شده در 
این دارو‌ها مواد مخدری مثل شیشه نیز مورد استفاده قرارمی گیرد.»

وی
بیان کرد: «ادامه دادن این طرز تفکر به بیماری روانی آنورکسیا منجر شده و 
در ‌‌‌نهایت ممکن است منجر به مرگ شود. (بیماری آنورکسیا بیماری بی‌اشتهایی
عصبی است که با خواسته فرد صورت می‌گیرد به طوری که پیشرفت این بیماری 
منجربه مرگ فرد می‌شود.) اینکه ما خود را به آب و آتش بزنیم تا لاغر شویم 
چه امتیازی در زندگی دارد که سلامتی به طور کلی به مخاطره بیفتد.»

این
آسیب‌شناس اجتماعی عنوان کرد: «این فرهنگ غلط در جامعه ما در حال نهادینه 
شدن است. این موضوع در روزگاران گذشته، در چند دهه قبل وجود داشت که با 
پیروزی انقلاب اسلامی به سمت فراموشی رفت ولی با این حال ماهواره‌ها وارد 
عمل شدند و مسابقه و رقابت منفی فخر فروشی فیزیکی در مهمانی‌های زنانه 
ایجاد کردند، به طوری که در نمایش‌های مختلف پوشاک اکثریت لباس‌های مورد 
تبلیغ برای سایزهای لاغر و متوسط بوده و در مقابل برخی از بانوان برای خرید
سایزهای بزرگ مورد تمسخر قرار می‌گرفتند.»

به گفته دکتر ابهری، 
ایجاد فشن شو‌ها باعث رقابت منفی و آزار دهنده در بین زنان شد تا آنجا که 
دربین دختران جوان و مجرد اولین شرط پیدا کردن فرد مورد علاقه خود لاغر شدن
بود بنابراین وجود چنین تفکر‌هایی باعث ناهنجاری رفتاری به شکل وسواس شد 
به نحوی که در تغذیه و رفتارهای روزمره افراد تاثیر گذاشته و خودنمایی 
می‌کند.

آسیب‌شناس اجتماعی در پایان تاکید کرد: «فرهنگ سازی و ساختن
بسترهای فکری در جامعه توسط رسانه‌ها و نهادهای مرتبط با بانوان در مورد 
ارائه راهکارهای علمی و منطقی برای داشتن اندام متناسب می‌تواند مقابله 
اساسی با این هجوم فکری و فرهنگی در جامعه شود.»

چگونه بفهمیم رشد كلامی كودكمان روند طبیعی دارد؟

آیا كودك من تا‌كنون نباید شروع به حرف زدن می‌كرد؟ آیا او از بچه‌های دیگر عقب‌تر است؟ او تا این سن باید چند كلمه را بلد باشد؟ چگونه بفهمم رشد كلامی در كودكم روند طبیعی دارد یا خیر؟
 
 این‌ها سوالاتی است كه معمولا هر مادر كه كودك بالای يك سال دارد از خود می‌پرسد. برای آن‌كه تا حد زیادی به نگرانی‌های این مادران پاسخ داده شود، دانشمندان فهرستي شامل 25 لغت را منتشر كردند كه هر كودكی باید تا 2 سالگی آن‌ها را بلد باشد.این لغت‌ها و اصطلاحات شامل اسامی بعضی از اسباب‌بازی‌ها، غذاها، حیوانات و همچنین عنوان مهم‌ترین اعضای خانواده مانند پدر و مادر هستند. با آشنایی با این كلمات می‌توان كودكانی را كه ممكن است در آینده دچار مشكلات كلامی باشند از همین سنین پایین شناسایی كرد و درصورت لزوم به درمان آن‌ها پرداخت.كودكانی كه دیر شروع به صحبت كردن می‌كنند یا نسبت به سن‌شان لغات كمی را آموخته‌اند معمولا دچار مشكلاتی هستند كه از دید والدین آن‌ها پنهان مانده است. برای مثال یك كودك كه از لحاظ شنوایی دچار مشكل است به‌طور حتم مهارت‌های كلامی ضعیفی خواهد داشت یا كودكان مبتلا به اوتیسم از نظر گفتاری نسبت به همسالان خود عقب‌تر هستند.

چه موقع بايد نگران بود؟

25 لغتی كه توسط دانشمندان ارائه شده در اصل قسمتی از 310 كلمه‌ای است كه باید در دایره لغت كودكان تا زمان رسیدن آن‌ها به 3 سالگی قرار بگیرد. والدین می‌توانند ظرف مدت 10 دقیقه این كلمه‌ها را بررسی كنند و براساس آن‌ها میزان پیشرفت كودك‌شان را تخمین بزنند.از بین این 310 لغت هر كودك 3 ساله معمولا با 150 كلمه آشنایی دارد. به اعتقاد كارشناسان كودكان كم‌سن و سالی كه بین 75 تا 225 كلمه را بلدند در وضعیت نرمالی به سر می‌برد. اما زمانی كه تعداد این كلمات به كمتر از 50 برسد، آن‌گاه باید در مورد رشد كلامی و به‌دنبال آن در مورد رشد فكری و مغزی كودكان نگران بود.25 كلمه‌ای كه در این نوشته مطرح شده معمول‌ترین لغاتی هستند كه هر كودك در زمان شروع به صحبت كردن آن‌ها را فرا می‌گیرد و به‌صورت مكرر در طول روز آن‌ها را بیان می‌كند.

اگر كودك 25 لغت را بلد نیست

«پروفسور لسی رسكورلا» كه این تست را طراحی كرده در این باره می‌گوید: «اگر یك كودك تا پایان 24 ماهگی خود اكثر این لغات را نمی‌داند یا استفاده نمی‌كند، باید بگوییم كه سرعت یادگیری گفتار در او پایین است.»

البته بعضی از كودكان با این كه رشد مغزی طبیعی دارند و روند تكاملی آن‌ها به‌صورت معمول ادامه دارد، ممكن است دیرتر از دیگران شروع به صحبت كردن كنند. درصد زیادی از این كودكان حداكثر با چند ماه تاخیر خود را به وضعیت طبیعی می‌رسانند و این عقب ماندگی كوچك را جبران می‌كنند.

كارشناسان در مورد این كودكان چندان نگران نیستند بلكه نگرانی اصلی زمانی خود را نشان می‌دهد كه یك كودك به دلیل ابتلا به بیماری‌هایی مانند كم‌شنوایی یا اوتیسم سرعت یادگیری پایینی داشته باشد. در این مواقع می‌توان با توجه به قابلیت‌های گفتاری كودكان این موارد را شناسایی كرد و قبل از آن‌كه كودك با مشكلات بزرگ‌تری مواجه شود درصدد برطرف كردن آن‌ها اقدام كرد. اما اگر یك كودك تا رسیدن به 5/2 سالگی هنوز هم نتواند اكثر این كلمات را بیان كند، حتما باید به یك متخصص گفتاردرمانی ارجاع داده شود. مطمئنا بعد از 3سالگی دیگر نمی‌توان به این موضوع بی‌توجه بود و هر گونه كم‌كاری ممكن است عواقب بدی به همراه داشته باشد.

چند درصد مشكل دارند؟

آمارها نشان می‌دهد، تقریبا 20درصد از كودكان 2 ساله نسبت به هم‌سن و سال‌های خود رشد گفتاری ضعیف‌تری دارند و از آن‌ها عقب‌تر هستند. از این میزان بین 50 تا 75درصد مشكل زیادی ندارند و حداكثر ظرف مدت چند ماه خود را به هم سن و سال‌های‌شان می‌رسانند ولي در بقیه موارد كودكان دچار مشكلات ماندگار هستند و نیاز به كمك فوری دارند.كودكانی كه دیر به حرف زدن درمی‌آیند معمولا در انجام كارهای ساده دیگر مانند گوش دادن به لغت‌ها، جملات و عددها هم مشكل دارند و نمی‌توانند به خوبی آن‌ها را بعد از شما تكرار كنند. 

متاسفانه بعضی از والدین تصور می‌كنند وسایلی مانند تلویزیون می‌توانند جای خالی آن‌ها را پر كنند و كودك با تماشای آن‌ها مهارت حرف زدن را خواهد آموخت. این در حالی است كه كودكان برای رشد نیاز به ارتباط مستقیم با دیگران به‌خصوص با پدر یا مادر خود دارند. آن‌ها باید چندبار كلمات را بشنوند و هر بار اشتباهات خود را با توجه به والدین خود اصلاح كنند.

چگونه به كودك‌مان كمك كنیم؟

اگر حس می‌كنید كودك‌تان از لحاظ گفتاری مانند هم سن و سال‌هایش پیشرفت نداشته است، مراجعه به یك متخصص گفتاردرمانی می‌تواند تا حد زیادی نگرانی‌های شما را برطرف كند اما علاوه بر مراجعه به پزشك روش‌های دیگری هم وجود دارد كه می‌تواند روند یادگیری را در كودك شما سریع‌تر كند.


در هر سنی بچه‌ها چه می‌گویند؟

معمولا اولین علامت آن‌كه نوزاد شما قادر به صبحت كردن است در یك ماهگی ظاهر می‌شود. در این زمان نوزادان صداهایی مانند آه، اوه،‌ها و مانند این‌ها می‌گویند كه كاملا با گریه كردن متفاوت هستند. بعد از مدتی نوزادان شروع به گفتن كلمات بی‌معنی و یك بخشی مانند دا، ما، با، یایا و شبیه به آن می‌كنند و تا پایان 4 ماهگی هم خندیدن را به خوبی فرا می‌گیرند.

در 9 ماهگی یا اندكی قبل كودك‌تان با گفتن مامان یا بابا شما را شگفت زده خواهد كرد، البته ممكن است او مخاطب این كلمات را به درستی تشخیص ندهد. در یك سالگی او پدر و مادر خود را به خوبی می‌شناسد و می‌تواند با گفتن مامان یا بابا آن‌ها را صدا بزند البته او در این زمان خود را هم می‌شناسد و می‌فهمد كه شما دارید با او صحبت می‌كنید.

از این زمان به بعد است كه كودكان شروع به ساختن لغتنامه مخصوص به‌خود را می‌كنند و تا 18 ماهگی می‌توانند تا 10 كلمه را بیان كنند. ولي بعضی از كودكان بااستعدادتر حتی می‌توانند تا رسیدن به 20 تا 24 ماهگی بیش از 50 كلمه را بگویند. واضح است كه هر كودك با دیگری متفاوت است اما درهر حال بهتر است از این زمان به بعد بیشتر مراقب گفتار خود باشید و توجه بیشتری به كودك‌تان بكنید. بخش اعظم لغاتی كه كودكان از این زمان به بعد فرا می‌گیرند تحت تاثیر مستقیم پدر و مادرشان است.

نزدیك به 2 سالگی، كودكان می‌توانند جملاتی شامل 2 یا 3 كلمه بگویند و خود را با عنوان من خطاب كنند. تا 3 سالگی تعداد كلماتی كه كودكان فرا می‌گیرند به عدد تقریبی 300 می‌رسد. تا 4 سالگی مهارت زبانی كودكان رشد چشمگیری می‌كند. در این زمان او می‌تواند داستان بگوید، تا عدد 10 بشمارد و حتی بخواند.

هنگام حرف زدن، بازی كنید

سعی كنید فرآیند آموزش حرف زدن به كودك خود را تا آن‌جا كه ممكن است لذت‌بخش كنید. در این زمان نه تنها سعی كنید حرف بزنید و صدا بسازید بلكه دائما او را لمس‌كنید، در آغوش بگیرید، با او بازی كرده و در تمام موارد ارتباط چشمی خود را با كودك حفظ كنید.

بلند حرف بزنید

همزمان كه در حال انجام كارهای مربوط به كودك‌تان هستید، سعی كنید با او حرف بزنید. مثلا هنگامی كه به او لباس می‌پوشانید، اسم لباس‌ها را بیاورید یا آرام‌آرام و به زبان بسیار ساده مراحل این كار را برایش توضیح دهید.

آهنگ‌دار و پرجنب‌وجوش باشید

هنگام حرف زدن با كودك سعی كنید اداي جملات با یك ریتم یا آهنگ باشد. تحقیقات نشان می‌دهد، كودكان كلماتی را كه به‌صورت شعرگونه برای‌شان گفته می‌شود بهتر به خاطر می‌سپارند و همچنین بهتر می‌توانند آن‌ها را در جملات به كار ببرند. هنگام حرف زدن سعی كنید از حركت هم استفاده كنید، زيرا به كار گرفتن همزمان چشم و گوش كودكان تاثیر كلمات را بیشتر می‌كند. برای مثال زمانی كه درباره یك پرنده حرف می‌زنید سعی كنید با حركت دست خود پرواز یك پرنده را هم برای كودك خود شبیه‌سازی كنید.

با كودك تمرین كنید

سعی كنید از هر فرصتی برای به سخن درآوردن كودك خود استفاده كنید، برای مثال زمانی كه او تشنه است از او بپرسید چه می‌خواهد. اگر پاسخ نداد به او بگویید كه تو الان آب می‌خواهی.زمانی كه كودك‌تان تلاش می‌كند كلمه را به زبان بیاورد صبور باشید. به او اجازه بدهید از ذهن و حافظه خودش استفاده كند و مرتب او را برای این كار تشویق كنید.

با او درست حرف بزنید

بعضی از والدین پاسخ كودك خود را به درستی نمی‌دهند و سعی می‌كنند با همان زبان كودكانه كلمات نامفهوم را بیان كنند اما این كار كاملا اشتباه است. شما نه تنها باید كلمات را درست تلفظ كنید بلكه سعی كنید پاسخ جملات نامفهوم كودك‌تان را هم به شیوه صحیح بدهید.

نوبت را رعایت كنید

زمانی كه كودك حرف می‌زند با تمام وجود به او گوش بدهید و منتظر باشید تا او سخنش را تمام كند، سپس شما حرف بزنید، سوال بپرسید و سعی كنید منتظر جواب بمانید. به او كمك كنید اسباب‌بازی‌های مورد علاقه‌اش را انتخاب كند و نظر و احساسش را در مورد هر كدام بگوید. همین كار را می‌توانید با وسایل بی‌خطر كه در محیط خانه قرار گرفته‌اند، انجام دهید.

مهمترین عوامل پوسیدگی دندان در کودکان

آيا مي‌دانيد يكي از مهم‌ترين عوامل پوسيدگي دندان در كودكان اشتباهات والدين آن‌هاست؟ اگر شما هم فكر مي‌كنيد كودك شما بايد بلافاصله بعد از غذا خوردن مسواك بزند و ميوه براي سلامت دندان‌هايش مفيد است خواندن اين مطلب را از دست ندهيد.

با اين‌كه بسياري از والدين نسبت به پاكيزگي دندان‌هاي كودكان خود توجه ويژه‌اي نشان مي‌دهند، باز هم آمار پوسيدگي دندان در بين كودكان بسيار بالاست.

آمارها نشان مي‌دهد، يك سوم مراجعات كودكان به بيمارستان‌ها و مراكز درماني به دليل دندان‌درد و پوسيدگي دندان‌ آن‌هاست. اين موضوع باعث شد، محققان به دنبال عوامل ديگري غير از رعايت‌نكردن بهداشت براي توضيح علت خرابي دندان‌هاي كودكان بيفتند.بعد از انجام تحقيقات گسترده مشخص شد، درصد زيادي از پوسيدگي‌هاي دندان در بين كودكان به‌دليل اشتباهات پدر و مادرها و باورهاي غلط آن‌هاست.

  استفاده از خميردندان‌هاي معمولي

بر‌خلاف باور بسياري از والدين، خميردندان‌هاي معمولي نمي‌توانند به خوبي از دندان‌هاي كودكان محافظت كنند. دليل اين موضوع هم كاملا مشخص است، زيرا در اين خميردندان‌ها فلورايد كافي وجود ندارد.به اعتقاد كارشناسان بايد خميردندان‌هايي براي كودكان تهيه كرد كه بيش از ميزان معمول فلورايد دارند تا به اين ترتيب محافظت بهتري از دندان‌هاي آن‌ها صورت بگيرد البته بايد توجه داشت كه استفاده از خميردندان‌هاي حاوي فلورايد براي كودكان زير يك سال توصيه نمي‌شود، زيرا در اين زمان كودكان ممكن است بخش زيادي از خميردندان را بلعيده و به اين ترتيب دچار فلوروسيس شوند.در سال‌هاي اوليه زندگي كودكان كه دندان‌ها در حال شكل‌گيري هستند، وارد‌شدن بيش‌از‌اندازه فلورايد به داخل بدن مي‌تواند باعث لكه‌دار شدن و ناهمواري سطح دندان‌ها شود كه از آن با‌ عنوان فلوروسيس ياد مي‌شود.البته تا قبل از 6 سالگي خطر خوردن خميردندان توسط كودكان وجود دارد اما اگر در اين دوران شما از مقدار بسيار كم از خميردندان‌هايي استفاده كنيد كه فلورايد زيادي دارند، تا حد زيادي اين مشكل برطرف خواهد شد.به هر حال براي كودكاني كه در معرض خطر پوسيدگي دندان‌ هستند، فوايد استفاده از خميردندان‌هاي حاوي فلورايد بالا به مراتب بيشتر از مضرات احتمالي آن است.

   بازي‌هاي كامپيوتري

حتما از شنيدن اين موضوع تعجب خواهيد كرد اما حقيقت اين است كه بازي‌هاي كامپيوتري هم باعث پوسيدگي دندان مي‌شود. 

نتايج مطالعات كارشناسان نشان مي‌دهد، كودكاني كه بيش از اندازه بازي‌هاي كامپيوتري انجام مي‌دهند 2برابر كودكان ديگر دچار پوسيدگي دندان مي‌شوند. زماني كه كودكان مشغول اين بازي‌ها مي‌شوند بيش‌از اندازه خوراكي‌هاي شيرين مي‌خورند و كنترلي روي ميزان غذا خوردن خود ندارند. توجه بيش‌‌از‌اندازه به اين بازي‌ها هم‌چنين باعث مي‌شود، كودكان نسبت به بهداشت دهان خود توجه كمتري داشته باشند و مسواك‌زدن را فراموش كنند.

  شير دادن هنگام شب

درصد بالايي از پوسيدگي دنداني كودكان ناشي از شيردادن به كودك هنگام شب است.بيشتر مادران در طول شب به دفعات مكرر به كودك به خود شير مي دهند غافل از اين‌كه همين كار بيشترين تاثير را در پوسيدگي دندان‌ها دارد. براي پيشگيري از پوسيدگي دندان‌هاي كودك بعد از يك سالگي بايد شير دادن هنگام شب به صورت كنترل شده باشد.كارشناسان معتقدند، با نزديك‌شدن به ساعت‌هاي پاياني شب بايد تغذيه كودكان با استفاده از مواد شيرين متوقف شده يا به حداقل برسد، زيرا ترشح بزاق دهان هنگام خواب كاهش مي‌يابد و مواد شيرين مدت بيشتري روي دندان‌ها باقي مي‌ماند.

  ميوه

هميشه به والدين توصيه مي‌شود، هر روز در 5 نوبت به فرزندان خود تكه‌هاي ميوه بدهند اما اين كار مي‌تواند در دراز مدت باعث پوسيدگي دندان‌ها شود.

درصد زيادي از ميوه‌ها و آبميوه‌ها باعث اسيدي شدن محيط دندان مي‌شود و همان‌طور كه در بالا ذكر شد اين عامل باعث تخريب ميناي دندان مي‌شود.

با اين كه ميوه‌ها مقادير زيادي از ويتامين‌ها را داشته و اهميت زيادي براي سلامت بدن دارند اما مقدار قندهاي طبيعي هم در آن‌ها بسيار بالاست كه پوسيدگي دندان‌ها را اجتناب‌ناپذير مي‌سازد. دانشمندان معتقدند، بهتر است به جاي آبميوه‌ها از خود ميوه استفاده كرد. آبميوه‌ها دندان را بيشتر در معرض قند طبيعي موجود در ميوه قرار مي‌دهند و به اين ترتيب احتمال پوسيدگي را بيشتر مي‌كنند. هم‌چنين بهتراست آبميوه را به سرعت و به يك‌باره نوشيد. هر چقدر نوشيدن يك آبميوه با زمان بيشتري همراه باشد، به همان‌اندازه احتمال پوسيدگي بيشتر مي‌شود. كارشناسان توصيه مي‌كنند، كودكان درست مانند گذشته به‌مصرف ميوه ادامه دهند اما بهتر است بلافاصله بعد از خوردن ميوه‌ها آب بنوشند تا اسيد موجود در دهان شسته شود. هم‌چنين بهتر است بعد از مصرف ميوه يك ماده حاوي كلسيم مانند پنير خورده شود تا اثر اسيدي دهان را خنثي كند.

  نوشيدني‌هاي شيرين و نوشابه‌ها

يكي از مهم‌ترين عوامل شيوع بيش از حد پوسيدگي دندان در بين كودكان رواج استفاده از نوشابه‌هاي مختلف، آبميوه‌هاي صنعتي و نوشيدني‌هاي شيرين است.

متاسفانه بعضي از كارخانه‌ها موادي را به محصولات خود اضافه مي‌كنند كه خطر پوسيدگي را بيش از پيش افزايش مي‌دهد. بيش‌از دو‌سوم افراد بين 4 تا 18سال دچار پوسيدگي دندان هستند كه اين موضوع مي‌تواند در آينده هزينه‌هاي سنگيني را براي درمان به خانواده آن‌ها وارد كند.

آمارها نشان مي‌دهد، يك‌پنجم كودكان در هفته بيش از 10بطري از انواع مختلف نوشابه‌ها و نوشيدني‌هاي صنعتي مصرف مي‌كنند. اسيد موجود در اين محصولات به سطح دندان حمله كرده و ميناي دندان را در خود حل مي‌كند.

  دندان‌هاي خراب مادران

اگر از خواندن اين بخش متعجب شديد، بايد بگوييم كه پوسيدگي دندان هم مي‌تواند مانند بيماري‌هاي مسري منتقل شود.

پوسيدگي دنداني يك بيماري عفوني و قابل سرايت است و بيشترين انتقال آن هم از مادر به فرزند اتفاق مي‌افتد. صرف نظر از اين‌كه چه ماده غذايي مي خوريد، پوسيدگي دندان‌ها بدون وجود باكتري‌ها به وجود نمي‌آيد. اين ميكروب‌ها و جرم‌ها مي‌توانند از دهان شخصي به دهان افراد ديگري از راه‌هاي مختلف مانند استفاده از غذاهايي كه به‌صورت مشترك خورده مي‌شوند ‌يا ظروفي كه به‌صورت مشترك استفاده شوند منتقل شود. به‌علت ارتباط نزديك بين مادر و فرزند بخشي از اين باكتري‌ها از طريق مادر به فرزند انتقال پيدا مي‌كند.

يكي از بهترين راه‌هاي پيشگيري از پوسيدگي‌هاي كودكان كنترل پوسيدگي‌هاي مادر و كاهش سطح ميكروبي دهان آن‌هاست و بهتر است اين كار قبل از تولد فرزندان صورت بگيرد.

شروع‌كردن ديرهنگام مسواك

تقريبا همه مادران مي‌دانند كه بعد از رشد دندان‌هاي شيري در نوزادشان بايد مسواك‌زدن را شروع كنند اما اكنون دانشمندان توصيه مي‌كنند مادران نبايد منتظر رشد دندان‌هاي شيري شوند و از همان ماه‌هاي اول تميز كردن لثه‌ها را آغاز كنند.

آكادمي دندان‌پزشكي كودكان توصيه مي‌كند، لثه‌هاي كودكان حتي در صورتي كه فاقد دندان هستند تميز شود تا از رشد باكتري‌هاي مخرب دندان در آن‌ها جلوگيري به عمل بيايد.

پوسيدگي دندان درست مانند بسياري از بيماري‌هاي ديگر در نتيجه تجمع باكتري‌ها در بدن به وجود مي‌آيد و هر چه مراقبت از لثه‌ها از سن پايين‌تري آغاز شود به‌همان اندازه شانس سالم ماندن دندان‌ها بعد از رشد بيشتر مي‌شود.

هم‌چنين والدين بهتر است براي تغذيه نوزادان و كودكان خود از غذاها و نوشيدني‌هايي استفاده كنند كه مقادير پايين شكر را دارند. البته اين يافته‌ها چندان در مورد كودكاني كه به طور اختصاصي با شير مادر تغذيه شده‌اند كاربرد ندارد. شير مادر آنتي‌بادي و آنتي‌اكسيدان‌هايي دارد كه به‌خوبي وظيفه محافظت از دندان‌ها را انجام مي‌دهد، اين در حالي است كه شير خشك نه تنها اين خاصيت را ندارد بلكه مقادير زيادي شكر دارد كه منجر به پوسيدگي دندان‌ها مي‌شود.

هم‌چنين بهتر است از دادن آبميوه به كودكان در شيشه‌هاي شير اجتناب كرد و به جاي آن اين نوشيدني را با قاشق‌هاي كوچك در گلوي كودكان ريخت تا تماس نوشيدني‌ها با سطح دندان به كمترين ميزان برسد.

مسواك زدن بلافاصله بعد از خوردن غذا

برخلاف تصور بسياري از والدين، مسواك زدن كودكان بلافاصله بعد از غذا خوردن باعث آسيب‌رساندن به دندان‌هاي آن‌ها مي‌شود.

تحقيقات نشان مي‌دهد، اسيد موجود در غذا و نوشيدني‌ها باعث نرم‌شدن ميناي دندان مي‌شود. بنابراين استفاده از‌مسواك بلافاصله بعد از صرف وعده‌هاي غذايي مي‌تواند باعث خراشيده شدن سطح دندان و خرابي آن شود. مصرف موادي كه اسيد بالا دارد مانند آبميوه و بعضي از انواع سس‌‌ها مي‌تواند بيشتر از حد معمول ميزان اسيدي شدن محيط دهان را بعد از مصرف غذا افزايش دهد. براساس آمار نزديك به 53درصد از كودكان 5‌ساله در اثر همين اشتباه دچار خرابي دندان شده‌اند. 

چرا زن‌ها و مردها حرف هم را نمی‌فهمند؟!

زن‌ها و مردها به لحاظ شخصیتی و مهارت‌های ارتباطی تفاوت‌های زیادی باهم دارند اما بسیاری از خانم‌ها و آقایان از این نكته مطلع نیستند به همین دلیل شیوه برخورد درست با هم را نمی‌دانند و در نتیجه انتظارات و توقعات نابجایی از هم پیدا می‌كنند. این مسئله بیشتر از همه در روابط خانوادگی و زناشویی خود را نشان می‌دهد، وقتی زن و شوهر يكدیگر را درست نشناسند چگونه می‌توانند نیازهای هم را درست پیش‌بینی كنند و یكدیگر را راضی و خرسند نگه دارند؟ همین امر به مرور باعث به‌وجود آمدن اختلاف‌های جدی می‌شود و در مواردی هم زن و شوهرها به این نتیجه می‌رسند كه با هم تفاهم ندارند و این می‌تواند عواقب وخیمی به بار آورد، در این مطلب سعی می‌كنیم به شما بگوییم با همسرتان به لحاظ روانی چه تفاوت‌هایی دارید و چه توقعاتی می‌توانید از او داشته‌باشید.

قدرت‌بدني مهم نيست

نمی‌توان گفت كه آدم‌های با اعتماد به نفس كمتر از دیگران دچار شك و ترديد می‌شوند اما بايد بدانيد آن‌ها بهتر این شك‌ها را مدیریت می‌كنند و می‌توانند تمام انرژی خود را معطوف به حل مسئله كنند و این همان جایی است كه تفاوت‌هایی میان مردها و زن‌ها می‌بینیم.

مردها: در طول تاریخ مردها برای آنچه خواسته‌اند جنگیده‌اند،  آن‌ها با توان فیزیكی بالایی كه داشتند توانستند ثروت و منابع زیادی را به دست بیاورند. ولي در دوران مدرن كه تكنولوژی پیشرفت زیادی كرده‌است مسائل خیلی كمی هستند كه به قدرت‌بدنی نیاز داشته ‌باشند. این روزها وقتی تعارض و تضادی پیش می‌آید، مردها سعی می‌كنند با گفت‌وگویی صلح‌آمیز آن را حل كنند اما همچنان در ناخودآگاه آن‌ها این موضوع وجود دارد كه قدرت بدنی بیشتری دارند، به همین دلیل وقتی بحث و جدلی پیش می‌آید كه نمی‌توان با صحبت آن را حل كرد، ناخودآگاه قدرت بدنی آن‌ها به ذهن‌شان می‌آید و همین امر باعث افزایش اعتماد به نفس‌شان می‌شود، البته منظورمان این نیست كه آن‌ها از این نیرو استفاده می‌كنند بلكه به لحاظ ذهنی قوی‌ترشان می‌كند.

زن‌ها: زن‌ها می‌دانند كه به لحاظ قدرت بدنی توان كمتری دارند و شاید همین امر باعث می‌شود برای خیلی از خانم‌ها بحث جدی با آقایان كمی مشكل شود چون وقتی بحث بالا می‌گیرد ناخودآگاه یادشان می‌آید به لحاظ بدنی ضعیف‌تر و آسیب‌پذیرتر هستند و نمی‌توانند به خوبی در برابر آن مرد از خود دفاع كنند. ولي توصیه ما به خانم‌ها این است كه اول از همه یادشان باشد، اگر طرف مقابل حمله فیزیكی كند بیشتر نشان‌دهنده ترس اوست تا قدرتش. از طرف دیگر در طول تاریخ مردها از طریق قدرت بدنی خود زندگی را گذراندند ولی زن‌ها بیشتر از مهارت‌های زبانی خود استفاده كرده و توانسته‌اند مردها را متقاعد كنند، پس قدرت خود را در قانع كردن طرف مقابل دست‌كم نگیرید.

مردها برای‌شان هدف مهم است 

مردها مشكلات‌شان را همانند یك ماشین اتوماتیك حل می‌كنند؛ آن‌ها روی موضوعی تمركز كرده و همه كار می‌كنند تا آن را به دست آورند و به همين دليل، فرآیند و راهی كه آن‌ها را به خواسته‌‌شان می‌رساند برای‌شان چندان مهم نیست، مهم تنها نتیجه است اما زن‌ها توجه بیشتری به فرآیندها و طریقه رسیدن به هدف دارند و سوال مهم برای آن‌ها این است كه چطور بهتر عمل كنند؟ چگونه رفتار كنند؟ چگونه كار درست را انجام دهند؟ همه این سوال‌ها می‌تواند توجه را از هدف نهایی منحرف كند و حتی گاهی دسترسی به هدف غیرممكن می‌شود. به خانم‌ها توصیه می‌كنیم اینقدر به حاشیه‌ها فكر نكنند بهتر است تمام توجه‌تان را تنها به یك نتيجه مثبت متمركز كنید. البته باید حواس‌تان به تمام موانع ممكن و راه‌های غلبه بر آن‌ها باشد، جالب است بدانید افراد با اعتماد به نفس یك قانون مهم دارند: به جای این‌كه هنگام مواجهه با مسائل نگران پیامدها شوند تنها به حل آن فكر می‌كنند.

اعتماد به نفس با بي‌ادبي فرق دارد

مردها خیلی به ندرت به مشكلات‌شان اعتراف می‌كنند؛ آن‌ها وقتی به‌دنبال دستیابی به علائق خود هستند كم پیش می‌آید احساسات افراد دیگر را در نظر بگیرند. مردانی كه هدف برای‌شان مهم است معمولا سلطه‌جو هستند؛ آن‌ها تنها به‌دنبال دستیابی به هدف‌شان هستند و برای‌شان اهمیتی ندارد كه همكاران یا زیردستان‌شان درباره آن‌ها چه فكری می كنند، آن‌ها نمی‌ترسند كسی را بیازارند یا گستاخ به‌نظر برسند. زن‌ها در نقطه مقابل هستند، برای آن‌ها بسیار مهم است دیگران درباره آن‌ها چه فكری كنند؛ آن‌ها می‌خواهند همه را خشنود كرده و همه آن‌ها را تحسین كنند و دوست‌شان داشته باشند و در نتیجه آن‌ها حاضر می‌شوند كارهایی را كه نمی‌خواهند انجام دهند تنها به این دلیل كه همكاران و دوستان‌شان را نیازارند. نمی‌‌گوییم بیش از اندازه بر اهداف‌تان پافشاری كنید و حاضر باشید به هر دليلي به خودتان فشار بیاورید اما حواس‌تان باشد اعتماد به نفس با بی‌ادبی یا گستاخی فرق دارد.

خانم‌ها رمزگشاتر هستند

توانایی رمزگشایی به معنای حدس زدن احساسات طرف مقابل با مشاهده رفتار غیركلامی اوست؛ برای نمونه فردی كه این توانایی را دارد كه از حالات صورت، وضعیت بدن و حركات و نیز صدای دوست خود، در می‌یابد كه او خوش و سرحال است یا محزون و افسرده. پژوهش‌ها نشان می‌دهند این توانایی در زنان به‌مراتب بیش از مردان است؛ زنان در قضاوت و استنباط هیجانات و عواطف به ویژه از حالات صورت بسیار توانمندتر از مردان هستند. این توانایی حتی در دختران دبستانی هم دیده می‌شود. زنان در رمزگشایی توان بالایی دارند برای مثال در یك جمع و در یك مهمانی اگر آقا از حرف همسرش خوشش نیاید و اشاره كند خانم سریعا متوجه می‌شود و مسیر حرف را عوض می‌كند ولی آقایان كمتر می‌توانند چنین كاری بكنند.

فرق زن‌ها و مردها در كنترل احساسات

مردها: از همان دوران كودكی معمولا پسرها را جوری تربیت می‌كنند كه در آینده بتوانند از خودشان دفاع كنند. آن‌ها یاد می‌گیرند نباید گریه كنند،  نباید از هیچ چیزی بترسند، نباید موجودات ضعیف‌تر را بترسانند و اذیت كنند. پدر و مادر به آن‌ها یاد می‌دهند باید قوی و شجاع باشند و روی خودشان كنترل داشته باشند. آدم‌ها و جامعه نیز از یك مرد انتظار دارند در هر موقعیتی آرامشش را حفظ كند، به دلیل همين باورها مردها تلاش می‌كنند كه چنین قابلیت‌هایی را در خود به‌وجود آورند اما منظور ما این نیست كه مردها در وضعیت‌های بحرانی عصبی نمی‌شوند. آن‌ها معمولا احساسات‌شان را كمتر نشان می‌دهند، در نتیجه زن‌ها احساس می‌كنند مردها اعتماد به نفس زیادی دارند و كاملا به‌خودشان مطمئن هستند.

زن‌ها: خانم‌ها به‌طور طبیعی، ‌احساساتی‌تر و حساس‌تر هستند، عصبی بودن آن‌ها كاملا آشكار است و خیلی راحت می‌توان آن‌ها را آشفته كرد و بعد نقطه ضعف‌های‌شان را به رخ كشید. اگر به‌عنوان یك خانم دوست ندارید كسی بتواند با شما چنین كاری كند باید یاد بگیرید در جمع به‌خود مسلط باشید و خودتان را كنترل كنید. حواس‌تان به تمام حركت‌ها، حالت‌های صورت و صدای‌تان باشد. وقتی عصبی می‌شوید، سعی كنید عمیق نفس بكشید و حواس‌تان باشد كه كاری نكنید كه بعدا از خودتان خجالت بكشید. باید سعی كنید احساسات‌تان را تا زمانی كه به خانه می‌روید یا جایی كه غریبه‌ای نیست درون‌تان نگه داريد و آن‌ها را بروز ندهید. البته حواس‌تان باشد نباید احساسات منفی را درون خودتان نگه دارید بلكه باید به نحوی آن‌ها را تخلیه كنید و اما هیچ‌گاه افراد با عزت نفس این كار را در مقابل غریبه‌ها انجام نمی‌دهند. البته فراموش نكنید هیچ‌كس از شما انتظار ندارد كه همچون مردها رفتار كنید ولي اگر بتوانید در موقعیت‌های بحرانی خودتان را كنترل كنید، برای‌تان نقطه قوت بزرگی است.


مردها پیام‌ها را می‌سنجند و زن‌ها فراپیام را

زنان و مردان با وجودی كه از كلمات مشابه استفاده می‌كنند ولی حرف یكدیگر را نمی‌فهمند. كلماتی كه ما به كار می‌بریم 2 قسمت دارند: به اطلاعاتی كه به وسیله معانی كلمات منتقل می‌شوند «پیام» می‌گویند و آنچه درباره روابط مخابره می‌شوند، تلقی در قبال یكدیگر، موقعیت و حرفی كه می‌زنیم، حالت چهره و وضعیت بدنی ما هنگام صحبت‌كردن، «فراپیام» ناميده مي‌شود. در حالی كه كلمات اطلاعاتی را منتقل می‌سازند، طرز سخن ما،  بلندی صدا، سرعت حرف زدن، لحن و ادای كلمات و تاكیدها، ذهنیت ما را مشخص می‌سازند؛ حالتی كه به مخاطب ما می‌فهماند عصبانی هستیم یا احساس دوستانه داریم و می‌خواهیم صمیمی‌تر شویم همان فراپیام است. پژوهش‌ها نشان داده‌اند، زن‌ها بیشتر از پیام به فراپیام اهمیت می‌دهند در حالی كه برای مردها خود پیام اهمیت بیشتری دارد. زنان برای بیان احساسات به‌خود حق می‌دهند از انواع صفات عالی و مبالغه‌آمیز استفاده كرده و احساسات خود را غلیظ جلوه دهند؛ مثلا می‌گویند:« تو هیچ وقت به فكر من نبودی»، « تو همیشه دیر می‌آیی»، «100 بار به شما گفتم.» زن محدودیتی در استفاده از لغات نمی‌بیند در صورتی كه مردان این كلمات را واقعی پنداشته و واكنش نامناسب نشان می‌دهند؛ مثلا می‌گویند: «در یك ماه گذشته فقط یك شب دیر آمدم.»

فرق ميان گوش دادن زن و مرد

تحقیقات نشان می‌دهند زن‌ها و مردها از روش‌های متفاوتی برای نشان دادن گوش‌كردن خود به حرف‌هاي ديگران استفاده می‌كنند. زن‌ها حین گوش دادن بیشتر سر تكان می‌دهند و از كلماتی مانند آهان، بله و... استفاده می‌كنند و مقصودشان نیز از استفاده این كلمات این است كه «دارم به حرف های شما گوش می‌دهم.» ولی مردها كمتر این حركات انجام می‌دهند و بیشتر زمانی از این اصوات و كلمات استفاده می‌كنند كه بخواهند توافق خود را اعلام كنند بنابراين بيشتر اوقات زن‌ها شكایت می‌كنند كه همسرشان به حرف‌های‌شان گوش نمی‌دهد یا حوصله شنیدن حرف‌های آن‌ها را ندارد. در صورتی كه نحوه گوش دادن در زن و مرد متفاوت است.

زن و شوهرهایی که دو شیفت کار می کنند بخوانند!

6 بعد از ظهر كه كارتان تمام مي‌شود و كليد را روي در خانه مي‌اندازيد، ‌او رفته است و صبح كه براي سركار‌رفتن آماده مي‌شويد، او تازه به خانه آمده و حتي به زحمت براي صبحانه خوردن با شما انرژي دارد. داشتن برنامه‌هاي كاري متضاد، آن‌هم براي يك زوج جوان نه آسان است و نه دلپذير؛ اما اگر مهارت‌هاي ارتباطي‌تان را قوي‌تر كنيد و ياد بگيريد كه از كوچك‌ترين فرصت‌ها مي‌توانيد بهترين استفاده‌ها را بكنيد، اوضاع‌تان به‌مراتب بهترمي‌شود. اگر هنوز هم اين ادعا را باور نداريد، قبل از هر قضاوتي، ادامه اين مطلب را بخوانيد و سعي كنيد چند هفته‌اي اجرايش كنيد.

از راه دور در كنارش باشيد

حتي در ساعت‌هاي كاري ارتباط‌تان را با هم قطع نكنيد. سعي كنيد در طول روز به هر شيوه‌اي كه مي‌توانيد با هم در تماس باشيد. از يك تلفن كوتاه چند دقيقه‌اي گرفته، تا پيامك فرستادن يا ايميل زدن، همگي مي‌توانند رابطه شما را نزديك نگه دارند. شايد فكر كنيد كه اين راه‌ها زياد از حد ساده هستند و نمي‌توانند تاثير خاصي روي ارتباط شما بگذارند اما باور كنيد، همين باخبر بودن از حال هم و سهيم شدن در فعاليت‌هاي روزانه يكديگر مي‌تواند به اندازه بودن در كنار هم براي‌تان مفيد باشد. از طرف ديگر، حس اين‌كه شما در ساعت‌هاي كاري‌تان هم از همسرتان غافل نمي‌شويد و او را از هر فعاليت ديگري مهم‌تر مي‌دانيد، مي‌تواند در بهتر شدن ارتباط شما تاثير فوق‌العاده‌اي داشته باشيد.

عشق‌تان را در خانه جا بگذاريد

پيدا كردن يك يادداشت عاشقانه در گوشه‌اي از خانه يا يك شاخه گل هم از ديگر كارهايي است كه تاثير معجزه‌آسايي روي ارتباط شما مي‌گذارد. قرار نيست هر روز يك دسته گل بخريد و اين اتفاق رومانتيك را به يك عادت تبديل كنيد ولي مي‌توانيد هر روز بدون صرف هيچ هزينه‌اي با يادداشت‌هاي‌تان همسرتان را شگفت‌زده كنيد. پس قبل از خروج از خانه روي يخچال، ميز ناهارخوري، ميز كار و تخت‌تان، يك برچسب كوچك بچسبانيد كه همه احساس شما را در بر داشته باشد. بد نيست گاهي هم با گذاشتن يك هديه در خانه، به همسرتان نشان دهيد كه به فكر احتياجاتش هستيد و گرچه از هم دوريد اما باز هم تا آنجا كه بتوانيد براي او وقت مي‌گذاريد.

كمي فداكار شويد

از زماني كه متعلق به شماست به خاطر همسرتان صرف‌نظر كنيد. ممكن است درست در همان لحظه كه شما آماده خواب مي‌شويد، او بيدار شود. قرار نيست هر شب خواب‌تان را فداي ديدن او بكنيد اما مي‌توانيد حتي در اوج خستگي يك بار در هفته از استراحت‌تان براي او صرف‌نظر كنيد. شايد در روز بعد انرژي چنداني براي كار كردن براي‌تان باقي نماند، ولي مطمئن باشيد كه بودن در كنار او ارزش چنين خستگي‌اي را خواهد داشت. اشكالي ندارد اگر روز بعد چند ساعت ديرتر به سركار برويد يا از مرخصي‌تان استفاده كنيد. يادتان نرود كه حتي در اين شرايط سخت كاري شما وظايفي در قبال اين ارتباط داريد كه نمي‌توانيد فراموش‌شان بكنيد.

هفته‌اي يك ناهار

هر هفته يك‌روز با هم ناهار بخوريد. نمي‌گوييم كه هفته‌اي يك روز براي صرف ناهار در كنار او سر كار نرويد اما شما مي‌توانيد برنامه‌تان را طوري هماهنگ كنيد كه هم به كار‌تان برسيد و هم به او. براي مثال اگر شرايطش را داريد، ‌از او بخواهيد كه يك روز در هفته به دفتر كار شما بيايد و با شما غذا بخورد و اگر اين امكان در اداره براي شما مهيا نيست، هفته‌اي يك روز، 2 ساعت مرخصي بگيريد و با او به يك رستوران رومانتيك برويد. اگر هم شرايط مالي مناسبي نداريد و از عهده رفتن به يك رستوران لوكس برنمي‌آييد، قرار‌تان را فداي جيب‌تان نكنيد. به نزديك‌ترين فست‌فود برويد و چند ساعت كم هزينه و رومانتيك را بگذرانيد. فرصت شما زياد نيست، پس سعي كنيد در همين چند ساعت از كارهايي كه در تمام هفته انجام داده‌ايد و برنامه‌اي كه براي هفته آينده داريد باخبر شويد. يادتان نرود كه بي‌خبر بودن از حال يكديگر، يكي از خطرناك‌ترين آفت‌ها در يك زندگي مشترك است.

ماهي يك‌بار فقط متعلق به او باشيد

ماهي يك‌بار هم كه شده، از كار‌تان مرخصي بگيريد و در كنار همسرتان باشيد. اين روز را كه بايد فقط متعلق به شما و همسرتان باشد، با مهماني‌هاي شلوغ خانوادگي از دست ندهيد. سعي كنيد در خانه بمانيد و تمام روز در كنار يكديگر استراحت كنيد يا براي يك تور يك روزه برنامه‌ريزي كنيد و روزتان را با طبيعت سپري كنيد. شايد بد نباشد كه از شب قبلش به يك هتل در حومه سرسبز شهر برويد و فردا همانجا با هم از خواب بيدار شويد و تا پايان روز هم دركنار هم از يك طبيعت آرام لذت ببريد.

آخر هفته‌ها را نسوزانيد

حتي اگر برنامه كاري شما كاملا متضاد باشد، قطعا باز هم يك تعطيلات آخر هفته مشترك خواهيد داشت. با خودخواهي از اين تعطيلات براي خوابيدن و تنهايي استراحت كردن استفاده نكنيد. بلكه از قبل براي اين روز برنامه‌ريزي كنيد و با تلاش براي بودن در كنار هم و انجام فعاليت‌ها، ‌بازي‌ها و سرگرمي‌هاي 2نفره، يك آخرهفته زيبا را براي يكديگر بسازيد. شايد بد نباشد بعضي هفته‌ها يك مكان هيجان انگيز مثل كارتينگ يا كوه را انتخاب كنيد تا كسالت يك هفته كار را با يك روز متفاوت از بين ببريد. اگر شما شرايط كاري ساده‌تري داريد، آخر هفته‌ها كمي به خستگي همسرتان فكر كنيد و تنها براي يك نيم روز اين برنامه‌هاي تفريحي را تنظيم كنيد.

تقسيم كنيد

در مورد كارهاي خانه برنامه‌ريزي كنيد تا مسئوليت‌هاي خانه روي دوش يك نفر سنگيني نكند. اگر شيفت كار شما چرخشي است، يك هفته شما و يك هفته او مسئوليت خريد‌ها، تميز كردن خانه و... را برعهده بگيريد و اگر هم شيفت ثابتي داريد، بنا به وقت و محدوديت‌هايي كه هر دوي شما داريد، مسئوليت‌هاي متفاوتي را برعهده بگيريد. شايد بد نباشد كه برخي كار‌ها را برون سپاري كنيد. براي مثال با يك فرد مورد اعتماد در مورد كارهاي خانه، آن‌هم در ساعتي كه خودتان در خانه نيستيد صحبت كنيد. نگذاريد كه زمان كوتاه با هم بودن‌تان صرف كارهاي خانه يا ديگر فعاليت‌هاي تك نفره‌تان شود.

خودتان را به جريان باد نسپريد

از سرگرمي‌هاي شخصي‌تان صرف‌نظر نكنيد. ممكن است اين فاصله كمي شما را كسل و بي‌حوصله كند اما نگذاريد كه اين اتفاق بيفتد. اگر شما وقت آزادتري نسبت همسرتان داريد، سعي كنيد كمي سرتان را شلوغ كنيد. با رفتن به كلاس‌هاي مختلف يا برنامه‌ريزي براي پيشرفت كاري و تحصيلي مي‌توانيد خودتان را از تنهايي در بياوريد و از اين اوضاع به نفع روحيه خودتان بهره‌برداري كنيد. يادتان نرود كه چه انتظاراتي از خود و از اين ارتباط داريد و تنهايي و خستگي‌تان را در خودتان نريزيد. هر زمان كه فكر كرديد آستانه تحمل‌تان پايين آمده، در مورد شرايط‌تان با همسرتان صحبت كنيد. شايد لازم باشد كه چند روزي كار را قرباني كنيد و براي برگرداندن انرژي‌تان به مسافرت برويد.

به اين شرايط تن ندهيد

به فكر تغيير دادن اين شرايط باشيد. به اين دوري تن ندهيد و نگذاريد كه تمام سال‌هاي زندگي مشترك‌تان در تنهايي بگذرد. يك افق براي خود‌تان مجسم كنيد. مثلا بگوييد روي اين مسير حركت مي‌كنم تا 2 سال ديگر به اين نقطه برسم و شرايط را تغيير دهم يا اين‌كه اگر به‌خاطر شرايط خاص مالي‌تان درگير چنين وضعيتي شديد، در اين دوره بيشتر از هر زماني به فكر پس انداز و اضافه كاري باشيد، ‌تا اين شرايط خاص را پشت سر بگذاريد و به زندگي عادي برگرديد. شايد لازم باشد كه بچه دار شدن را به چند سال بعد و زماني كه شرايط آرام‌تري داريد موكول كنيد. در اين دوره مهم‌ترين چيز اين است كه بار اضافه‌اي به دوش خود نيندازيد و از هر تغييري كه مي‌تواند استرس زندگي شما را بالاتر ببرد، بپرهيزيد.

دلايل مهمي كه مردان شما را ترك مي‌كنند

بعد از اتمام یك ارتباط رمانتیك و نزدیك، همه آدم‌ها احساس قربانی شدن دارند و حتی یك لحظه هم به این فكر نمی‌كنند كه ممكن است خودشان مقصر اصلی از هم پاشیدگی ارتباط‌شان باشند. هرچند زنان در مقایسه با مردان بیشتر سراغ كتاب‌های مربوط به روان‌شناسی روابط می‌روند اما این زنان هستند كه 2 برابر مردان به جدایی فكر می‌كنند.  بیشترین شكایت زنان این است كه مردان از حل مشكلات زناشویی طفره می‌روند و در مقابل مردان ساكت و آرام همه چیز را تحمل می‌كنند و خودشان را قربانی یك ارتباط ناموفق می‌دانند اما بالاخره در جایی و در لحظه‌ای خاص این مردان هستند كه كاملا غیرمنتطره دست‌های‌شان را به نشانه تسلیم بالا می‌آورند و اینجاست كه حتی بهترین و برازنده‌ترین زن‌ها هم نمی‌توانند مانع تصمیم جدایی باشند كه شریك‌شان گرفته است. اما چرا؟
وقتی مردان كم می‌آورند

اگر یك خانم جوان هستی و به تازگی از شریكت جدا شده‌ای بهتر است به جای قربانی فرض كردن خودت، كمی‌منطقی در مورد جدایی بین خود و همسرت فكر كنی و برای همین قبل از هر چیز باید با ذهنیت مردان و احساسات درونی‌شان در مورد زنان آشنا شوی. تقریبا می‌شود گفت درصد زیادی از مردان این دیدگاه را در مورد شریك‌شان دارند كه چرا با همه تلاش و توجه نسبت به ارتباط زناشویی‌شان، همچنان مورد انتقاد و سرزنش خانم‌ها قرار می‌گیرند. آن‌ها معتقدند، زنان تنها برای شكایت آفریده شده‌اند. حالا چه شكایت و انتقاد شما درست و به جا باشد و چه نباشد، سرزنش كردن زنان حتی می‌تواند بهترین و رمانتیك‌ترین ارتباط‌ها را هم از هم بپاشاند. مردان دوست ندارند مورد انتقاد قرار بگیرند و از زنانی كه می‌خواهند آن‌ها را با توجه به سلیقه خود تغییر دهند بیزارند، حتی اگر عاشق شریكشان باشند. مردان به‌دنبال زنانی هستند كه آن‌ها را همان‌جوری كه هستند بپذیرند. اگر در یك ارتباط موفق و پرسوزوگداز عاشقانه هستید و عادت به غرزدن و انتقاداز شریك‌تان را دارید، به زودی شاهد فرار همسرتان خواهید بود. بهتر است تا دیر نشده یاد بگیرید كه شریك‌تان را همان‌طور كه هست دوست داشته باشید.

این‌كار، مردان را فراری می‌دهد

مردان از گریه كردن زنان بیزارند، به خصوص زنانی كه حتی در ساده‌ترین و كوچك‌ترین بحث‌ها اشك‌شان در می‌آید نمی‌توانند در دراز مدت مورد علاقه و توجه یك مرد قرار بگیرند. مردان عاشق زنان منطقی هستند و این همان ویژگی است كه دوست دارند همسرشان آن را داشته باشد. زنانی كه می‌خواهند مردان را تحت كنترل خود در بیاورند نمی‌توانند ارتباط پایداری را داشته باشند. موضوع مهم دیگر بحث آزادی مردان است. بعضی از مردان آنقدر در ارتباط‌های‌شان توسط شریك‌شان محدود می‌شوند كه حتی نمی‌تواند با دوستان و همكاران خود فضایی برای صحبت و ارتباط داشته باشند و این اتفاق زنگ خطری است كه باید جدی‌اش گرفت. مردان نیاز به فضا دارند و اگر این فضا را از آن‌ها سلب كنید دیر یا زود آن‌ها شما را ترك خواهند كرد.

زنان مستقل مراقب باشند

استقلال داشتن و روی پای خود ایستادن، ویژگی خیلی خوبی است اما اگر یك خانم هستی یادت باشد خیلی این خصوصیتت را به رخ شریكت نكشی. مردان از زنانی كه تمام كارهای‌شان را بدون كمك همسرشان انجام می‌دهند فراری هستند، آن‌ها دل‌شان می‌خواهد كه زنان روی قدرت و حمایت آن‌ها حساب كنند و در واقع تكیه‌گاه شما باشند. البته یادتان باشد نباید در این موضوع خیلی زیاده‌روی كرد چون به همان اندازه‌ای كه زنان بسیار مستقل می‌توانند مردان را از خود دور كنند، زنان خیلی محتاج و كسانی كه حتی برای خرید خمیر دندان به كمك شریك‌شان نیازمندند، مورد تنفر و بیزاری مردان قرار می‌گیرند. شاید برای‌تان غیرمنطقی به‌نظر برسد اما این تصمیم شماست كه بین یك ارتباط پایدار و ناپایدار یك كدام را انتخاب كنید.

دلیل مهمی‌كه زنان، مردان را ترك می‌كنند

دلایلی كه مردان، زنان را به خاطر آن ترك می‌كنند خیلی بیشتر از دلایلی است كه زنان به خاطر آن مردان را ترك می‌كنند و جالب‌ اینجاست كه زنان در بیشتر بحث‌ها و مشكلات به‌دنبال راه‌حل هستند هرچند 2برابر مردان به جدایی فكر می‌كنند و در این شرایط مردان با بروز یكی از دلایلی كه برای‌تان گفتیم و ادامه پیدا كردن آن، آسان‌ترین راه را جدایی می‌دانند. زنان به‌دنبال توجه مردان هستند و دوست دارند مركز توجه شریك‌شان قرار بگیرند. بی‌توجهی حتی بیشتر از كتك و آزار و اذیت‌های فیزیكی می‌تواند زن را نسبت به مرد سرد كند. بیشترین شكایت زنان در مورد مردان، روی این موضوع است كه چرا مردان در تصمیم‌گیری‌های‌شان نظر و دیدگاه آن‌ها را نمی‌پرسند. مردانی كه نسبت به كارهای شریك‌شان بی‌تفاوت هستند و در كارهای مورد علاقه‌شان، مشوق خوبی نیستند، به تدریج باعث دوری و سردی روابط می‌شوند. زنان، مردانی كه خیلی تودار هستند را نمی‌پسندند و در عوض دوست دارند شریك‌شان در مورد احساسات و باورهایش با آن‌ها صحبت كند. آ‌ن‌ها از مردان مرموز بیزار هستند. در اختلاف‌های زناشویی مردانی كه عادت به معذرت‌خواهی ندارند باعث آزار شریك‌شان می‌شوند و این موضوع در درازمدت باعث جدایی ارتباط خواهد شد. با این وجود زنانی كه محبت و توجه كافی را از سمت شریك‌شان دریافت كنند می‌توانند سخت‌ترین شرایط را هم تحمل كنند و این همان اصل مهمی‌است كه مردان باید به آن عمل كنند.